شخصی د ر د هلیز خا نه زن خود را می گا و زن سیلی نرم د ر گردن شوهر میزد درویش سوال کرد زن گفت خیرت باد گفت شما د ر این خانه چیزی می خور ید رني گفت من ک می خورم و شوهرم سلی گفت من رفتم این نعمت بد ین خاند ان ارزانی باد