خانواده آریا دی ال

[poyan]

باشه مامان تینا ....

[R A H A]

سلام به آبجی تینای خودم
آبجی مبارکه
سلام خواهر زاده به خونواده خوش اومدی

[tina]

سلام ممنون خواهر جون.بالاخره بچه ام،پويان بعد از اين همه دوري ازخونواده به آغوش گرم ما برگشت.
رهاجان خواهر عزيزم تو خوبي از آقاجون چه خبر خيلي وقته به ما سر نزده فكر كنم با اين دامادش نميسازه....
راستي....... گوشتو بيار نزديكتر خبراي جديدو بهت بدم...........(ما دو خواهر درحال پچ پچ كردن)

[R A H A]

قربونت برم آبجی
چشمات روشن آبجی جون که گل پسرت به خونه برگشت
بابا هم که همیشه میگه تنهام
فکر کنم باید یه تصمیمی براش بگیرم آبجی جون

[tina]

باشه آجي گلم همين روزا يه فكر اساسي براش ميكنيم تا از اين افكار ماليخوليايي بيرون بياد.اگه ديديش بهش بگو بياد يه سر خونمون براي ديدن اين شازده پسر.ناسلامتي نوه اشه هااااا
شوهر خاله كجاييييييي اعلام وجود كن يه كار مهم پيش اومده

[sorna]

زیاد دور نیستم همین دورو برام

[R A H A]

آقا داماد sorna بازگشت پسر عزیزتونو به خونه تبریک میگم

[tina]

شوهر خاله جان به مناسبت بازگشت پويان بايد يه جشن اساسي بگيريم و تمام افراد خانواده رو دعوت كنيم نظرت چيه؟

[sorna]

خیلی ممنون رها خانم انشاالله شما هم یه شوهر خوب خانواده دوست مثل من پیدا می کنید واز ور دل این بابای پیرتون جدا میشین

[R A H A]

خیلی ممنون رها خانم انشاالله شما هم یه شوهر خوب خانواده دوست مثل من پیدا می کنید واز ور دل این بابای پیرتون جدا میشین

ممنون
ولی فکر کنم پیش بابا جون بهتره ها