رستگاری
*برای شادمانی روح "پدر" عزیزم و قدردانی از زحمات "مادر" نازنینم *
از تو می پرسم ای اهورا
می توان در جهان جاودان زیست؟
(می رسد پاسخ از اسمان ها):
-هر که را نام نیکو بماند
جاودانی است!
از تو می پرسم ای اهورا
تا به دست اورم نام نیکو
بهترین کار در جهان چیست؟
(می رسد پاسخ از اسمان ها):
-دل به فرمان یزدان سپردن
مشعل پر فروغ خرد را
سوی جان های تاریک بردن.
از تو می پرسم ای اهورا
چیست سرمایه ی رستگاری؟
(می رسد پاسخ از اسمان ها):
-دل به مهر پدر اشنا کن
دین خود را به مادر ادا کن!
ای پدر....ای گرانمایه مادر
جان فدای صفای شما باد
با شما از سر و زر چه گویم
هستی من فدای شما باد!
با شما صحبت از "من"خطا رفت
من که باشم؟بقای شما باد!
ای اهورا
من که امروز در باغ گیتی
چون درختی همه برگ و بارم
رنج های گران پدر را
با کدامین زبان پاس دارم
سر به پای پدر می گذارم
جان به راه پدر می سپارم
یاد جان سوختن های مادر
لحظه ای از وجودم جدا نیست
پیش پایش چه ریزم؟که جان را
قدر یک موی مادر بها نیست
او خدا نیست...اما وفایش
کمتر از لطف و مهر خدا نیست....
*ازاشعار چاپ نشده ی "فریدون مشیری"*
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)