45 سال مبارزه انديشه امام(ره) با انديشه صهيونيسم

آنچه حضرت امام خميني (ره)بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران را نسبت به ديگر مردان تاريخ ساز جهان تمييز مي دهد نگاه شامل و همه جانبه نگر او قبل و بعد از انقلاب به تحولات داخل ايران،‌منطقه و جهان به يک اندازه است. به اين معني که حضرت امام(ره)نظير انقلابيون کشورهاي ديگر تنها نگاه به ايجاد تحول در درون ايران نداشت بلکه به همان اندازه که در مورد مشکلات و ايجاد تحول دروني تلاش و برنامه داشت به همان اندازه نسبت به مشکلات منطقه و جهان دغدغه رفع مشکلات و ايجاد تحول داشت. تغيير در وضع موجود در فلسطين و ساير کشورهاي اسلامي به عنوان مسايل مبتلابه جهان اسلام و تغيير در نگاه دولتهاي استعماري به کشورهاي باصطلاح جهان سومي از جمله اين نگاه حکيمانه او همزمان با تلاش براي ايجاد ساختارهاي جديد در ايران بود. اينک در آستانه نوزدهمين سالروز رحلت جانگداز اين جهان بين بي نظير، شرايط و تحولات منطقه تاييدي است بر اين ادعا که حضرت امام (ره)خواستار انقلابي نه تنها در ايران که در منطقه و جهان بود. پيروزي هاي اخير ملت فلسطين و مقاومت لبنان، بيداري ملتها و تنفر عمومي از حضور مداخله گرايانه آمريکا در منطقه و جهان مصداق روشني بر اين مدعا است.‌
متأسفانه در اين 30 سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي نتوانسته‌ايم نظرات امام را در اين خصوص در جامعه به خوبي بيان کنيم و بسياري از شبهات موجود در اين عرصه با تشريح اين نظرات يقيناً حل خواهد شد.
کساني که به طور يکجانبه و معمول در مورد امام خميني (ره) قلم فرسايي کرده و يا سخن گفته‌اند بعضي ها صرفاً امام را پرچمدار مبارزه با رژيم پهلوي و سفاک شاهنشاهي دانسته و سراسر زندگي و مبازرات اين بزرگ مرد تاريخ را در اين محور خلاصه کرده‌اند، در صورتي که امام با نگاه تيزبيني که داشتند با شناخت کامل از ماهيت اسرائيل و صهيونيسم‌‌، ريشه همه مشکلات جهان اسلام، منطقه و به خصوص ايران رژيم پهلوي را شناسايي کرده و نوک پيکان حملات و مبازره خويش را به سمت اسرائيل نشانه گرفتند و از اين زاويه آن را مورد بحث وبررسي قرار دادند.
فلسطين قبل از امام خميني(ره)
از 14 مي‌ سال 1948 که رژيم صهيونيستي به طور نامشروع پا به عرصه وجود گذاشت و 6 ساعت بعد آمريکا و چند ساعت بعد از آن، شوروي سابق به عنوان دو بال صهيونيسم جهاني آن را به رسميت شناختند ، تاکنون 60 سال از حيات غاصبانه اين رژيم مي‌گذرد و در طول اين مدت در عرصه بين‌المللي، موضع قدرت‌ها و سازمانهاي بين‌المللي، حمايت و همکاري و موضع ملت‌ها، تنفر و انزجار بوده که البته خيلي نتوانسته بعد بيروني پيدا کند. در دنيا سعي بر اين بود با مطرح کردن شعار «سرزمين بدون ملت براي ملت بدون سرزمين» در اذهان عمومي اينگونه جا بياندازند که يک عده‌اي مظلوم و آواره که تحت ظلم و ستم بودند و قضيه هولوکاست (همه سوزي) براي اينها پيش آمده و اينها را در کوره‌هاي آدم سوزي سوزانده‌اند و يا با گازهاي «ب زکلون 2» خفه کرده‌اند ، حالا سرزمين بدون صاحبي را تصرف کرده و مالک آن شده‌اند. يعني در واقع با اين ترفند درصدد مشروعيت بخشي به رژيم غاصب صهيونيستي بودند. مجمع عمومي سازمان ملل هم در 29 نوامبر سال 1947 با تصويب طرح تقسيم فلسطين به 5/56 درصد تحت کنترل يهوديان، 43 درصد تحت کنترل اعراب و قدس به عنوان منطقه بين‌المللي ، اشغال سرزمين فلسطين را به رسميت مي‌شناسد و آن را به عنوان يک قضيه‌اي که به تاريخ پيوسته ،‌ تمام شده اعلام مي‌کند.
شروع نهضت امام خميني (ره)
با شروع نهضت امام، اين قضيه ابعاد تازه‌اي پيدا مي‌کند. امام در طول 15 سال مبارزه(1342 تا 1357 شمسي) و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تحول جدي و جديدي را در اين خصوص ايجاد مي‌کند.
شروع اين نهضت زماني است که قدس، قبله اول مسلمانان و معراجگاه پيامبر اکرم (ص) در اشغال بود و از طرفي صهيونيسم جهاني بر اهرم‌هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي در جهان مخصوصاً جهان غرب سيطره يافته و تعقيب استراتژي اشغال سرزمين‌هاي پهناور و زرخيز اسلامي را براي تحقق يافتن شعار «از نيل تا فرات» در دستور کار خود قرار داده بود و از سويي ديگر نيز يهود و عوامل فراماسونري* (1) (طرافداران يهود) سلطه وحشتناک و همه جانبه‌اي را در مراکز و محافل حساس ايران پيدا کرده بودند. در واقع ايران در زمان شاه، بازار واردات انبوه کالاها و محصولات اسرائيل بود که اقتصاد رژيم صهيونيستي را رونق مي‌بخشيد و از سويي ديگر شاه با صدور و تأمين نفت مورد نياز اسرائيل به کمک اين رژيم مي‌شتافت.
نفت کشورمان در مجموع در اقتصاد و صنايع اسرائيل تبديل به گلوله و سلاحي مي‌شد که بر سينه فلسطينيان مسلمان مي‌نشست و ايران پايگاهي براي عمليات جاسوسي اسرائيل و کنترل اعراب منطقه شده بود.
امام با آگاهي از اين مسائل، يکي از انگيزه‌هاي خود در برابر حاکميت پهلوي را، سلطه روز افزون يهوديان و عوامل آنها بر ايران شاهنشاهي اعلام مي‌کند. در ديدگاه امام، شاه کارگزار صهيونيست‌ها بود که مأموريت داشت زمينه گسترش نفوذ آنها را در اين کشور و کشورهاي اطراف فراهم آورد. امام در سال 42 طي سخناني مي‌فرمايند. «اينجانب کرارا خطر اسرائيل و عمال آنها را که در راس آنها شاه ايران است، گوشزد کرده‌ام، ملت اسلام تا اين جرثومه فساد را از بن نکند روي خوش نمي‌بيند و ايران تا گرفتار اين دودمان ننگين است. روي آزادي نخواهد ديد.»
در عصر پهلوي ، نهادها و محافل مخفي و قدرتمند صهيونيسم جهاني در تمام شئون اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي ، نظامي و اطلاعاتي و امنيتي دخالت داشتند. بر اساس مدارک موجود يهودي ها و مامورانشان سمت هاي حساس کشور را بر عهده داشتند و در جنبه هاي گوناگون ، امور را در جهت برنامه و اهداف خود سوق مي دادند به طوري که هر حرکتي برضد اسرائيل و صهيونيسم سريعا توسط اينها سرکوب مي شد . به عنوان مثال ، طبق مدارک موجود در دوران حساس مشروطه تا کودتاي رضاخان ، نخست وزيرهاي دولت هاي مختلف از ماموران شبکه جهاني يهود و به عبارتي دقيق تر سازمان جهاني فراماسونري بودند که به لحاظ فکري و هم جنبه تشکيلاتي ، موظف به فرمانبرداري از کارفرمايان خود بودند و در اجراي برنامه هاي سياسي ، اقتصادي و فرهنگي همه تلاش خود را به کار مي بردند. يکي از اين چهره ها «محمدعلي فروغي» است که با روي کار آمدن رضاخان ، کفالت نخست وزيري به او واگذار مي شود. وي در دوران سلطنت رضاخان 4 بار نخست وزير مي شود. پس از روي کار آمدن محمدرضا پهلوي و دوران اول پادشاهي او نيز ، فروغي 3 بار به نخست وزيري رسيد. در دوره قاجاريه هم چندين بار وزير دارايي ، وزير عدليه و وزير خارجه گشت و در برخي ديگر وزارتخانه ها و ادارات مهم آن زمان سمت هاي حساس را دارا بوده است. او علاوه بر عهده داري ماموريت هاي خارجي ، جمعا پنج بار وزير امور خارجه ، چهار بار وزير دارايي ، سه بار وزير عدليه ، چهار بار وزير جنگ ، يک بار وزير اقتصاد ملي و يک بار وزير دربار بود. اين در حالي است که وي به عنوان يک دانشمند به جامعه معرفي شده است. جد بزرگ اين خانواده از يهوديان بغداد بوده و وي از سرکردگان و فعالان سازمان فراماسونري، بنيانگذار و استاد اعظم «لژ بيداري» ايران بود.
«امير عباس هويدا» نيز يکي ديگر از فراماسونرها به شمار مي‌رفت که از نخست وزيران معروف محمدرضا پهلوي بود. وي که از نوادگان ميرزا يعقوب يهودي از بهائيان مشهور و عضو بلند پايه فرماسونري ايران بود از بهمن 1343 تا مرداد 1356 حدود13 سال سمت نخست وزيري را برعهده داشت. در دوره وي، پيوندهاي نهان و عيان دربار پهلوي با محافل قدرتمند و چپاولگر غرب و صهيونيسم به مستحکم ترين شکل خود رسيد.
امام(ره) با اطلاع از اين وضعيت، شروع به افشاگري بر ضد اين رژيم کرده و مي‌فرمودند «تأسف بالاتر، تسلط اسرائيل و عمال اسرائيل است بر بسياري از شئون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصاد ايران به کمک دولت و عمال دستگاه جبار» و يا در جاي ديگر مي‌فرمايند: «آقا مگر شما يهودي هستيد؟ مگر مملکت ما مملکت يهود است» امام در سال 41 و 42 در آغاز شروع نهضت اسلامي، اولين مساله اي را که مطرح مي‌کنند، مساله اسرائيل است. امام مي‌گويد: مي‌گويم اسرائيل 3 تا شان دارد:
1- يکي غاصبيت و ظالميت است که هنوز اين شأنش پابرجاست و هنوز دارد ظلم مي‌کند، مي‌کشد و خونريزي به راه مي‌اندازد.
2- اسرائيل خطري دائمي براي خاورميانه است.
3- اسرائيل تشکيل شده است براي اينکه اسلام را از بين ببرد و در واقع اسرائيل خودش نيست بلکه نوک پيکان تمدن غرب براي تسويه حساب قطعي و آخرالزماني با دين اسلام است.
اينکه امام اسرائيل را به عنوان خطري دائمي براي خاورميانه مي‌داند در واقع اين نگاه امام، نگاهي نو و ابداعي بي‌نظير در اين مسأله است. امام تهديد دائمي را مطرح مي‌کند يعني اينکه اين قضيه زمانبردار نيست و اين خطر از بين نمي‌رود تا اينکه کاملاً نابود شود. امام در واقع اسرائيل را عامل دائم ايجاد ناامني و چپاول در منطقه خاورميانه مي‌داند.
اهميت خاورميانه از آن جهت است که محل تولد سه دين از اديان الهي ومحل برخورد سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا است و با توجه به منابع غني انرژي که در اين منطقه وجود دارد کليد منابع انرژي دنيا مي‌باشد. يعني هر کس اين منطقه را در اختيار داشته باشد انرژي آينده دنيا را دارد. البته منطقه خاورميانه علي رغم وجود منابع غني، پول کافي ، نيروي انساني کارآمد و سابقه تمدني ديرينه هنوز در فهرست کشورهاي بدوي جهان امروز از لحاظ استانداردهاي رفاه و توسعه است، کشورهايي که از آنها به عنوان جهان سومي نام برده مي‌شود.
علت اصلي عقب‌ماندگي و لنگ بودن خاورميانه در ابتدايي ترين نيازهاي خود با توجه به اينکه بر روي طلاي سياه و منابع غني و روزميني نشسته، عدم وجود امنيت به عنوان ريشه و بستر ساز توسعه است که البته توسط دول خارج از منطقه طراحي شده و در اين ميان پيمانکار اصلي دول خارجي در خاورميانه، صهيونيسم بين‌الملل است که در قالب حکومت نامشروع اسرائيل بنيان نهاده شده و تأثير گذاري شديدي بر ارکان امنيتي خاورميانه دارد.
در واقع وجود بسياري از مشکلات اقتصادي و عقب‌ماندگي خاورميانه به خاطر عدم امنيت است که مسبب اصلي آن وجود اسرائيل به عنوان ناامن کننده منطقه مي‌باشد. لذا هرجا که ناامني باشد خود بخود بسترهاي سرمايه‌گذاري و رشد در آن از بين خواهد رفت و ناچار سرمايه‌ها به جايي سوق داده خواهند شد که امنيت باشد.
وجود اسرائيل اين کارکرد را براي غرب و آمريکا دارد که علاوه بر اهرم فشار آمريکا و غرب بر کشورهاي منطقه، سرمايه‌گذاري‌ها را نيز به سوي اين کشورها سوق مي‌دهد و مانع از رشد اقتصادي خاورميانه مي‌شود.
لذا امام ريشه‌هاي عقب‌ماندگي و مشکلات اقتصادي خاورميانه، منطقه و ايران را در وجود اسرائيل مي داند و مي‌گويد : «تا زماني که اين غده سرطاني از صفحه روزگار محو نشود، اين مشکلات حل نخواهد شد.»
نگاه دوم امام به مساله اسرائيل اين است که اسرائيل را تهديدي دائمي براي اسلام مي‌داند. انسان مي‌تواند غصب را فراموش کند مثلاً ممکن است طرف مقابل که مال او را غصب کرده از لحاظ قدرت بالاتر باشد و انسان مجبور شود از خير آن بگذرد و آن را به خدا واگذارکند ولي اگر همين قدرت، هويت ديني انسان را خدشه دار کند اصلا نمي شود فراموشش کرد و ساکت نشست.
امام در سال 42 به طلبه‌هايي که براي آموزش آمده بودند، توصيه مي‌کند: اسلام در خطر است، اسرائيل دشمن دين است و بايد از ميان برداشته شود. بعد، ساواک در واکنش به اين صحبت امام طلاب را جمع مي کند و مي گويد: هر چه مي‌خواهيد بگوييد جز اين سه مطلب : 1- اسلام در خطر است 2- اسرائيل دشمن دين است 3- از شاه بدگويي نکنيد .
امام در صحبت‌هاي بعديشان مي‌فرمايند:«امروز به من اطلاع دادندکه بعضي از اهل منبر را برده اند در سازمان امنيت و گفته اند شما سه چيز را کار نداشته باشيد ديگر هر چه مي خواهيد بگوئيد ، يکي شاه را کار نداشته باشيد ، يکي هم اسرائيل را کار نداشته باشيد ، يکي هم نگوئيد دين در خطر است ، اگر اين سه تا امر را ما کنار بگذاريم ، ديگر چه بگوئيم؟ ما هرچه گرفتاري داريم از اين سه تا هست ، تمام گرفتاري ما. روابط ما بين شاه و اسرائيل چيست که سازمان امنيت مي گويد از اسرائيل حرف نزنيد ، اين دو تناسبشان چيست ؟ مگر شاه اسرائيلي است؟ به نظر سازمان امنيت ، شاه يهودي است؟»
تأثير انديشه‌ امام در پيدايش گروه‌هاي مقاومت
تفکر امام و انقلاب اسلامي برگرفته از اين تفکر، تبديل به الگويي براي اسلام خواهي، استکبار ستيزي و آرمان تشکيل حکومت ديني در بين ملت‌هاي اسلامي شده به گونه‌اي که اردوگاه‌ غرب و سران غير مردم سالار عرب را به چالش و واکنش کشانده است.
در واقع گرو‌ه‌هاي مقاومت در منطقه همچون اخوان المسلمين در مصر و سوريه، جبهه نجات اسلامي در الجزاير و گرو‌ه‌هاي فلسطيني و حزب‌الله لبنان حتي اسلام خواهي اخير در ترکيه و تکيه يک اسلام گرا بر کرسي ريسات جمهوري اين کشور که همسرش حاضر به برداشتن حجابش نمي شود همه الگو گرفته از انديشه مقاومت امام (ره)و انقلاب اسلامي هستند. وگرنه 80 سال پيش آتاتورک ترکيه نوين را تشکيل داد و باصطلاح کشف حجاب کرد که دين را از سياست جدا نمايد اما با گذشت 80 سال ما شاهد جانشيني براي آتاترک در ترکيه هستيم که نه تنها اسلام گرا است که همسرش هرگز حاضر نمي شود در مراسم سوگند رياست جمهوري حجابش را کشف کند.
يا به عنوان مثال ديگر شهيد دکتر فتحي شقاقي، زماني که سال 57 دانشجوي پزشکي در مصر بودند نظرات و نگاه امام به قضيه فلسطين را به صورت جزوه‌اي دست نويس با عنوان « ديدگاه خميني، يگانه راه نجات فلسطين » در دانشگاه تکثير و پخش مي‌کند و بعد از آن، اين جزوه تبديل به کتاب مي‌شود و به سرعت به چاپ پنجم مي‌رسد و بعد ناياب مي‌شود. وي 3 سال بعد با الگو برداري از اين انديشه، جنبش جهاد اسلامي فلسطين را تاسيس مي‌کند.
در لبنان نيز رهبران حزب‌الله که در واقع اين جنبش در پاسخ به ***** رژيم صهيونيستي به اين کشور در سال 1982 شکل مي‌گيرد، به تأثير انقلاب اسلامي ايران و تفکر امام بر شيعيان اين کشور اذعان دارند و با افتخار از آن ياد مي‌کنند.
« سيد حسن نصرالله » دبير کل حزب‌الله لبنان در مصاحبه با شبکه الجزيره در پاسخ به اينکه چرا ايران را شريک پيروزي خود در لبنان مي‌دانيد، مي‌گويد: « به سبب اينکه پايه و اساس ايده مقاومتي که در لبنان شروع شد و به حرکت درآمد، در عمق، قدرت فعاليت و جديت خود به امام خميني (ره) برمي‌گردد و اوست که همه اين ابعاد را به مقاومت بخشيد.»
ابتکار امام پس از پيروزي انقلاب
پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز بلافاصله امام اولين کسي را که به حضور مي‌پذيرد و با او دوستانه رفتار مي‌کند « ياسر عرفات » رئيس سابق تشکيلات خودگردان است.
امام در همان زمان که مبارزات ملي گرايانه فلسطيني‌ها را قبول نداشت و مي‌دانست در نهايت به سازش مدل عرفات ختم مي‌شود، اما در پاسخ به سوالي که آيا مي‌توانيم سهم امام را براي فلسطين خرج کنيم، مي‌فرمايند: مجاز هستيد. در حالي که در همان زمان عرفات اعلام کرده بود ما فاقد ايدئولوژي هستيم و صرفا وطني و ملي‌گرائيم و براي خاک فلسطين مي‌جنگيم. با وجود اين، امام با همه سختگيري‌هايي که نسبت به خمس و زکات و بيت‌المال داشتند اجازه دادند بخشي از پول خمس که سهم امام است براي مسأله فلسطين خرج شود.
ضمن آنکه جمهوري اسلامي ايران تنها کشوري بود که پس از انقلاب سفارت اسراييل در تهران را به سفارت فلسطين در تهران تبديل کرد.
امام پس از پيروزي انقلاب اسلامي آخرين جمعه ماه مبارک رمضان در سال 57 را « روز قدس » نامگذاري مي‌کند و مي‌گويد:
« روز قدس، روز فلسطين نيست، روز اسلام است.»
و بعد شعار استراتژيک «راه قدس از کربلا مي گذرد» را مطرح مي کند و مي‌گويد آزادي فلسطين اولويت بعدي ما است.
در نگاه امام، حمايت از گروه‌هاي جهادي فلسطين و حزب‌الله لبنان به عنوان خط مقدم کشورهاي منطقه و اسلام در برابر رژيم صهيونيستي واجب است تا اين رژيم را که نوک پيکان صهيونيسم جهاني است و مثل ماري است که فعلا از منطقه فلسطين بيرون آمده در همانجا مهار کنيم. چون اسرائيل قانع به سرزمين‌هاي اشغالي نيست و با شعار « از نيل تا فرات » در فکر سيطره بر کشورهاي منطقه و چپاول منابع آنها و در نهايت تسخير کل جهان است و هر زمان که از دست گروههاي جهادي فلسطين و لبنان خلاصي يابد قطعاً ***** به کشورهاي اطراف را در دستور کار خود قرار خواهد داد و يقينا ايران نيز به عنوان کشور مستقلي که رودروي صهيونيسم جهاني قد علم کرده و روز به روز قدرتمندتر مي‌شود در راس حملات اينها خواهد بود ولي اسرائيل تا از دست گروه‌هاي مقاومت رهايي نبايد به فکر ***** به ايران نخواهد بود. رئيس سابق ستاد ارتش اسرائيل قبل از جنگ سي و سه روزه عليه لبنان گفته بود : « ما اگر به تاسيسات هسته‌اي بوشهر حمله کنيم پاسخ خود را از حزب‌الله خواهيم گرفت.»
به اعتراف مقامات اسرائيلي، برنامه آمريکائي‌ها در سال 2006 اين بود که اول گروه‌هاي جهادي فلسطين و لبنان را از بين ببرند و بعد به سوريه به عنوان متحد ايران در منطقه و سپس به ايران حمله کنند که چون در گام اول از حزب‌الله در جنگ 33 روزه شکست سنگيني خوردند، ديگر جرات حمله به ايران را پيدا نکردند. لذا ما هرچه قدر هم که براي فلسطينيان و حزب‌الله هزينه کنيم در واقع براي دفاع از خود و دينمان هزينه کرده‌ايم. در واقع ما هيچ منتي بر فلسطينيان نداريم که از آنها حمايت مي‌کنيم بلکه فلسطيني ها و لبناني ها هستند که براي اسلام و مباني ان مي جنگند. شايد همه حمايت ما از فلسطيني ها در روز قدس متجلي شود و در اين روز بر ضد اسرائيل تظاهرات مي‌کنيم و در واقع از فلسطين حمايت معنوي و سياسي مي‌کنيم و حمايت مالي هم به خاطر مسدود شدن تمام حسابهاي بانکي گروههاي فلسطيني در خارج از سرزمين‌هاي اشغالي و مسدود شدن تمام راه‌هاي ارتباطي فلسطينيان با خارج از اين سرزمين‌ها، صورت نمي‌گيرد و اين در حالي است که آمريکا سالانه 7 ميليارد دلار کمک مالي مستقيم و چندين ميليارد دلار کمک غير مستقيم به رژيم صهيونيستي ارائه مي‌کند. در واقع آمريکا، انگليس، کانادا و تمام کشورهاي غربي که از اسرائيل حمايت مي‌کنند از موجوديت تمدن غرب دفاع مي‌کنند.
اتحاد امت اسلامي، راه نجات فلسطين
امام تنها راه نجات فلسطين را، اتحاد و قيام امت‌هاي اسلامي عليه اسرائيل اعلام مي‌کند و همواره بازگشت به اسلام و متحد شدن را شرط نجات فلسطين و جلوگيري از اميال توسعه طلبانه صهيونيسم مي‌داند و مي‌فرمايد: « براي من يک مطلب به شکل معما است و آن اين است که همه دول اسلامي و ملت‌هاي اسلامي مي‌دانند که درد چيست؟ مي‌دانند دست اجانب در بين است که اينها را متفرق از هم بکنند. مي‌بينند که با اين تفرقه‌ها، ضعف و نابودي نصيب آنان مي‌شود، مي‌بينند يک دولت پوشالي اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده که اگر مسلمين مجتمع بود و هرکدام يک سطل آب مي‌ريختند او را سيل مي‌برد، معذلک در مقابل او زبون هستند. » و در جاي ديگر مي فرمايند : « شماها منتظر اين نباشيد که دولت هاي شما براي شما کار بکنند. من دولت هاي عربي را بيش از پانزده سال است که نصيحت کردم با هم متحد شوند و قدس را نجات دهند و هيچ ابدا در آنها اثر نکرد براي اينکه در فکر اين مسائل نيستند... اينها هيچ يکشان به فکر امت ها نيستند ، امت ها خودشان بايد به فکر خودشان باشند. اگر ما بنا بود که بنشينيم تا براي ما دولت ها کار بکنند ، حالا باز همان عقب ماندگي را داشتيم و باز شاه سابق بر ما حکومت مي کرد. ما به قوت ايمان که در شعب ما حاصل شد ، با آن قوت ايمان با اين ابرقدرتها مخالفت کرديم و بحمدالله پيروز شديم و دست آنها را کوتاه کرديم. شما اگر بخواهيد بر مشکلات خودتان پيروز شويد ، اگر بخواهيد قدس را نجات بدهيد اگر بخواهيد فلسطين را نجات بدهيد ، اگر بخواهيد مصر را نجات بدهيد و ساير ممالک عربي را نجات بدهيد از دست اين عمال و از دست اجانب ، ملت ها بايد قيام کنند ، بايد ملت ها اين کار را انجام بدهند ، ننشينند که دولت ها بر اين مسائل وارد بشوند ، آنها روي مسائلي که براي خودشان صرفه دارد عمل مي کنند. ملت ها بايد قيام کنند و ملت ها بايد رمز را بفهمند که رمز پيروزي اين است که شهادت را آرزو کنند و به حيات ، حيات مادي ، دنيايي و حيواني ارزش قائل نباشند. اين رمز است که ملت ها را مي تواند پيش ببرد ، اين رمزي است که قرآن آورده است.»
لذا امام تنها راه حل قضيه فلسطين و پيروزي امت اسلامي و نابودي استکبار و صهيونيسم را در وحدت، مقاومت، و قيام امت اسلامي مي‌داند و بر آن تاکيد مي‌کند.
امام(ره) همچنين سکوت در مقابل ظلم و جنايت‌هاي رژيم غاصب صهيونيستي را شرم‌آور و دردناک مي‌خواند و مسلمانان جهان را به لبيک گويي به نداي فلسطينيان و اظهار همدردي با آنها فرا مي‌خواند و مي‌گويد :‌« چه دردناک است براي مسلمانان جهان در عصر حاضر که با داشتن آن همه امکانات مادي و معنوي، در مرئي و منظر آنان به پيشگاه خداوند متعال و رسولان عاليقدرش اين چنين جسارت [ به ملت مظلوم فلسطين ] واقع شود، آن هم از يک مشت اوباش جنايتکار و چه ننگ است براي دولت‌هاي اسلامي که با دردست داشتن شريان حياتي ابرقدرت‌هاي جهان بنشينند و تماشاگر باشند که آمريکا، ابرجنايتکار تاريخ، يک عنصر فاسد بي‌ارزش را در مقابل آنان علم کند و با عده‌اي ناچيز عبادتگاه مقدس و قبله‌گاه اول آنان را غضب نموده و با کمال وقاحت در مقابل همه آنان قدرت نمايي کند. و چه شرم آور است سکوت در مقابل اين فاجعه بزرگ تاريخ و چه زيبا بود که بلندگوهاي مسجدالاقصي از همان روز که اسرائيل اين عنصر خبيث دست به کار اين جنايت عظيم شده بود، به صدا درمي‌آمدند.
اکنون که مسلمانان انقلابي و شجاع فلسطين با همتي عالي و با آوايي الهي از معراجگاه رسول ختمي مرتبت (ص) خروش برآورده و مسلمانان را به قيام و وحدت دعوت نموده‌اند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بيدار انساني مي‌توان در اين امر اسلامي بي‌تفاوت بود؟ اکنون که خون جوانان عزيز فلسطيني، ديوارهاي مسجد قدس را رنگين کرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتي دغلباز، با مسلسل جواب شنيده‌اند، براي مسلمانان غيرتمند عار نيست که به نداي مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردي خود را با آنان اظهار نکنند؟ باشد که فرياد همدردي آنان، دولت‌ها را بيدار کند که از قدرت عظيم اسلامي استفاده کرده و دست آمريکاي جهانخوار، اين جنايتکار تاريخ را که از ان طرف درياها به پشتيباني ستمگران، دست پليد اسرائيل را مي‌فشارد، قطع کنند و خود و ملت‌هاي مظلوم جهان را نجات دهند.
اميد است خداوند منان بر بشر منت فرموده و وعده قرآني خود را هرچه زودتر انجاز فرمايد ومستضعفان جهان را بر مستکبران غلبه دهد. درود بر قدس و بر مسجداقصي، درود بر ملت‌هاي بپاخاسته در مقابل اسرائيل جنايتکار و درود بر مسلمانان ومستضعفان جهان.»
حال بر ما آنچه وظيفه و تکليف است انعکاس انديشه امام درباره فلسفه وجودي رژيم صهيونيستي در بين افکار عمومي ايران و جهان اسلام ، قدم در جبهه مبارزه بر ضد اين رژيم غاصب مي باشد . حجت بر همه حتي ملتهاي مسلمان تمام است و بويژه در نوزدهمين سالروز رحلت آن پير فرزانه که نشانه هاي زوال اسراييل در پي تسري انديشه امام در منطقه خود را نمايان ساخته است،آنچه ايشان فرموده اند و آنچه رخ داده است نسبت به آنچه معمار کبير انقلاب اسلامي ايران پيش بيني کرده اند، قريب تر به ذهن مي رسد. اميد انکه با رهنمونهاي حکيمانه رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي که به حق آرمانهاي بلند حضرت امام را با حساسيت ويژه دنبال مي کنند شاهد منطقه و جهاني پر از عدل و داد باشيم.
« به اميد پيروزي امت اسلام و نابودي صهيونيسم »

* [1] - فراماسونري تشکيلات يا جمعيتي است پنهان روش که افراد خارج از آن تشکيلات با اهداف و روشهاي آن آشنا نشوند و همچنين نخبه گرا که صهيونيسم جهاني در هر کشوري سراغ نخبگان مي رود و سعي مي کند تا امور سياسي و شريان هاي اقتصادي ، فرهنگي و سياسي آن کشور را به دست آورد و در آن منطقه نفوذ کند و بعد در مناطق ديگر نفوذ خود را گسترش دهد.
منابع :
1- فلسطين از ديدگاه امام خميني (ره)،موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)
2- ويژه‌نامه امام خميني و مسئله فلسطين ، جمعيت دفاع از ملت فلسطين.
3- سخنراني دکتر کوشکي با موضوع امام خميني و مسئله فلسطين در فرهنگسراي انقلاب 26/4/85