صفحه 29 از 44 نخستنخست ... 1925262728293031323339 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 281 تا 290 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #281
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بازآی ساقيا که هواخواه خدمتم
    مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
    زان جا که فيض جام سعادت فروغ توست
    بيرون شدی نمای ز ظلمات حيرتم
    هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
    تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم
    عيبم مکن به رندی و بدنامی ای حکيم
    کاين بود سرنوشت ز ديوان قسمتم
    می خور که عاشقی نه به کسب است و اختيار
    اين موهبت رسيد ز ميراث فطرتم
    من کز وطن سفر نگزيدم به عمر خويش
    در عشق ديدن تو هواخواه غربتم
    دريا و کوه در ره و من خسته و ضعيف
    ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم
    دورم به صورت از در دولتسرای تو
    ليکن به جان و دل ز مقيمان حضرتم
    حافظ به پيش چشم تو خواهد سپرد جان
    در اين خيالم ار بدهد عمر مهلتم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #282
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دوش بيماری چشم تو ببرد از دستم
    ليکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم
    عشق من با خط مشکين تو امروزی نيست
    ديرگاه است کز اين جام هلالی مستم
    از ثبات خودم اين نکته خوش آمد که به جور
    در سر کوی تو از پای طلب ننشستم
    عافيت چشم مدار از من ميخانه نشين
    که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم
    در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
    تا نگويی که چو عمرم به سر آمد رستم
    بعد از اينم چه غم از تير کج انداز حسود
    چون به محبوب کمان ابروی خود پيوستم
    بوسه بر درج عقيق تو حلال است مرا
    که به افسوس و جفا مهر وفا نشکستم
    صنمی لشکريم غارت دل کرد و برفت
    آه اگر عاطفت شاه نگيرد دستم
    رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود
    کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #283
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    به غير از آن که بشد دين و دانش از دستم
    بيا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم
    اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد
    به خاک پای عزيزت که عهد نشکستم
    چو ذره گر چه حقيرم ببين به دولت عشق
    که در هوای رخت چون به مهر پيوستم
    بيار باده که عمريست تا من از سر امن
    به کنج عافيت از بهر عيش ننشستم
    اگر ز مردم هشياری ای نصيحتگو
    سخن به خاک ميفکن چرا که من مستم
    چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست
    که خدمتی به سزا برنيامد از دستم
    بسوخت حافظ و آن يار دلنواز نگفت
    که مرهمی بفرستم که خاطرش خستم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #284
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
    ناز بنياد مکن تا نکنی بنيادم
    می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
    سر مکش تا نکشد سر به فلک فريادم
    زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم
    طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
    يار بيگانه مشو تا نبری از خويشم
    غم اغيار مخور تا نکنی ناشادم
    رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
    قد برافراز که از سرو کنی آزادم
    شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
    ياد هر قوم مکن تا نروی از يادم
    شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
    شور شيرين منما تا نکنی فرهادم
    رحم کن بر من مسکين و به فريادم رس
    تا به خاک در آصف نرسد فريادم
    حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
    من از آن روز که دربند توام آزادم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #285
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    فاش می‌گويم و از گفته خود دلشادم
    بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
    طاير گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
    که در اين دامگه حادثه چون افتادم
    من ملک بودم و فردوس برين جايم بود
    آدم آورد در اين دير خراب آبادم
    سايه طوبی و دلجويی حور و لب حوض
    به هوای سر کوی تو برفت از يادم
    نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
    چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم
    کوکب بخت مرا هيچ منجم نشناخت
    يا رب از مادر گيتی به چه طالع زادم
    تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق
    هر دم آيد غمی از نو به مبارک بادم
    می خورد خون دلم مردمک ديده سزاست
    که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
    پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
    ور نه اين سيل دمادم ببرد بنيادم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #286
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    مرا می‌بينی و هر دم زيادت می‌کنی دردم
    تو را می‌بينم و ميلم زيادت می‌شود هر دم
    به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری
    به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم
    نه راه است اين که بگذاری مرا بر خاک و بگريزی
    گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
    ندارم دستت از دامن بجز در خاک و آن دم هم
    که بر خاکم روان گردی به گرد دامنت گردم
    فرورفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کی
    دمار از من برآوردی نمی‌گويی برآوردم
    شبی دل را به تاريکی ز زلفت باز می‌جستم
    رخت می‌ديدم و جامی هلالی باز می‌خوردم
    کشيدم در برت ناگاه و شد در تاب گيسويت
    نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
    تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده
    چو گرمی از تو می‌بينم چه باک از خصم دم سردم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #287
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    سال‌ها پيروی مذهب رندان کردم
    تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
    من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
    قطع اين مرحله با مرغ سليمان کردم
    سايه‌ای بر دل ريشم فکن ای گنج روان
    که من اين خانه به سودای تو ويران کردم
    توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
    می‌گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
    در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
    کسب جمعيت از آن زلف پريشان کردم
    نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
    آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
    دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
    گر چه دربانی ميخانه فراوان کردم
    اين که پيرانه سرم صحبت يوسف بنواخت
    اجر صبريست که در کلبه احزان کردم
    صبح خيزی و سلامت طلبی چون حافظ
    هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
    گر به ديوان غزل صدرنشينم چه عجب
    سال‌ها بندگی صاحب ديوان کردم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #288
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ديشب به سيل اشک ره خواب می‌زدم
    نقشی به ياد خط تو بر آب می‌زدم
    ابروی يار در نظر و خرقه سوخته
    جامی به ياد گوشه محراب می‌زدم
    هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
    بازش ز طره تو به مضراب می‌زدم
    روی نگار در نظرم جلوه می‌نمود
    وز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌زدم
    چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
    فالی به چشم و گوش در اين باب می‌زدم
    نقش خيال روی تو تا وقت صبحدم
    بر کارگاه ديده بی‌خواب می‌زدم
    ساقی به صوت اين غزلم کاسه می‌گرفت
    می‌گفتم اين سرود و می ناب می‌زدم
    خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
    بر نام عمر و دولت احباب می‌زدم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #289
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم
    هر گه که ياد روی تو کردم جوان شدم
    شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
    بر منتهای همت خود کامران شدم
    ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
    در سايه تو بلبل باغ جهان شدم
    اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
    در مکتب غم تو چنين نکته دان شدم
    قسمت حوالتم به خرابات می‌کند
    هر چند کاين چنين شدم و آن چنان شدم
    آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
    کز ساکنان درگه پير مغان شدم
    در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
    با جام می به کام دل دوستان شدم
    از آن زمان که فتنه چشمت به من رسيد
    ايمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
    من پير سال و ماه نيم يار بی‌وفاست
    بر من چو عمر می‌گذرد پير از آن شدم
    دوشم نويد داد عنايت که حافظا
    بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #290
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    خيال نقش تو در کارگاه ديده کشيدم
    به صورت تو نگاری نديدم و نشنيدم
    اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
    به گرد سرو خرامان قامتت نرسيدم
    اميد در شب زلفت به روز عمر نبستم
    طمع به دور دهانت ز کام دل ببريدم
    به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندم
    ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خريدم
    ز غمزه بر دل ريشم چه تير ها که گشادی
    ز غصه بر سر کويت چه بارها که کشيدم
    ز کوی يار بيار ای نسيم صبح غباری
    که بوی خون دل ريش از آن تراب شنيدم
    گناه چشم سياه تو بود و گردن دلخواه
    که من چو آهوی وحشی ز آدمی برميدم
    چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسيمی
    که پرده بر دل خونين به بوی او بدريدم
    به خاک پای تو سوگند و نور ديده حافظ
    که بی رخ تو فروغ از چراغ ديده نديدم

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 29 از 44 نخستنخست ... 1925262728293031323339 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/