صفحه 13 از 44 نخستنخست ... 39101112131415161723 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #121
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    نيست در شهر نگاری که دل ما ببرد
    بختم ار يار شود رختم از اين جا ببرد
    کو حريفی کش سرمست که پيش کرمش
    عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد
    باغبانا ز خزان بی خبرت می بينم
    آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
    رهزن دهر نخفته ست مشو ايمن از او
    اگر امروز نبرده ست که فردا ببرد
    در خيال اين همه لعبت به هوس می بازم
    بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد
    علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد
    ترسم آن نرگس مستانه به يغما ببرد
    بانگ گاوی چه صدا بازدهد عشوه مخر
    سامری کيست که دست از يد بيضا ببرد
    جام مينايی می سد ره تنگ دليست
    منه از دست که سيل غمت از جا ببرد
    راه عشق ار چه کمينگاه کمانداران است
    هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد
    حافظ ار جان طلبد غمزه مستانه يار
    خانه از غير بپرداز و بهل تا ببرد

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #122
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    اگر نه باده غم دل ز ياد ما ببرد
    نهيب حادثه بنياد ما ز جا ببرد
    اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر
    چگونه کشتی از اين ورطه بلا ببرد
    فغان که با همه کس غايبانه باخت فلک
    که کس نبود که دستی از اين دغا ببرد
    گذار بر ظلمات است خضر راهی کو
    مباد کتش محرومی آب ما ببرد
    دل ضعيفم از آن می کشد به طرف چمن
    که جان ز مرگ به بيماری صبا ببرد
    طبيب عشق منم باده ده که اين معجون
    فراغت آرد و انديشه خطا ببرد
    بسوخت حافظ و کس حال او به يار نگفت
    مگر نسيم پيامی خدای را ببرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #123
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    سحر بلبل حکايت با صبا کرد
    که عشق روی گل با ما چه ها کرد
    از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
    و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
    غلام همت آن نازنينم
    که کار خير بی روی و ريا کرد
    من از بيگانگان ديگر ننالم
    که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
    گر از سلطان طمع کردم خطا بود
    ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
    خوشش باد آن نسيم صبحگاهی
    که درد شب نشينان را دوا کرد
    نقاب گل کشيد و زلف سنبل
    گره بند قبای غنچه وا کرد
    به هر سو بلبل عاشق در افغان
    تنعم از ميان باد صبا کرد
    بشارت بر به کوی می فروشان
    که حافظ توبه از زهد ريا کرد
    وفا از خواجگان شهر با من
    کمال دولت و دين بوالوفا کرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #124
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بيا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد
    هلال عيد به دور قدح اشارت کرد
    ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
    که خاک ميکده عشق را زيارت کرد
    مقام اصلی ما گوشه خرابات است
    خداش خير دهاد آن که اين عمارت کرد
    بهای باده چون لعل چيست جوهر عقل
    بيا که سود کسی برد کاين تجارت کرد
    نماز در خم آن ابروان محرابی
    کسی کند که به خون جگر طهارت کرد
    فغان که نرگس جماش شيخ شهر امروز
    نظر به دردکشان از سر حقارت کرد
    به روی يار نظر کن ز ديده منت دار
    که کار ديده نظر از سر بصارت کرد
    حديث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
    اگر چه صنعت بسيار در عبارت کرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #125
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    به آب روشن می عارفی طهارت کرد
    علی الصباح که ميخانه را زيارت کرد
    همين که ساغر زرين خور نهان گرديد
    هلال عيد به دور قدح اشارت کرد
    خوشا نماز و نياز کسی که از سر درد
    به آب ديده و خون جگر طهارت کرد
    امام خواجه که بودش سر نماز دراز
    به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد
    دلم ز حلقه زلفش به جان خريد آشوب
    چه سود ديد ندانم که اين تجارت کرد
    اگر امام جماعت طلب کند امروز
    خبر دهيد که حافظ به می طهارت کرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #126
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
    بنياد مکر با فلک حقه باز کرد
    بازی چرخ بشکندش بيضه در کلاه
    زيرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
    ساقی بيا که شاهد رعنای صوفيان
    ديگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
    اين مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت
    و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
    ای دل بيا که ما به پناه خدا رويم
    زان چه آستين کوته و دست دراز کرد
    صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت
    عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
    فردا که پيشگاه حقيقت شود پديد
    شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
    ای کبک خوش خرام کجا می روی بايست
    غره مشو که گربه زاهد نماز کرد
    حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
    ما را خدا ز زهد ريا بی نياز کرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #127
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
    باد غيرت به صدش خار پريشان دل کرد
    طوطی ای را به خيال شکری دل خوش بود
    ناگهش سيل فنا نقش امل باطل کرد
    قره العين من آن ميوه دل يادش باد
    که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
    ساروان بار من افتاد خدا را مددی
    که اميد کرمم همره اين محمل کرد
    روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار
    چرخ فيروزه طربخانه از اين کهگل کرد
    آه و فرياد که از چشم حسود مه چرخ
    در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
    نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
    چه کنم بازی ايام مرا غافل کرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #128
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    چو باد عزم سر کوی يار خواهم کرد
    نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
    به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد
    بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
    هر آبروی که اندوختم ز دانش و دين
    نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
    چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن
    که عمر در سر اين کار و بار خواهم کرد
    به ياد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
    بنای عهد قديم استوار خواهم کرد
    صبا کجاست که اين جان خون گرفته چو گل
    فدای نکهت گيسوی يار خواهم کرد
    نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ
    طريق رندی و عشق اختيار خواهم کرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #129
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
    تکيه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
    آن چه سعی است من اندر طلبت بنمايم
    اين قدر هست که تغيير قضا نتوان کرد
    دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
    به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد
    عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
    نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
    سروبالای من آن گه که درآيد به سماع
    چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد
    نظر پاک تواند رخ جانان ديدن
    که در آيينه نظر جز به صفا نتوان کرد
    مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
    حل اين نکته بدين فکر خطا نتوان کرد
    غيرتم کشت که محبوب جهانی ليکن
    روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
    من چه گويم که تو را نازکی طبع لطيف
    تا به حديست که آهسته دعا نتوان کرد
    بجز ابروی تو محراب دل حافظ نيست
    طاعت غير تو در مذهب ما نتوان کرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #130
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    دل از من برد و روی از من نهان کرد
    خدا را با که اين بازی توان کرد
    شب تنهاييم در قصد جان بود
    خيالش لطف های بی کران کرد
    چرا چون لاله خونين دل نباشم
    که با ما نرگس او سرگران کرد
    که را گويم که با اين درد جان سوز
    طبيبم قصد جان ناتوان کرد
    بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
    صراحی گريه و بربط فغان کرد
    صبا گر چاره داری وقت وقت است
    که درد اشتياقم قصد جان کرد
    ميان مهربانان کی توان گفت
    که يار ما چنين گفت و چنان کرد
    عدو با جان حافظ آن نکردی
    که تير چشم آن ابروکمان کرد
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 13 از 44 نخستنخست ... 39101112131415161723 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/