صفحه 20 از 44 نخستنخست ... 1016171819202122232430 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 191 تا 200 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #191
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود
    بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
    بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
    ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود
    به دور گل منشين بی شراب و شاهد و چنگ
    که همچو روز بقا هفته‌ای بود معدود
    شد از خروج رياحين چو آسمان روشن
    زمين به اختر ميمون و طالع مسعود
    ز دست شاهد نازک عذار عيسی دم
    شراب نوش و رها کن حديث عاد و ثمود
    جهان چو خلد برين شد به دور سوسن و گل
    ولی چه سود که در وی نه ممکن است خلود
    چو گل سوار شود بر هوا سليمان وار
    سحر که مرغ درآيد به نغمه داوود
    به باغ تازه کن آيين دين زردشتی
    کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
    بخواه جام صبوحی به ياد آصف عهد
    وزير ملک سليمان عماد دين محمود
    بود که مجلس حافظ به يمن تربيتش
    هر آن چه می‌طلبد جمله باشدش موجود

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #192
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    از ديده خون دل همه بر روی ما رود
    بر روی ما ز ديده چه گويم چه‌ها رود
    ما در درون سينه هوايی نهفته‌ايم
    بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود
    خورشيد خاوری کند از رشک جامه چاک
    گر ماه مهرپرور من در قبا رود
    بر خاک راه يار نهاديم روی خويش
    بر روی ما رواست اگر آشنا رود
    سيل است آب ديده و هر کس که بگذرد
    گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود
    ما را به آب ديده شب و روز ماجراست
    زان رهگذر که بر سر کويش چرا رود
    حافظ به کوی ميکده دايم به صدق دل
    چون صوفيان صومعه دار از صفا رود
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #193
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
    ور آشتی طلبم با سر عتاب رود
    چو ماه نو ره بيچارگان نظاره
    زند به گوشه ابرو و در نقاب رود
    شب شراب خرابم کند به بيداری
    وگر به روز شکايت کنم به خواب رود
    طريق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
    بيفتد آن که در اين راه با شتاب رود
    گدايی در جانان به سلطنت مفروش
    کسی ز سايه اين در به آفتاب رود
    سواد نامه موی سياه چون طی شد
    بياض کم نشود گر صد انتخاب رود
    حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر
    کلاه داريش اندر سر شراب رود
    حجاب راه تويی حافظ از ميان برخيز
    خوشا کسی که در اين راه بی‌حجاب رود

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #194
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    از سر کوی تو هر کو به ملالت برود
    نرود کارش و آخر به خجالت برود
    کاروانی که بود بدرقه‌اش حفظ خدا
    به تجمل بنشيند به جلالت برود
    سالک از نور هدايت ببرد راه به دوست
    که به جايی نرسد گر به ضلالت برود
    کام خود آخر عمر از می و معشوق بگير
    حيف اوقات که يک سر به بطالت برود
    ای دليل دل گمگشته خدا را مددی
    که غريب ار نبرد ره به دلالت ببرد
    حکم مستوری و مستی همه بر خاتم تست
    کس ندانست که آخر به چه حالت برود
    حافظ از چشمه حکمت به کف آور جامی
    بو که از لوح دلت نقش جهالت برود

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #195
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
    هرگز از ياد من آن سرو خرامان نرود
    از دماغ من سرگشته خيال دهنت
    به جفای فلک و غصه دوران نرود
    در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند
    تا ابد سر نکشد و از سر پيمان نرود
    هر چه جز بار غمت بر دل مسکين من است
    برود از دل من و از دل من آن نرود
    آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
    که اگر سر برود از دل و از جان نرود
    گر رود از پی خوبان دل من معذور است
    درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
    هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
    دل به خوبان ندهد و از پی ايشان نرود

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  10. #196
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
    به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود
    طمع در آن لب شيرين نکردنم اولی
    ولی چگونه مگس از پی شکر نرود
    سواد ديده غمديده‌ام به اشک مشوی
    که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
    ز من چو باد صبا بوی خود دريغ مدار
    چرا که بی سر زلف توام به سر نرود
    دلا مباش چنين هرزه گرد و هرجايی
    که هيچ کار ز پيشت بدين هنر نرود
    مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
    که آبروی شريعت بدين قدر نرود
    من گدا هوس سروقامتی دارم
    که دست در کمرش جز به سيم و زر نرود
    تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
    وفای عهد من از خاطرت به درنرود
    سياه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بينم
    چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
    به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفيد
    چو باشه در پی هر صيد مختصر نرود
    بيار باده و اول به دست حافظ ده
    به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  11. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #197
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ساقی حديث سرو و گل و لاله می‌رود
    وين بحث با ثلاثه غساله می‌رود
    می ده که نوعروس چمن حد حسن يافت
    کار اين زمان ز صنعت دلاله می‌رود
    شکرشکن شوند همه طوطيان هند
    زين قند پارسی که به بنگاله می‌رود
    طی مکان ببين و زمان در سلوک شعر
    کاين طفل يک شبه ره يک ساله می‌رود
    آن چشم جادوانه عابدفريب بين
    کش کاروان سحر ز دنباله می‌رود
    از ره مرو به عشوه دنيا که اين عجوز
    مکاره می‌نشيند و محتاله می‌رود
    باد بهار می‌وزد از گلستان شاه
    و از ژاله باده در قدح لاله می‌رود
    حافظ ز شوق مجلس سلطان غياث دين
    غافل مشو که کار تو از ناله می‌رود
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  13. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  14. #198
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
    وين راز سر به مهر به عالم سمر شود
    گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
    آری شود وليک به خون جگر شود
    خواهم شدن به ميکده گريان و دادخواه
    کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
    از هر کرانه تير دعا کرده‌ام روان
    باشد کز آن ميانه يکی کارگر شود
    ای جان حديث ما بر دلدار بازگو
    ليکن چنان مگو که صبا را خبر شود
    از کيميای مهر تو زر گشت روی من
    آری به يمن لطف شما خاک زر شود
    در تنگنای حيرتم از نخوت رقيب
    يا رب مباد آن که گدا معتبر شود
    بس نکته غير حسن ببايد که تا کسی
    مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
    اين سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
    سرها بر آستانه او خاک در شود
    حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
    دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  15. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  16. #199
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود
    تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود
    رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
    حيوانی که ننوشد می و انسان نشود
    گوهر پاک ببايد که شود قابل فيض
    ور نه هر سنگ و گلی لل و مرجان نشود
    اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
    که به تلبيس و حيل ديو مسلمان نشود
    عشق می‌ورزم و اميد که اين فن شريف
    چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
    دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت
    سببی ساز خدايا که پشيمان نشود
    حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را
    تا دگر خاطر ما از تو پريشان نشود
    ذره را تا نبود همت عالی حافظ
    طالب چشمه خورشيد درخشان نشود

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  17. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  18. #200
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گر من از باغ تو يک ميوه بچينم چه شود
    پيش پايی به چراغ تو ببينم چه شود
    يا رب اندر کنف سايه آن سرو بلند
    گر من سوخته يک دم بنشينم چه شود
    آخر ای خاتم جمشيد همايون آثار
    گر فتد عکس تو بر نقش نگينم چه شود
    واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزيد
    من اگر مهر نگاری بگزينم چه شود
    عقلم از خانه به دررفت و گر می اين است
    ديدم از پيش که در خانه دينم چه شود
    صرف شد عمر گران مايه به معشوقه و می
    تا از آنم چه به پيش آيد از اينم چه شود
    خواجه دانست که من عاشقم و هيچ نگفت
    حافظ ار نيز بداند که چنينم چه شود
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 20 از 44 نخستنخست ... 1016171819202122232430 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/