امتحان
بساطی در بسیط خاکدان نیست
که با قید تعلق، سرگران نیست
تو خود جزئی زکل این بساطی
خبر لیکن ز خردت تا کلان نیست
گل یاسی که دارد آن لطافت
دلش اگه ز رنج باغبان نیست
مشو دلبسته هر زشت و زیبا
که بیش و کم بغیر از امتحان نیست
برای آنکه، ترک سر تواند
چه جای شکوه ای گر سایبان نیست
بنادان، جامه عزت مپوشان
بهائم را خبر از پرنیان نیست
بپرهیز از ثناگویان، بپرهیز
که هر شیرین زبانی مهربان نیست
ز افسون جهان سیمرغ دانست
که جز آتش بگرد آشیان نیست
مرا در محفل شادی مخوانید
جوان رویم ، دلم اما جوان نیست
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)