مراد


ما از تو غیر یکدل بینا نخواستیم
چون کودکان حوائج دنیا نخواستیم

هر کس ز وصف روی تو آرد نشانه ای
خود جلوه کن که توری و سینا نخواستیم

مرآت رخ نمای تو شد این جهان و ما
عکس ترا فتاده بمینا نخواستیم!

بر دامن تو دست تولا چو میرسد
تا کعبه پای بادیه پیما نخواستیم

آنگونه عاشقیم که در جستجوی تو
کاخ سپهر هم چو مسیحا نخواستیم

مهری مراد ماست که خود شمع محفلست
ماهی که کسب نور کند، ما نخواستیم

سود و زیان کار جهان عاقبت یکیست
مارند زیرکیم، که سودا نخواستیم