صفحه 8 از 11 نخستنخست ... 4567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 104

موضوع: اشعار برگزيده استاد رحيم معيني كرمانشاهي

  1. #71
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    ملکوت


    زبان عشق زبان خداست در ملکوت
    صفای قلب، نشان رضاست در ملکوت

    مرا بروی زمین قبله نیازی نیست
    حریم کعبه دلها جداست در ملکوت

    برای عارف گردانده رو زعالم خاک
    فرشته را همه دست دعاست در ملکوت

    بشوی رنگ تعلق ز راز خانه دل
    ببین زعشق چه شوری بپاست در ملکوت

    جلال و قدر ملائک بصدرعالم قدس
    زیمن همت اهل صفاست در ملکوت

    نصیحتی کنمت اختیار دل بسپار
    بدست عشق، که مشکل گشاست در ملکوت

    سری که بگذرد از هرچه نام او سوداست
    زقید و بند تعلق رهاست در ملکوت
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #72
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    موج


    ز دام سینه ام ، دل می گریزد
    گل من، دیگر از گل می گریزد

    مده پندش که این دیوانه ی عشق
    زنیرنگ تو عاقل می گریزد

    چنان موج هراسانی شب و روز
    ز دریا و ز ساحل می گریزد

    ز هر قیدی بجز بند محبت
    بود هرچند مشکل می گریزد

    هم از خصمان عاقل ، میهراسد
    هم از یاران جاهل می گریزد

    چه سازم با دل دیوانه خویش
    ز منهم گاه ، این دل می گریزد
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #73
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    گشت زمان



    روی دامان تو مستانه سر ما زیباست
    خواب پروانه بدوش گل زیبا ، زیباست

    درگریبان تو اشکم چه پر از جلوه شده است
    شبنم آویخته بر دامن گلها زیباست

    بسته ی دام محبت زبلا نگریزد
    در قفس مردن مرغان شکیبا ، زیباست

    بی خبر خلق از این سوختن ما، بهتر
    شعله شمع بتاریکی شبها زیباست

    دست پرورده کس نیستم این عزت من
    جلوه ی لاله روئیده بصحرا ، زیباست

    زینهمه نقش ونگاری که بر این کارگهست
    سر بزانو زدن مردم دانا زیباست

    سرخی روی شفق نخوت خورشید شکست
    سرنگون گشتن فواره زبالا ، زیباست

    حاصل کرده ی ما گشت زمان می خواهد
    عکس امروز ، درآئینه فردا زیباست

    در گذرگاه تو این گریه من زیبا نیست
    حالت چشم توهنگام تماشا زیباست
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #74
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    سوگند



    بدردمندی عشاق مبتلا سوگند
    بزود رنجی دلهای با صفا سوگند

    بشوخ طبعی مستان بزم عشق وجنون
    که گم کنند درو بام خانه را سوگند

    ببوسه گیری پروانگان زچهره گل
    بشور بختی مرغان بسته پا سوگند

    بتنگدستی بخشندگان گوشه نشین
    برو گشادگی بی نیازها سوگند

    باشک دیده شب زنده دار مهجوران
    بشعر وساز ومی و بزم آشنا سوگند

    بچشم پاکی شبنم، بروشنائی روز
    باین مظاهر خلقت، جدا جدا سوگند

    بنامرادی لب تشنگان وادی عشق
    بسازگاری درویش بینوا سوگند

    باشک عاشق مسکین زظلم اینهمه قید
    بپایداری معشوق باوفا سوگند

    باین غروب غم آلود روزگار فراق
    بصبح روشن آغاز عشق ما سوگند

    که از تو در نظرم هیچ قبله روشنتر
    نبوده بهر نمازم، باین خدا سوگند
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #75
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    پرستو


    سرنهادم بر سر زانوی او
    خیره گشتم در میان روی او

    تا ببیند چشم پنهان بین من
    گردن پیچیده در گیسوی او

    میر بودم بوسه های آتشین
    از هوس زا سینه گلبوی او

    دست بی شرم گنه آلوده را
    میکشیدم بر پریشان موی او

    میچکید از چشم او بر روی من
    دانه های اشک حسرت شوی او

    زندگی جو، چشم سرگردان من
    در نگاه گرم عصیان جوی او

    پرزنان افکار گردون گرد من
    چون پرستوئی بگرد کوی او

    او چو من مدهوش در آغوش من
    من چو او خاموش در بازوی او

    او ز شوق باده مینای من
    من ز ذوق طلعت مینوی او

    نعمت دنیا شمارا و مرا
    روز وشب آشفته در پهلوی او

  6. #76
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    خانه خدا



    دلم گرفته زتنهائی ای حبیب کجائی
    خوشا بحال تو کز قید و بند مهر رهائی

    بانتظار که ئی، دیده ندیده وفایم
    بعهد بسته که پائیده، چشم خسته چه پائی

    سپیده زد دگر ای شمع بزم غیر، خدا را
    سزد که مرغ شب آید ببامم و تو نیائی

    چراغ محفل تاریک نیمه های شب من
    دو دیده دوخته دارم بدر، کهکی زدر آئی

    گناه آینه بخت نیست چهره سیاهست
    کجائی ای مه تابان که گرد غم بزدائی

    نشان جای تو دارم، بکوی بی خبرانی
    بهر دلی که حرمخانه شد تو خانه خدائی

    چه نالی از غم تنهائی ای شکسته دل من
    همان خوشست که در خلوتی بسوز ونوائی

  7. #77
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    امتحان



    بساطی در بسیط خاکدان نیست
    که با قید تعلق، سرگران نیست

    تو خود جزئی زکل این بساطی
    خبر لیکن ز خردت تا کلان نیست

    گل یاسی که دارد آن لطافت
    دلش اگه ز رنج باغبان نیست

    مشو دلبسته هر زشت و زیبا
    که بیش و کم بغیر از امتحان نیست

    برای آنکه، ترک سر تواند
    چه جای شکوه ای گر سایبان نیست

    بنادان، جامه عزت مپوشان
    بهائم را خبر از پرنیان نیست

    بپرهیز از ثناگویان، بپرهیز
    که هر شیرین زبانی مهربان نیست

    ز افسون جهان سیمرغ دانست
    که جز آتش بگرد آشیان نیست

    مرا در محفل شادی مخوانید
    جوان رویم ، دلم اما جوان نیست

  8. #78
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    صدف



    دریادلان بلب کف حسرت بر آورید
    این تخته پاره عمر، زطوفان در آورید

    با عزم پایدار و قدمهای استوار
    این پیش پا فتاده مسافت سر آورید

    جان را نهان به پیکر خاکی چرا کنید!
    از این صدف شکسته برون گوهر آورید

    دل زین سرای حادثه انگیز برکنید
    رو را بسوی قبله گه دیگر آورید

    لاف صفا ومهر در این دوره نشنوید
    رو کم بکوی خلق زبان آور آورید

    باطل زحق شناس ندیدیم دیده ای
    این داوری به عدلگه داور آورید

    کالای پاک طینتی از ما نمی خرند
    ای نسل های تازه شما کمتر آورید

  9. #79
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    دریغ

    کس نمیداند چو شمعی سوز جانم ایدریغ
    آتشی در زیر خاکستر نهانم ایدریغ

    کنج این محنت سرا، بی غمگسارم ای فسوس
    در میان جمعم و بی همزبانم ایدریغ

    طایر افلاکیم، از شور بختی همچو زاغ
    دانه چین در گوشه این خاکدانم ایدریغ

    آن هما طبعم که جا در برج عزت داشتم
    چون پرستوئی اسیر آشیانم ایدریغ

    من سراپا روحم اما در صف تن پروران
    روز تا شب در تلاش آب ونانم ایدریغ

    از سبک مغزیست دستاویز هر بازیگرم
    وز گر آنجا نیست پابند جهانم ایدریغ

    حسرت ماندن ندارم در جهان غم نصیب
    بی خبر هستم ز پایان زمانم ایدریغ

    آه درد آمیز جسم ناتوانم را بسوخت
    آب شد در آتش غم استخوانم ایدریغ

    حاسد کوته نظر چون طفل بدخوی زمان
    سنگ ها زد بر سر بی سایبانم ایدریغ

  10. #80
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    یک نگاه
    نوشته ها
    862
    تشکر تشکر کرده 
    28
    تشکر تشکر شده 
    151
    تشکر شده در
    103 پست
    قدرت امتیاز دهی
    279
    Array

    پیش فرض

    مراد


    ما از تو غیر یکدل بینا نخواستیم
    چون کودکان حوائج دنیا نخواستیم

    هر کس ز وصف روی تو آرد نشانه ای
    خود جلوه کن که توری و سینا نخواستیم

    مرآت رخ نمای تو شد این جهان و ما
    عکس ترا فتاده بمینا نخواستیم!

    بر دامن تو دست تولا چو میرسد
    تا کعبه پای بادیه پیما نخواستیم

    آنگونه عاشقیم که در جستجوی تو
    کاخ سپهر هم چو مسیحا نخواستیم

    مهری مراد ماست که خود شمع محفلست
    ماهی که کسب نور کند، ما نخواستیم

    سود و زیان کار جهان عاقبت یکیست
    مارند زیرکیم، که سودا نخواستیم

صفحه 8 از 11 نخستنخست ... 4567891011 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/