وقوع غزوه بني قريظه در 23 ذي القعده سال پنجم پس از هجرت
پس از جنگ احزاب خطر بزرگى كه مسلمانان را به سختى تهديد مىكرد با نصرت الهى و مدد غيبى از ميان رفت و جنگ به سود مسلمانان و سربلندى و پيروزى آنان پايان يافت.
پس از اينکه پيغمبر خدا (ص) براى رفع خستگى به خانه آمد، جبرئيل بر او نازل شد و دستور حركت به سوى قلعه هاى بنى قريظه را داده و پيغمبر دانست كه مأمور است بدون توقف به جنگ بنى قريظه برود. پيغمبر خدا (ص) نماز ظهر را در مدينه خواند و بى درنگ لباس جنگ پوشيد و به بلال دستور داد در مدينه جار زند كه هر كس فرمانبر و مطيع خدا و رسول اوست بايد نماز عصر را در محله بنى قريظه بخواند.
سپس پرچم جنگ را بسته و به دست على بن ابيطالب داد و او را با گروهى از مسلمانان از جلو فرستاد و خود نيز با جمعى به دنبال او حركت كرد و ساير مسلمانان نيز دسته دسته به لشكريان پيوستند و به طور كلى تمام افرادى كه در جريان محاصره مدينه و جنگ خندق حضور داشتند با اندك اختلافى تا پايان وقت آن روز خود را به پاى قلعه هاى بنى قريظه رسانده و براى جنگ با آنها آماده شدند.
بدين ترتيب محاصره يهود بنى قريظه شروع شد و تا روزى كه تسليم شدند و به وسيله مسلمانان از پاى درآمدند بيست و پنج روز طول كشيد و در اين مدت جنگى در نگرفت جز آنكه گروهى از بالاى ديوارها به سوى مسلمانان سنگ مىانداختند كه آنان نيز پاسخ عملشان را مىدادند.
يهوديان بنى قريظه، چندى پيش با پيامبر پيمان بسته بودند كه اگر بر ضد مصالح اسلام و مسلمانان قيام كنند، و دشمنان آئين يكتاپرستى را يارى نمايند، و فتنه و آشوبى برپا كنند، و بر ضد مسلمانان تحريكاتى بنمايند، مسلمانان در كشتن آنها آزاد باشند. همچنين اين گروه پيمان شكن، در سايه سرنيزه هاى نيروهاى عرب مدتى شهر مدينه را دچار ناامنى كرده، و براى ارعاب مسلمانان به خانه هاى آنها ريختند، و اگر مراقبت پيامبر نبود، و گروهى را براى استقرار امنيت در شهر، از لشكرگاه به داخل شهر اعزام نمىكرد، چه بسا نقشه هاى بنى قريظه عملى مىشد، و آنان در اين صورت مردان جنگنده مسلمانان را اعدام مىكردند، و اموال آنها را ضبط و زنان و اولاد آنها را به اسارت درمىآوردند.
يهود بنى قريظه كه از محاصره به تنگ آمدند و حاضر به پذيرفتن اسلام و جزيه هم نشدند چاره اى جز تسليم نداشتند، چهار تن از بنى قريظه اسلام آوردند، و غنائم دشمن پس از اخراج يك پنجم كه به اداره دارائى اسلام تعلق داشت، ميان مسلمانان تقسيم گرديد. سواره نظام سه سهم و پياده نظام يك سهم بود. پيامبر اسلام خمس غنائم را به زيد داد كه به نجد برود و با فروش آنها اسب و سلاح و سازو برگ جنگ تهيه نمايد. بدين ترتيب غائله بنى قريظه، در نوزدهم ذى الحجه سال پنج هجرت پايان پذيرفت و آيه هاى 26 ـ 27 سوره احزاب، در مورد «بنى قريظه» نازل گرديد.
منبع:زندگاني حضرت محمد (ص) به قلم رسولي محلاتي
دوست گرامی جالبه که شما خیلی راحت واقعه ای رو که همه مسلمانان قبول دارند رو تکذیب میکنید
این نوشته یکی از مسلمانان شیعه هست که البته خیلی سعی کرده تعدیل کنه نوشتش رو ولی واقعیت کاملا مشخصه
به قسمت هایی که با رنگ قرمز مشخص کردم توجه کنید
نقل قول:يهوديان بنى قريظه، چندى پيش با پيامبر پيمان بسته بودند كه اگر بر ضد مصالح اسلام و مسلمانان قيام كنند، و دشمنان آئين يكتاپرستى را يارى نمايند، و فتنه و آشوبى برپا كنند، و بر ضد مسلمانان تحريكاتى بنمايند، مسلمانان در كشتن آنها آزاد باشند
نویسنده با این مقدمه سعی داره اذهان رو اماده کنه که چرا مسلمانان کل مردان این قبیله رو گردن زدند.
نقل قول:و اگر مراقبت پيامبر نبود، و گروهى را براى استقرار امنيت در شهر، از لشكرگاه به داخل شهر اعزام نمىكرد، چه بسا نقشه هاى بنى قريظه عملى مىشد، و آنان در اين صورت مردان جنگنده مسلمانان را اعدام مىكردند، و اموال آنها را ضبط و زنان و اولاد آنها را به اسارت درمىآوردند.
این قسمت هم همین طور
به عبارتی نویسنده میگه مسلمون ها پیش دستی کردند و اگه اونها حمله نمیکردند خودشون توسط یهودها اعدام میشدند برای همین مجوز کشتار این قوم رو داشتند!!!!
نقل قول:يهود بنى قريظه كه از محاصره به تنگ آمدند و حاضر به پذيرفتن اسلام و جزيه هم نشدند چاره اى جز تسليم نداشتند، چهار تن از بنى قريظه اسلام آوردند، و غنائم دشمن پس از اخراج يك پنجم كه به اداره دارائى اسلام تعلق داشت، ميان مسلمانان تقسيم گرديد.
تا حالا فکر میکردم پیروان دیگر ادیان الهی در حفظ دینشون ازاد بودند از نظر اسلام ولی اینجا معلوم شد که نبوده و چون یهودها اسلام نیاوردند و جزیه هم نپرداختند مسلمان ها مجبور به کشتن انها شدند.
البته میگه جز 4 نفر که اسلام اوردند و سرنوشت بقیه مردها رو خجالت میکشه که بگه اما با مقدمه چینیش معلومه که چی شده
حالا به نظرتون تنها 10 نفر کشته شدند .ایا قبیله به این بزرگی که خطری برای اسلام شناخته شده بود تنها 10 مرد داشت!!!!!!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)