صفحه 16 از 44 نخستنخست ... 612131415161718192026 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 151 تا 160 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #151
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ای پسته تو خنده زده بر حديث قند
    مشتاقم از برای خدا يک شکر بخند
    طوبی ز قامت تو نيارد که دم زند
    زين قصه بگذرم که سخن می شود بلند
    خواهی که برنخيزدت از ديده رود خون
    دل در وفای صحبت رود کسان مبند
    گر جلوه می نمايی و گر طعنه می زنی
    ما نيستيم معتقد شيخ خودپسند
    ز آشفتگی حال من آگاه کی شود
    آن را که دل نگشت گرفتار اين کمند
    بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست
    تا جان خود بر آتش رويش کنم سپند
    جايی که يار ما به شکرخنده دم زند
    ای پسته کيستی تو خدا را به خود مخند
    حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی کنی
    دانی کجاست جای تو خوارزم يا خ

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #152
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بعد از اين دست من و دامن آن سرو بلند
    که به بالای چمان از بن و بيخم برکند
    حاجت مطرب و می نيست تو برقع بگشا
    که به رقص آوردم آتش رويت چو سپند
    هيچ رويی نشود آينه حجله بخت
    مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
    گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
    صبر از اين بيش ندارم چه کنم تا کی و چند
    مکش آن آهوی مشکين مرا ای صياد
    شرم از آن چشم سيه دار و مبندش به کمند
    من خاکی که از اين در نتوانم برخاست
    از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
    باز مستان دل از آن گيسوی مشکين حافظ
    زان که ديوانه همان به که بود اندر بند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #153
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    حسب حالی ننوشتی و شد ايامی چند
    محرمی کو که فرستم به تو پيغامی چند
    ما بدان مقصد عالی نتوانيم رسيد
    هم مگر پيش نهد لطف شما گامی چند
    چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
    فرصت عيش نگه دار و بزن جامی چند
    قند آميخته با گل نه علاج دل ماست
    بوسه ای چند برآميز به دشنامی چند
    زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
    تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
    عيب می جمله چو گفتی هنرش نيز بگو
    نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
    ای گدايان خرابات خدا يار شماست
    چشم انعام مداريد ز انعامی چند
    پير ميخانه چه خوش گفت به دردی کش خويش
    که مگو حال دل سوخته با خامی چند
    حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
    کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #154
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض


    دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
    واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
    بيخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
    باده از جام تجلی صفاتم دادند
    چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
    آن شب قدر که اين تازه براتم دادند
    بعد از اين روی من و آينه وصف جمال
    که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
    من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
    مستحق بودم و اين ها به زکاتم دادند
    هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد
    که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
    اين همه شهد و شکر کز سخنم می ريزد
    اجر صبريست کز آن شاخ نباتم دادند
    همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود
    که ز بند غم ايام نجاتم دادند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #155
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دوش ديدم که ملايک در ميخانه زدند
    گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
    ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
    با من راه نشين باده مستانه زدند
    آسمان بار امانت نتوانست کشيد
    قرعه کار به نام من ديوانه زدند
    جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
    چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
    شکر ايزد که ميان من و او صلح افتاد
    صوفيان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
    آتش آن نيست که از شعله او خندد شمع
    آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
    کس چو حافظ نگشاد از رخ انديشه نقاب
    تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #156
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    نقدها را بود آيا که عياری گيرند
    تا همه صومعه داران پی کاری گيرند
    مصلحت ديد من آن است که ياران همه کار
    بگذارند و خم طره ياری گيرند
    خوش گرفتند حريفان سر زلف ساقی
    گر فلکشان بگذارد که قراری گيرند
    قوت بازوی پرهيز به خوبان مفروش
    که در اين خيل حصاری به سواری گيرند
    يا رب اين بچه ترکان چه دليرند به خون
    که به تير مژه هر لحظه شکاری گيرند
    رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
    خاصه رقصی که در آن دست نگاری گيرند
    حافظ ابنای زمان را غم مسکينان نيست
    زين ميان گر بتوان به که کناری گيرند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #157
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گر می فروش حاجت رندان روا کند
    ايزد گنه ببخشد و دفع بلا کند
    ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
    غيرت نياورد که جهان پربلا کند
    حقا کز اين غمان برسد مژده امان
    گر سالکی به عهد امانت وفا کند
    گر رنج پيش آيد و گر راحت ای حکيم
    نسبت مکن به غير که اين ها خدا کند
    در کارخانه ای که ره عقل و فضل نيست
    فهم ضعيف رای فضولی چرا کند
    مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد
    وان کو نه اين ترانه سرايد خطا کند
    ما را که درد عشق و بلای خمار کشت
    يا وصل دوست يا می صافی دوا کند
    جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت
    عيسی دمی کجاست که احيای ما کند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #158
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
    نياز نيم شبی دفع صد بلا بکند
    عتاب يار پری چهره عاشقانه بکش
    که يک کرشمه تلافی صد جفا بکند
    ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
    هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
    طبيب عشق مسيحادم است و مشفق ليک
    چو درد در تو نبيند که را دوا بکند
    تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
    که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
    ز بخت خفته ملولم بود که بيداری
    به وقت فاتحه صبح يک دعا بکند
    بسوخت حافظ و بويی به زلف يار نبرد
    مگر دلالت اين دولتش صبا بکند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #159
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    مرا به رندی و عشق آن فضول عيب کند
    که اعتراض بر اسرار علم غيب کند
    کمال سر محبت ببين نه نقص گناه
    که هر که بی هنر افتد نظر به عيب کند
    ز عطر حور بهشت آن نفس برآيد بوی
    که خاک ميکده ما عبير جيب کند
    چنان زند ره اسلام غمزه ساقی
    که اجتناب ز صهبا مگر صهيب کند
    کليد گنج سعادت قبول اهل دل است
    مباد آن که در اين نکته شک و ريب کند
    شبان وادی ايمن گهی رسد به مراد
    که چند سال به جان خدمت شعيب کند
    ز ديده خون بچکاند فسانه حافظ
    چو ياد وقت زمان شباب و شيب کند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #160
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    طاير دولت اگر باز گذاری بکند
    يار بازآيد و با وصل قراری بکند
    ديده را دستگه در و گهر گر چه نماند
    بخورد خونی و تدبير نثاری بکند
    دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
    هاتف غيب ندا داد که آری بکند
    کس نيارد بر او دم زند از قصه ما
    مگرش باد صبا گوش گذاری بکند
    داده ام باز نظر را به تذروی پرواز
    بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند
    شهر خاليست ز عشاق بود کز طرفی
    مردی از خويش برون آيد و کاری بکند
    کو کريمی که ز بزم طربش غمزده ای
    جرعه ای درکشد و دفع خماری بکند
    يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب
    بود آيا که فلک زين دو سه کاری بکند
    حافظا گر نروی از در او هم روزی
    گذری بر سرت از گوشه کناری بکند
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 16 از 44 نخستنخست ... 612131415161718192026 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/