تخت جمشید و ابدیت ایران
تخت جمشيد، كاخ داريوش و خشايارشا، عيناً با تصويري كه از جهان هخامنشي پس از خواندن اعلاميه كوروش و تعليمات زرتشت در ذهن پيدا ميشود وفق ميدهد.
ايران شناسان در بيان عظمت تخت جمشيد معمولا به ارزش هنري و فني آن مي پردازند و از روي اين ارزش آن بنا را در رديف بزرگترين آثار بشر ميگذارند. تا روزگار هخامنشيان هرگز بشر بنائي بوسعت تخت جمشيد نساخته (130000 متر مربع زير بنا بوده) و در هيچ اثر باستاني به اندازه تخت جمشيد تمام قدرت فني و هنري يك مرحله اصلي از تاريخ بشر با هم جمع نشده و در هيچ مجموعه هنري جوري و هم آهنگي جزئيات با طرح و منظور كلي بهاندازه تخت جمشيد رعايت نگرديده است.
حتي در خرابي تخت جمشيد ، امروز از خيره كننده ترين مناظر دنياست. شايد اين كاخها زيباترين كاخهائي است كه بشر چه در گذشته و چه در دنياي جديد ساخته است.
تخت جمشيد ايمان و شوق به زندگي مردمي را ميرساند كه خود را بر تمام جهان متمدن مسلط ميديده و اين تسلط را هميشگي مي پنداشته اند.
هخامنشيان يكتاپرست بودند و تمام جهان را مخلوق اهورامزدا و همه مردم را موظف ميدانستند چون سرباز با اهورامزدا بر عليه اهريمن و عوامل تبهكارش بجنگند تا پاكي و راستي و روشنائي، پندار نيك و گفتار نيك و كردار نيك، مسلم شود تا ضعف و بيماري و مرگ برافتد، تا خود و خانواده شان به رفاه و شادي برسند تا زمينهايشان آباد و همسايگانشان خوشوقت باشند. ايرانيان توانستند از تركيب ظواهرموجودات با مفاهيم معنوي و آسماني صورتهاي تازه اي خلق كنند كه نماينده عقائي مذهبي آنان باشد و بشر را به عوالمي بزرگتر و بالاتر از وجود و محيط زندگاني روزانه اش متوجه سازد. تخت جمشيد در نظر اول وقار و قدرت و نظم و ادب و پس از دقت بيشتر اعتماد بنفس و ايمان و سربلندي مردمي را ميرساند كه سرنوشت خود را روشن ميديدند و به آتيه اميدوار بودند و خود را وابسته سازماني بزرگ كه منشا تمام خوبيها و قدرتها است ميدانستند.
برای خواندن بقیه مطلب و دیدن دیگر عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید (۱۱ عکس)
هخامنشيان بنائي ساختند كه ايمانشان را به ابديت شاهنشاهي ايران برساند و نماينده منتهاي شكوه و قدرت باشد بدون آنكه ملل تابع ايران در برابر آن خود را بينوا و شرمنده ببينند، آن قسمت از نقشهاي تخت جمشيد كه نشان ميدهد شاهنشاه را چند رديف مردم به نمايندگي ملل تابع ايران برروي دست بلند كرده اند اين منظور را خوب مجسم ميسازد، اين مردم با وقار كامل و به تمام قد ايستاده و روبروي خود نگاه ميكنند و لباسهاي آبرومندي كه شايد لباسهاي تشريفاتشان بوده در بردارند. اين مردم شاهنشاه را بهمان صورت روي دست بلند كرده اند كه مثلا مردم يك قهرمان ورزشي را پس از پيروزي بر روي دست بر ميدارند و ميبرند برعكس در كشور هاي ديگر، چه پيش از هخامنشيان و چه بعد از آنان وقتي فرمانروا يا پادشاهي ميخواسته عظمت خود را برساند معمولا ملل مغلوب يا تابع را خميده و يا بزمين افتاده، در غل و زنجير و گريان و خونين نشان ميداده است. رجال ملل مختلف كه روزهاي جشن و يا به مناسبات ديگر به تخت جمشيد ميآمدند و صورت هم ميهنان خود را ميديدند دليلي نداشت كه برنجند و سرافكنده باشند بلكه آنان نيز به احتمال قوي از اينكه مشمول چنين قدرت و جلالي هستند بخود مي باليدند.
پين از مورخين بنام در مورد هخامنشيان چنين مينويسد:
رژه پيروزمندانه آورندگان هديه و خراج و سربازان شاهي نفس انسان را قطع ميكند، اينها متوجه تشخيص خود هستند و آهسته راه ميروند، گاهي يك تبسم بسيار كوچك در گوشه لبهايشان هست ولي غالبا فقط حالت پختگي وقار آميزي را نشان ميدهند كه من در هيچ كجاي ديگر نديده ام، نه در معبدهاي چينيها نه در غارهاي هنديها و نه در مجسمه هاي مغرب، بطور مسلم هيچ مبالغه آميز نيست آنها راستي را مي پرستيدند.
در مجسمه هاي بابل چشمها نيمه بسته است چشمهاي هخامنشي بكلي باز است و به جهان با اعتماد و با احساس يك قدرت خداوندي نگاه ميكند.
همچنين ديگر مورخين نيز عقايد مختلفي را در مورد هخامنشيان دارند بريتانيكا و فراري و دورانت هر يك در مورد تخت جمشيد مطالب زيبايي نوشته اند:
برتانيكا:
تمام عواملي كه هخامنشيان از ملل ديگر فرض ميشود اقتباس كرده باشد در يك واحد سازماني تركيب شده و بزرگترين اثري را كه معماري خاورميانه ممكن ميدانست خلق نمود، بنابرابن نتيجه يك هنر ملي نيست بلكه هنر يك امپراطوري جهاني است.
فراري:
هنر و معماري هخامنشيان امپراطوري است با عظمت از حيث ابعاد و خيره كننده در جزئيات، شايد بزرگترين مشخص اين معماري بلندي ستونها ونقشهاي دقيق منبت كاري و رنگ آميزي و برجسته كاريها نيست بلكه بيشتر استفاده از فضاست، يكي از كمكهاي ايرانيان بمعماري طرح گنبدهاي بزرگ و استفاده موفق آميز از فضاهاي بزرگ است، قوسهاي نوكدار و سه گوشيها بعدا در ايران پيدا شد ولي اطاقها و ستونهاي بزرگ از پيش مورد توجه و الهام بخش مشخصات معماري بعد بوده است.
دورانت:
مهمترين اثر ايران باستان عبارت از پله هاي سنگي و ايوان و ستونهاي تخت جمشيد است، پله هاي خارجي بزرگ كه از جلگه به بالاي سطحي كه روي آن بناها گذارده شده ميرسد به هيچ چيز ديگر در تاريخ معماري شبيه نيست، به اندازه اي بلندي آنها تدريجي و روي آنها جادار است كه ده اسب سوار ميتوانند در يك رديف از آنها بالا بروند، لابد اين پله ها ورودي بسيار جالب به ايوان وسيعي كه روي آن كاخهاي پادشاهي قرار داشته ميداده است، ايواني كه 6 متر و نيم تا 16.5 متر بلندي و 500 متر درازا و 330 متر پهنا داشته، شاهكار معماري ايران چهل منار سالن بزرگ خشايارشاه يكم كه با اطاقهاي مقدمش فضائي را به مساحت 10 هزار متر مربع ميپوشانده، فضائي كه اگر به مساحت اهميت داده شود از كارتاك و از كليساي اروپائي جز كليساي ميلان بزرگتر است، سيزده دانه از 72 ستون كاخ خشاريارشاه در ميان خرابه ها چون درختهاي خرما در يك واهه خراب بر پاست ولي ستونهاي مرمر گرچه قطعه قطعه شده بين كارهاي تقريبا كامل بشر حساب ميشود آنها از هر مصري يا يوناني باريكتر و به ارتفاع غير عادي 21 متر ميرسد، در پشت يا در مشرق اين چهل منار سالن صد ستون قراردارد كه از آن هيچ چيز جز يك ستون و اثر خط دوران باقي نيست.
تخت جمشيد يك كاخ عادي براي زندگي شاهنشاهان نبود، بعضي از مورخين از آنجمله يو.پ.پ شاهنشاهي هخامنشي را در حكم نخستين نمونه سازمان ملل ميدانند و ازاين رو تخت جمشيد را به منزله پايگاه مركزي اين سازمان ميتوان شمرد از همه مهمتر آنكه خشايارشاه كه قسمت عمده تخت جمشيد در زمان او ساخته شده در نبشته اي كه بجا گذارده اعلام داشته است كه اين ساختمان را من براي همه مردم كشورها بنا نمودم.
اگر تخت جمشيد با معبد پارتنون آتن مقايسه شود خصوصيات آن بهتر روشن ميگردد.
پارتنون نيز به طور مسلم اثري خيره كننده است منتهي در پارتنون زيبائي بوالهوسانه و شهوت انگيز است و قدرت هنوز نيازمند خودنمائي است، مظاهر زيبائي، مظاهر قدرت همه جنبه شخصي و بنابراين محلي و موقتي دارد، چينهاي لباس و حالات و حركات صورتهائي كه در پارتنون ساخته شده همه نماينده مردمي در هيجان است و بطور مسلم لااقل يك قسمت اين هيجان، نمايده نگرانيهائي است كه از كافي نبودن سازمانهاي جامعه و عقائد مذهبي نتيجه ميشده است.
معبد پارتنون یونان
تخت جمشید ایران
تخت جمشيد يكي از عوامل پيشرفت هنر در شاهنشاهي ايران و كشورهاي همسايه آن بوده است. در طي تاسيس اين بنا يعني در مدت تقريبا شصت سال هنرمندان و كارگران ملل مختلف در کنار يكديگر در اجراي نقشه هاي هخامنشي و زير نظارت و تعليمات ايرانيان كار ميكرده اند و طبيعي است اگر آنچه در ضمن اين تماسهاي طولاني آموخته اند به نقاط ديگر برده باشند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)