صفحه 3 از 44 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 438

موضوع: دیوان حافظ(غزلیات)

  1. #21
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
    که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست
    نظير دوست نديدم اگر چه از مه و مهر
    نهادم آينه ها در مقابل رخ دوست
    صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
    که چون شکنج ورق های غنچه تو بر توست
    نه من سبوکش اين دير رندسوزم و بس
    بسا سرا که در اين کارخانه سنگ و سبوست
    مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
    که باد غاليه سا گشت و خاک عنبربوست
    نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
    فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
    زبان ناطقه در وصف شوق نالان است
    چه جای کلک بريده زبان بيهده گوست
    رخ تو در دلم آمد مراد خواهم يافت
    چرا که حال نکو در قفای فال نکوست
    نه اين زمان دل حافظ در آتش هوس است
    که داغدار ازل همچو لاله خودروست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #22
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    زاهد ظاهرپرسـت از حال ما آگاه نیسـت
    در حـق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیسـت
    در طریقـت هر چه پیش سالک آید خیر اوسـت
    در صراط مستقیم ای دل کسی گـمراه نیسـت
    تا چـه بازی رخ نـماید بیدقی خواهیم راند
    عرصـه شـطرنـج رندان را مجال شاه نیسـت
    چیسـت این سقـف بلـند ساده بسیارنقـش
    زین مـعـما هیچ دانا در جـهان آگاه نیسـت
    این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است
    کاین همـه زخم نهان هست و مجال آه نیسـت
    صاحـب دیوان ما گویی نـمیداند حـساب
    کاندر این طـغرا نـشان حسبـه للـه نیسـت
    هر کـه خواهد گو بیا و هر چـه خواهد گو بـگو
    کـبر و ناز و حاجـب و دربان بدین درگاه نیسـت
    بر در میخانـه رفـتـن کار یک رنـگان بود
    خودفروشان را بـه کوی می فروشان راه نیسـت
    هر چـه هست از قامت ناساز بی اندام ماسـت
    ور نـه تـشریف تو بر بالای کـس کوتاه نیسـت
    بـنده پیر خراباتـم کـه لطفـش دایم اسـت
    ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیسـت
    حافـظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مـشربیسـت
    عاشـق دردی کـش اندربند مال و جاه نیسـت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #23
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    روشـن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
    مـنـت خاک درت بر بصری نیست که نیست
    ناظر روی تو صاحـب نـظرانـند آری
    سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست
    اشـک غـماز مـن ار سرخ برآمد چه عجب
    خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست
    تا بـه دامـن ننـشیند ز نسیمـش گردی
    سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیسـت
    تا دم از شام سر زلـف تو هر جا نزنـند
    با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست
    مـن از این طالـع شوریده برنـجـم ور نی
    بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست
    از حیای لـب شیرین تو ای چشـمـه نوش
    غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست
    مصلحـت نیسـت کـه از پرده برون افتد راز
    ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
    شیر در بادیه عـشـق تو روباه شود
    آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست
    آب چشمـم که بر او منت خاک در توسـت
    زیر صد منت او خاک دری نیست که نیسـت
    از وجودم قدری نام و نشان هست که هست
    ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست
    غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود اسـت
    در سراپای وجودت هنری نیست که نیسـت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #24
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    عیب رندان مـکـن ای زاهد پاکیزه سرشـت
    کـه گـناه دگران بر تو نـخواهـند نوشـت
    مـن اگر نیکـم و گر بد تو برو خود را باش
    هر کـسی آن درود عاقبت کار کـه کـشـت
    همـه کـس طالب یارند چه هشیار و چه مست
    همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
    سر تـسـلیم مـن و خـشـت در میکدهها
    مدعی گر نکـند فهم سخن گو سر و خـشـت
    ناامیدم مـکـن از سابـقـه لـطـف ازل
    تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
    نـه مـن از پرده تـقوا بـه درافـتادم و بـس
    پدرم نیز بـهـشـت ابد از دسـت بهـشـت
    حافـظا روز اجـل گر بـه کـف آری جامی
    یک سر از کوی خرابات برندت بـه بـهـشـت
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #25
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
    که سر به کوه و بيابان تو داده ای ما را
    شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
    تفقدی نکند طوطی شکرخا را
    غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
    که پرسشی نکنی عندليب شيدا را
    به خلق و لطف توان کرد صيد اهل نظر
    به بند و دام نگيرند مرغ دانا را
    ندانم از چه سبب رنگ آشنايی نيست
    سهی قدان سيه چشم ماه سيما را
    چو با حبيب نشينی و باده پيمايی
    به ياد دار محبان بادپيما را
    جز اين قدر نتوان گفت در جمال تو عيب
    که وضع مهر و وفا نيست روی زيبا را
    در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
    سرود زهره به رقص آورد مسيحا را
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #26
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست
    گفت با ما منشين کز تو سلامت برخاست
    که شنيدی که در اين بزم دمی خوش بنشست
    که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
    شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
    پيش عشاق تو شبها به غرامت برخاست
    در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
    به هواداری آن عارض و قامت برخاست
    مست بگذشتی و از خلوتيان ملکوت
    به تماشای تو آشوب قيامت برخاست
    پيش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت
    سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
    حافظ اين خرقه بينداز مگر جان ببری
    کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #27
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
    سخن شناس نه ای جان من خطا اين جاست
    سرم به دنيی و عقبی فرو نمی آيد
    تبارک الله از اين فتنه ها که در سر ماست
    در اندرون من خسته دل ندانم کيست
    که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
    دلم ز پرده برون شد کجايی ای مطرب
    بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست
    مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
    رخ تو در نظر من چنين خوشش آراست
    نخفته ام ز خيالی که میپزد دل من
    خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
    چنين که صومعه آلوده شد ز خون دلم
    گرم به باده بشوييد حق به دست شماست
    از آن به دير مغانم عزيز میدارند
    که آتشی که نميرد هميشه در دل ماست
    چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب
    که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
    ندای عشق تو ديشب در اندرون دادند
    فضای سينه حافظ هنوز پر ز صداست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #28
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    خيال روی تو در هر طريق همره ماست
    نسيم موی تو پيوند جان آگه ماست
    به رغم مدعيانی که منع عشق کنند
    جمال چهره تو حجت موجه ماست
    ببين که سيب زنخدان تو چه میگويد
    هزار يوسف مصری فتاده در چه ماست
    اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
    گناه بخت پريشان و دست کوته ماست
    به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
    فلان ز گوشه نشينان خاک درگه ماست
    به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
    هميشه در نظر خاطر مرفه ماست
    اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
    که سالهاست که مشتاق روی چون مه ماست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #29
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست
    که به پيمانه کشی شهره شدم روز الست
    من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
    چارتکبير زدم يک سره بر هر چه که هست
    می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
    که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
    کمر کوه کم است از کمر مور اين جا
    نااميد از در رحمت مشو ای باده پرست
    بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
    زير اين طارم فيروزه کسی خوش ننشست
    جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
    چمن آرای جهان خوشتر از اين غنچه نبست
    حافظ از دولت عشق تو سليمانی شد
    يعنی از وصل تواش نيست بجز باد به دست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #30
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
    صلای سرخوشی ای صوفيان باده پرست
    اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود
    ببين که جام زجاجی چه طرفه اش بشکست
    بيار باده که در بارگاه استغنا
    چه پاسبان و چه سلطان چه هوشيار و چه مست
    از اين رباط دودر چون ضرورت است رحيل
    رواق و طاق معيشت چه سربلند و چه پست
    مقام عيش ميسر نمیشود بی رنج
    بلی به حکم بلا بسته اند عهد الست
    به هست و نيست مرنجان ضمير و خوش می باش
    که نيستيست سرانجام هر کمال که هست
    شکوه آصفی و اسب باد و منطق طير
    به باد رفت و از او خواجه هيچ طرف نبست
    به بال و پر مرو از ره که تير پرتابی
    هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست
    زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گويد
    که گفته سخنت می برند دست به دست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 3 از 44 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/