صفحه 8 از 44 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #71
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
    و اندر آن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت
    گفتمش در عين وصل اين ناله و فرياد چيست
    گفت ما را جلوه معشوق در اين کار داشت
    يار اگر ننشست با ما نيست جای اعتراض
    پادشاهی کامران بود از گدايی عار داشت
    در نمی گيرد نياز و ناز ما با حسن دوست
    خرم آن کز نازنينان بخت برخوردار داشت
    خيز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنيم
    کاين همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
    گر مريد راه عشقی فکر بدنامی مکن
    شيخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشت
    وقت آن شيرين قلندر خوش که در اطوار سير
    ذکر تسبيح ملک در حلقه زنار داشت
    چشم حافظ زير بام قصر آن حوری سرشت
    شيوه جنات تجری تحتها الانهار داشت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #72
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ديدی که يار جز سر جور و ستم نداشت
    بشکست عهد وز غم ما هيچ غم نداشت
    يا رب مگيرش ار چه دل چون کبوترم
    افکند و کشت و عزت صيد حرم نداشت
    بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه يار
    حاشا که رسم لطف و طريق کرم نداشت
    با اين همه هر آن که نه خواری کشيد از او
    هر جا که رفت هيچ کسش محترم نداشت
    ساقی بيار باده و با محتسب بگو
    انکار ما مکن که چنين جام جم نداشت
    هر راهرو که ره به حريم درش نبرد
    مسکين بريد وادی و ره در حرم نداشت
    حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی
    هيچش هنر نبود و خبر نيز هم نداشت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #73
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    کنون که می‌دمد از بوستان نسيم بهشت
    من و شراب فرح بخش و يار حورسرشت
    گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
    که خيمه سايه ابر است و بزمگه لب کشت
    چمن حکايت ارديبهشت می‌گويد
    نه عاقل است که نسيه خريد و نقد بهشت
    به می عمارت دل کن که اين جهان خراب
    بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
    وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد
    چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت
    مکن به نامه سياهی ملامت من مست
    که آگه است که تقدير بر سرش چه نوشت
    قدم دريغ مدار از جنازه حافظ
    که گر چه غرق گناه است می‌رود به بهشت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #74
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
    ناز کم کن که در اين باغ بسی چون تو شکفت
    گل بخنديد که از راست نرنجيم ولی
    هيچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
    گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
    ای بسا در که به نوک مژه ات بايد سفت
    تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
    هر که خاک در ميخانه به رخساره نرفت
    در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
    زلف سنبل به نسيم سحری می آشفت
    گفتم ای مسند جم جام جهان بينت کو
    گفت افسوس که آن دولت بيدار بخفت
    سخن عشق نه آن است که آيد به زبان
    ساقيا می ده و کوتاه کن اين گفت و شنفت
    اشک حافظ خرد و صبر به دريا انداخت
    چه کند سوز غم عشق نيارست نهفت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #75
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
    آيا چه خطا ديد که از راه خطا رفت
    تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين
    کس واقف ما نيست که از ديده چه ها رفت
    بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
    آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
    دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
    سيلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
    از پای فتاديم چو آمد غم هجران
    در درد بمرديم چو از دست دوا رفت
    دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت
    عمريست که عمرم همه در کار دعا رفت
    احرام چه بنديم چو آن قبله نه اين جاست
    در سعی چه کوشيم چو از مروه صفا رفت
    دی گفت طبيب از سر حسرت چو مرا ديد
    هيهات که رنج تو ز قانون شفا رفت
    ای دوست به پرسيدن حافظ قدمی نه
    زان پيش که گويند که از دار فنا رفت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #76
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گر ز دست زلف مشکينت خطايی رفت رفت
    ور ز هندوی شما بر ما جفايی رفت رفت
    برق عشق ار خرمن پشمينه پوشی سوخت سوخت
    جور شاه کامران گر بر گدايی رفت رفت
    در طريقت رنجش خاطر نباشد می بيار
    هر کدورت را که بينی چون صفايی رفت رفت
    عشقبازی را تحمل بايد ای دل پای دار
    گر ملالی بود بود و گر خطايی رفت رفت
    گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد
    ور ميان جان و جانان ماجرايی رفت رفت
    از سخن چينان ملالت ها پديد آمد ولی
    گر ميان همنشينان ناسزايی رفت رفت
    عيب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
    پای آزادی چه بندی گر به جايی رفت رفت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #77
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ساقی بيار باده که ماه صيام رفت
    درده قدح که موسم ناموس و نام رفت
    وقت عزيز رفت بيا تا قضا کنيم
    عمری که بی حضور صراحی و جام رفت
    مستم کن آن چنان که ندانم ز بيخودی
    در عرصه خيال که آمد کدام رفت
    بر بوی آن که جرعه جامت به ما رسد
    در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت
    دل را که مرده بود حياتی به جان رسيد
    تا بويی از نسيم می اش در مشام رفت
    زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
    رند از ره نياز به دارالسلام رفت
    نقد دلی که بود مرا صرف باده شد
    قلب سياه بود از آن در حرام رفت
    در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
    می ده که عمر در سر سودای خام رفت
    ديگر مکن نصيحت حافظ که ره نيافت
    گمگشته ای که باده نابش به کام رفت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #78
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    شربتی از لب لعلش نچشيديم و برفت
    روی مه پيکر او سير نديديم و برفت
    گويی از صحبت ما نيک به تنگ آمده بود
    بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت
    بس که ما فاتحه و حرز يمانی خوانديم
    وز پی اش سوره اخلاص دميديم و برفت
    عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
    ديدی آخر که چنين عشوه خريديم و برفت
    شد چمان در چمن حسن و لطافت ليکن
    در گلستان وصالش نچميديم و برفت
    همچو حافظ همه شب ناله و زاری کرديم
    کای دريغا به وداعش نرسيديم و برفت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #79
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ساقی بيا که يار ز رخ پرده برگرفت
    کار چراغ خلوتيان باز درگرفت
    آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
    وين پير سالخورده جوانی ز سر گرفت
    آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
    وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
    زنهار از آن عبارت شيرين دلفريب
    گويی که پسته تو سخن در شکر گرفت
    بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
    عيسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
    هر سروقد که بر مه و خور حسن می فروخت
    چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
    زين قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
    کوته نظر ببين که سخن مختصر گرفت
    حافظ تو اين سخن ز که آموختی که بخت
    تعويذ کرد شعر تو را و به زر گرفت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #80
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
    آری به اتفاق جهان می توان گرفت
    افشای راز خلوتيان خواست کرد شمع
    شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
    زين آتش نهفته که در سينه من است
    خورشيد شعله ايست که در آسمان گرفت
    می خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست
    از غيرت صبا نفسش در دهان گرفت
    آسوده بر کنار چو پرگار می شدم
    دوران چو نقطه عاقبتم در ميان گرفت
    آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
    کتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
    خواهم شدن به کوی مغان آستين فشان
    زين فتنه ها که دامن آخرزمان گرفت
    می خور که هر که آخر کار جهان بديد
    از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت
    بر برگ گل به خون شقايق نوشته اند
    کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت
    حافظ چو آب لطف ز نظم تو می چکد
    حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 8 از 44 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/