صفحه 30 از 44 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 291 تا 300 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #291
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ز دست کوته خود زير بارم
    که از بالابلندان شرمسارم
    مگر زنجير مويی گيردم دست
    وگر نه سر به شيدايی برآرم
    ز چشم من بپرس اوضاع گردون
    که شب تا روز اختر می‌شمارم
    بدين شکرانه می‌بوسم لب جام
    که کرد آگه ز راز روزگارم
    اگر گفتم دعای می فروشان
    چه باشد حق نعمت می‌گزارم
    من از بازوی خود دارم بسی شکر
    که زور مردم آزاری ندارم
    سری دارم چو حافظ مست ليکن
    به لطف آن سری اميدوارم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #292
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
    همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم
    به طرب حمل مکن سرخی رويم که چو جام
    خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم
    پرده مطربم از دست برون خواهد برد
    آه اگر زان که در اين پرده نباشد بارم
    پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب
    تا در اين پرده جز انديشه او نگذارم
    منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
    از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم
    ديده بخت به افسانه او شد در خواب
    کو نسيمی ز عنايت که کند بيدارم
    چون تو را در گذر ای يار نمی‌يارم ديد
    با که گويم که بگويد سخنی با يارم
    دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ريا
    بجز از خاک درش با که بود بازارم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #293
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گر دست دهد خاک کف پای نگارم
    بر لوح بصر خط غباری بنگارم
    بر بوی کنار تو شدم غرق و اميد است
    از موج سرشکم که رساند به کنارم
    پروانه او گر رسدم در طلب جان
    چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم
    امروز مکش سر ز وفای من و انديش
    زان شب که من از غم به دعا دست برآرم
    زلفين سياه تو به دلداری عشاق
    دادند قراری و ببردند قرارم
    ای باد از آن باده نسيمی به من آور
    کان بوی شفابخش بود دفع خمارم
    گر قلب دلم را ننهد دوست عياری
    من نقد روان در دمش از ديده شمارم
    دامن مفشان از من خاکی که پس از من
    زين در نتواند که برد باد غبارم
    حافظ لب لعلش چو مرا جان عزيز است
    عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #294
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
    کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
    عاشق و رندم و ميخواره به آواز بلند
    وين همه منصب از آن حور پريوش دارم
    گر تو زين دست مرا بی سر و سامان داری
    من به آه سحرت زلف مشوش دارم
    گر چنين چهره گشايد خط زنگاری دوست
    من رخ زرد به خونابه منقش دارم
    گر به کاشانه رندان قدمی خواهی زد
    نقل شعر شکرين و می بی‌غش دارم
    ناوک غمزه بيار و رسن زلف که من
    جنگ‌ها با دل مجروح بلاکش دارم
    حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
    بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #295
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    مرا عهديست با جانان که تا جان در بدن دارم
    هواداران کويش را چو جان خويشتن دارم
    صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جويم
    فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم
    به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل
    چه فکر از خبث بدگويان ميان انجمن دارم
    مرا در خانه سروی هست کاندر سايه قدش
    فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم
    گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمين سازند
    بحمد الله و المنه بتی لشکرشکن دارم
    سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سليمانی
    چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
    الا ای پير فرزانه مکن عيبم ز ميخانه
    که من در ترک پيمانه دلی پيمان شکن دارم
    خدا را ای رقيب امشب زمانی ديده بر هم نه
    که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
    چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله
    نه ميل لاله و نسرين نه برگ نسترن دارم
    به رندی شهره شد حافظ ميان همدمان ليکن
    چه غم دارم که در عالم قوام الدين حسن دارم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #296
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
    لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم
    دلبرا بنده نوازيت که آموخت بگو
    که من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبرم
    همتم بدرقه راه کن ای طاير قدس
    که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
    ای نسيم سحری بندگی من برسان
    که فراموش مکن وقت دعای سحرم
    خرم آن روز کز اين مرحله بربندم بار
    و از سر کوی تو پرسند رفيقان خبرم
    حافظا شايد اگر در طلب گوهر وصل
    ديده دريا کنم از اشک و در او غوطه خورم
    پايه نظم بلند است و جهان گير بگو
    تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #297
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    جوزا سحر نهاد حمايل برابرم
    يعنی غلام شاهم و سوگند می‌خورم
    ساقی بيا که از مدد بخت کارساز
    کامی که خواستم ز خدا شد ميسرم
    جامی بده که باز به شادی روی شاه
    پيرانه سر هوای جوانيست در سرم
    راهم مزن به وصف زلال خضر که من
    از جام شاه جرعه کش حوض کوثرم
    شاها اگر به عرش رسانم سرير فضل
    مملوک اين جنابم و مسکين اين درم
    من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال
    کی ترک آبخورد کند طبع خوگرم
    ور باورت نمی‌کند از بنده اين حديث
    از گفته کمال دليلی بياورم
    گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
    آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم
    منصور بن مظفر غازيست حرز من
    و از اين خجسته نام بر اعدا مظفرم
    عهد الست من همه با عشق شاه بود
    و از شاهراه عمر بدين عهد بگذرم
    گردون چو کرد نظم ثريا به نام شاه
    من نظم در چرا نکنم از که کمترم
    شاهين صفت چو طعمه چشيدم ز دست شاه
    کی باشد التفات به صيد کبوترم
    ای شاه شيرگير چه کم گردد ار شود
    در سايه تو ملک فراغت ميسرم
    شعرم به يمن مدح تو صد ملک دل گشاد
    گويی که تيغ توست زبان سخنورم
    بر گلشنی اگر بگذشتم چو باد صبح
    نی عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم
    بوی تو می‌شنيدم و بر ياد روی تو
    دادند ساقيان طرب يک دو ساغرم
    مستی به آب يک دو عنب وضع بنده نيست
    من سالخورده پير خرابات پرورم
    با سير اختر فلکم داوری بسيست
    انصاف شاه باد در اين قصه ياورم
    شکر خدا که باز در اين اوج بارگاه
    طاووس عرش می‌شنود صيت شهپرم
    نامم ز کارخانه عشاق محو باد
    گر جز محبت تو بود شغل ديگرم
    شبل الاسد به صيد دلم حمله کرد و من
    گر لاغرم وگرنه شکار غضنفرم
    ای عاشقان روی تو از ذره بيشتر
    من کی رسم به وصل تو کز ذره کمترم
    بنما به من که منکر حسن رخ تو کيست
    تا ديده‌اش به گزلک غيرت برآورم
    بر من فتاد سايه خورشيد سلطنت
    و اکنون فراغت است ز خورشيد خاورم
    مقصود از اين معامله بازارتيزی است
    نی جلوه می‌فروشم و نی عشوه می‌خرم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #298
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
    تبسمی کن و جان بين که چون همی‌سپرم
    چنين که در دل من داغ زلف سرکش توست
    بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
    بر آستان مرادت گشاده‌ام در چشم
    که يک نظر فکنی خود فکندی از نظرم
    چه شکر گويمت ای خيل غم عفاک الله
    که روز بی‌کسی آخر نمی‌روی ز سرم
    غلام مردم چشمم که با سياه دلی
    هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
    به هر نظر بت ما جلوه می‌کند ليکن
    کس اين کرشمه نبيند که من همی‌نگرم
    به خاک حافظ اگر يار بگذرد چون باد
    ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #299
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    به تيغم گر کشد دستش نگيرم
    وگر تيرم زند منت پذيرم
    کمان ابرويت را گو بزن تير
    که پيش دست و بازويت بميرم
    غم گيتی گر از پايم درآرد
    بجز ساغر که باشد دستگيرم
    برآی ای آفتاب صبح اميد
    که در دست شب هجران اسيرم
    به فريادم رس ای پير خرابات
    به يک جرعه جوانم کن که پيرم
    به گيسوی تو خوردم دوش سوگند
    که من از پای تو سر بر نگيرم
    بسوز اين خرقه تقوا تو حافظ
    که گر آتش شوم در وی نگيرم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #300
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    مزن بر دل ز نوک غمزه تيرم
    که پيش چشم بيمارت بميرم
    نصاب حسن در حد کمال است
    زکاتم ده که مسکين و فقيرم
    چو طفلان تا کی ای زاهد فريبی
    به سيب بوستان و شهد و شيرم
    چنان پر شد فضای سينه از دوست
    که فکر خويش گم شد از ضميرم
    قدح پر کن که من در دولت عشق
    جوان بخت جهانم گر چه پيرم
    قراری بسته‌ام با می فروشان
    که روز غم بجز ساغر نگيرم
    مبادا جز حساب مطرب و می
    اگر نقشی کشد کلک دبيرم
    در اين غوغا که کس کس را نپرسد
    من از پير مغان منت پذيرم
    خوشا آن دم کز استغنای مستی
    فراغت باشد از شاه و وزيرم
    من آن مرغم که هر شام و سحرگاه
    ز بام عرش می‌آيد صفيرم
    چو حافظ گنج او در سينه دارم
    اگر چه مدعی بيند حقيرم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 30 از 44 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/