روی هرچی دس گذاشتم یکی زودتر اونو برده
روی سرنوشتم انگار مهر این حادثه خورده
همیشه بهم میگفتن تو دوباره دیر رسیدی
دوباره شکست و تاخیر با یه دنیا ناامیدی
گلی رو که من میخواستم یکی قبلا چیده بودش
قبل من یکی به مقصد همیشه رسیده بودش
نیمکت رو به بلوطا شد مال یه کس دیگه
آخه دیر رسیده بودم اینو یه پرنده میگه
قبل من یکی طلسم قلعه ی دورو شکسته
حالا رفته توی قلعه خوش و بی غصه نشسته
هدیه ای که دیده بودم قبل من یکی خریده
من همون مسافرم که به ترن باز نرسیده
همیشه دیر میرسیدم حتی موقع قرارم
حالا هم واسه همینه که تو دنیا تو رو دارم
تو رو هرگز نمیدیدم اگه زود رسیده بودم
اگه اون گل و به موقع از تو صحرا چیده بودم
توی بازی زمونه خیلی وقته دیگه دیره
یکی اما پیدا میشه که دس تو رو میگیره
نکنه هنوز همونم یه مسافر توی بن بست
که رو جاده های حسرت با نگاهش میکشه دست
راس بگو حقیقتی تو ؟ یا تو خواب و رویاهامی
بگو که دیر نرسیدم تو تا آخرش باهامی
بگو چون که دیر رسیدم تو مال منی همیشه
قصه ی ما رو اگر چه هیچکی باورش نمیشه
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)