سرنوشت زبان و خط پهلوی چه شد؟

با ورود اعراب به ایران زبان ایشان نیز جای خود را در بین ایرانیان باز کرد. از طرف دیگر زبانها و لهجههای محلی نواحی مختلف (از قبیل دری، رازی، طبری، ترکی، آذری و غیره) بهعلت از بین رفتن قدرت مرکزی قوت میگرفت. غیر از این دو زبان پهلوی بود که توسط موبدان زرتشتی پاسداری میشد. اگرچه از میان این سه رقیب سرانجام یکی از آن زبانهای محلی بر کرسی نشست. اما هم عربی و هم پهلوی هریک بهنوعی به حیات خود ادامه دادند. تا اینکه با حملهی مغول زبان پهلوی بهکلی از ایران رانده شد و بازندهی مطلق رقابت گردید. اما تا این اوان آثاری در این زبان آفریده میشد، ترجمههایی از آن صورت میگرفت و در بعضی نواحی به لهجههایی از آن تکلم میشد. مهمترین آثاری که در همین سالهای ناامنی زبان پهلوی و فرار موبدان به هندوستان نوشته شد به قرار زیر است:

الف: دین کرت که هماکنون 7 جلد از 9 جلد آن باقی است. در عادات و عقاید و تاریخ آیین زرتشت.

ب: بندهشن که فصل مهمی به نام «اندر گزند هزاره هزاره که به ایرانشهر رسید» دارد و برخی از داستانهای کهن ایرانی را در آن جمع کرده است.

ج: ارداویرافنامه که حدود 9000 کلمه است و قصهی مسافرت شخصی به آن جهان و تماشای بهشت و جهنم و شرح خاطرات اوست. این کتاب بهلحاظ موضوع بر شاهکار دانته (کمدی الهی) تقدم دارد.

البته کتب متعدد دیگری هم موجود است که در شرق ایران و بیشتر از آن در هندوستان تألیف شدهاند.