دو روز دیگر عید میرسد :
دو روز دگر عيد مي رسد
هميشه دلم شور مي زند، هميشه همين اضطراب من
ترقه ناگاه مي شود كه مي تركد روي خواب من
چه مي شود آيا چه مي شود? به هركس و هرجا كه مي رسم
هميشه همين پرسش من است، نميرسد اما جواب من
مضرت ذرات را بگو كه قدرت تخريب تا كجاست?
تصور اين آخرالزمان، گذشته زحد نصاب من
نشانه ويراني دو شهر به روي دلم مانده چون دو زخم
گواه به جنگ و جنون بس است، همين دل و اين التهاب من
گشودن دالان به زير خاك، كنام و نهانگاه اژدهاست
ز خوفه او تيره مي شود زمين پر از آفتاب من
خدا اگر از هسته نبات خراب جهان را درست كرد
بشر كند از هسته جماد درست جهان را خراب من
دو روز دگر عيد مي رسد، بگو كه دلم شكوه كم كند
مگر كه بخندم به هر چه هست مگر كه بكاهد عذاب من
مگر برسانم به اهل دل سرود و درود و خجسته باد
مگر كه بنوشند تشنگان زشعر روانتر زآب من
هميشه دلم شور مي زند اگر چه بگويد رفيق شوخ
كه نغمه ماهور بايدش ز چنگ من و از رباب من
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)