صفحه 33 از 44 نخستنخست ... 2329303132333435363743 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 321 تا 330 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #321
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    به مژگان سيه کردی هزاران رخنه در دينم
    بيا کز چشم بيمارت هزاران درد برچينم
    الا ای همنشين دل که يارانت برفت از ياد
    مرا روزی مباد آن دم که بی ياد تو بنشينم
    جهان پير است و بی‌بنياد از اين فرهادکش فرياد
    که کرد افسون و نيرنگش ملول از جان شيرينم
    ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
    بيار ای باد شبگيری نسيمی زان عرق چينم
    جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
    که سلطانی عالم را طفيل عشق می‌بينم
    اگر بر جای من غيری گزيند دوست حاکم اوست
    حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزينم
    صباح الخير زد بلبل کجايی ساقيا برخيز
    که غوغا می‌کند در سر خيال خواب دوشينم
    شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعين
    اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالينم
    حديث آرزومندی که در اين نامه ثبت افتاد
    همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقينم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #322
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بيا و کشتی ما در شط شراب انداز
    خروش و ولوله در جان شيخ و شاب انداز
    مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
    که گفته‌اند نکويی کن و در آب انداز
    ز کوی ميکده برگشته‌ام ز راه خطا
    مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز
    بيار زان می گلرنگ مشک بو جامی
    شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز
    اگر چه مست و خرابم تو نيز لطفی کن
    نظر بر اين دل سرگشته خراب انداز
    به نيم شب اگرت آفتاب می‌بايد
    ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز
    مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
    مرا به ميکده بر در خم شراب انداز
    ز جور چرخ چو حافظ به جان رسيد دلت
    به سوی ديو محن ناوک شهاب انداز

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #323
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    خيز و در کاسه زر آب طربناک انداز
    پيشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز
    عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
    حاليا غلغله در گنبد افلاک انداز
    چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
    بر رخ او نظر از آينه پاک انداز
    به سر سبز تو ای سرو که گر خاک شوم
    ناز از سر بنه و سايه بر اين خاک انداز
    دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
    از لب خود به شفاخانه ترياک انداز
    ملک اين مزرعه دانی که ثباتی ندهد
    آتشی از جگر جام در املاک انداز
    غسل در اشک زدم کاهل طريقت گويند
    پاک شو اول و پس ديده بر آن پاک انداز
    يا رب آن زاهد خودبين که بجز عيب نديد
    دود آهيش در آيينه ادراک انداز
    چون گل از نکهت او جامه قبا کن حافظ
    وين قبا در ره آن قامت چالاک انداز

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #324
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    برنيامد از تمنای لبت کامم هنوز
    بر اميد جام لعلت دردی آشامم هنوز
    روز اول رفت دينم در سر زلفين تو
    تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز
    ساقيا يک جرعه‌ای زان آب آتشگون که من
    در ميان پختگان عشق او خامم هنوز
    از خطا گفتم شبی زلف تو را مشک ختن
    می‌زند هر لحظه تيغی مو بر اندامم هنوز
    پرتو روی تو تا در خلوتم ديد آفتاب
    می‌رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز
    نام من رفته‌ست روزی بر لب جانان به سهو
    اهل دل را بوی جان می‌آيد از نامم هنوز
    در ازل داده‌ست ما را ساقی لعل لبت
    جرعه جامی که من مدهوش آن جامم هنوز
    ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان
    جان به غم‌هايش سپردم نيست آرامم هنوز
    در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش
    آب حيوان می‌رود هر دم ز اقلامم هنوز

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #325
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دلم رميده لولی‌وشيست شورانگيز
    دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آميز
    فدای پيرهن چاک ماه رويان باد
    هزار جامه تقوا و خرقه پرهيز
    خيال خال تو با خود به خاک خواهم برد
    که تا ز خال تو خاکم شود عبيرآميز
    فرشته عشق نداند که چيست ای ساقی
    بخواه جام و گلابی به خاک آدم ريز
    پياله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
    به می ز دل ببرم هول روز رستاخيز
    فقير و خسته به درگاهت آمدم رحمی
    که جز ولای توام نيست هيچ دست آويز
    بيا که هاتف ميخانه دوش با من گفت
    که در مقام رضا باش و از قضا مگريز
    ميان عاشق و معشوق هيچ حال نيست
    تو خود حجاب خودی حافظ از ميان برخيز

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #326
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس
    بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکين کن نفس
    منزل سلمی که بادش هر دم از ما صد سلام
    پرصدای ساربانان بينی و بانگ جرس
    محمل جانان ببوس آن گه به زاری عرضه دار
    کز فراقت سوختم ای مهربان فرياد رس
    من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب
    گوشمالی ديدم از هجران که اينم پند بس
    عشرت شبگير کن می نوش کاندر راه عشق
    شب روان را آشنايی‌هاست با مير عسس
    عشقبازی کار بازی نيست ای دل سر بباز
    زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس
    دل به رغبت می‌سپارد جان به چشم مست يار
    گر چه هشياران ندادند اختيار خود به کس
    طوطيان در شکرستان کامرانی می‌کنند
    و از تحسر دست بر سر می‌زند مسکين مگس
    نام حافظ گر برآيد بر زبان کلک دوست
    از جناب حضرت شاهم بس است اين ملتمس
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  12. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #327
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
    زين چمن سايه آن سرو روان ما را بس
    من و همصحبتی اهل ريا دورم باد
    از گرانان جهان رطل گران ما را بس
    قصر فردوس به پاداش عمل می‌بخشند
    ما که رنديم و گدا دير مغان ما را بس
    بنشين بر لب جوی و گذر عمر ببين
    کاين اشارت ز جهان گذران ما را بس
    نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
    گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس
    يار با ماست چه حاجت که زيادت طلبيم
    دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
    از در خويش خدا را به بهشتم مفرست
    که سر کوی تو از *** و مکان ما را بس
    حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافيست
    طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  14. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  15. #328
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دلا رفيق سفر بخت نيکخواهت بس
    نسيم روضه شيراز پيک راهت بس
    دگر ز منزل جانان سفر مکن درويش
    که سير معنوی و کنج خانقاهت بس
    وگر کمين بگشايد غمی ز گوشه دل
    حريم درگه پير مغان پناهت بس
    به صدر مصطبه بنشين و ساغر می‌نوش
    که اين قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس
    زيادتی مطلب کار بر خود آسان کن
    صراحی می لعل و بتی چو ماهت بس
    فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
    تو اهل فضلی و دانش همين گناهت بس
    هوای مسکن ملوف و عهد يار قديم
    ز ره روان سفرکرده عذرخواهت بس
    به منت دگران خو مکن که در دو جهان
    رضای ايزد و انعام پادشاهت بس
    به هيچ ورد دگر نيست حاجت ای حافظ
    دعای نيم شب و درس صبحگاهت بس

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  16. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  17. #329
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    درد عشقی کشيده‌ام که مپرس
    زهر هجری چشيده‌ام که مپرس
    گشته‌ام در جهان و آخر کار
    دلبری برگزيده‌ام که مپرس
    آن چنان در هوای خاک درش
    می‌رود آب ديده‌ام که مپرس
    من به گوش خود از دهانش دوش
    سخنانی شنيده‌ام که مپرس
    سوی من لب چه می‌گزی که مگوی
    لب لعلی گزيده‌ام که مپرس
    بی تو در کلبه گدايی خويش
    رنج‌هايی کشيده‌ام که مپرس
    همچو حافظ غريب در ره عشق
    به مقامی رسيده‌ام که مپرس
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  18. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  19. #330
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دارم از زلف سياهش گله چندان که مپرس
    که چنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مپرس
    کس به اميد وفا ترک دل و دين مکناد
    که چنانم من از اين کرده پشيمان که مپرس
    به يکی جرعه که آزار کسش در پی نيست
    زحمتی می‌کشم از مردم نادان که مپرس
    زاهد از ما به سلامت بگذر کاين می لعل
    دل و دين می‌برد از دست بدان سان که مپرس
    گفت‌وگوهاست در اين راه که جان بگدازد
    هر کسی عربده‌ای اين که مبين آن که مپرس
    پارسايی و سلامت هوسم بود ولی
    شيوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس
    گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم
    گفت آن می‌کشم اندر خم چوگان که مپرس
    گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
    حافظ اين قصه دراز است به قرآن که مپرس

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  20. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 33 از 44 نخستنخست ... 2329303132333435363743 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/