آب به آب بخوره زور ور ميداره
مثل: دو دست كه به هم بخوره از توش صدا در مياد
منظور فايده اتحاد
آبرووِ, آب كه نيس از جوب گرفته باشم.
حرف كسي كه بخواهند در كاري خلاف يا به وساطت, ميان دو بيمنطق دخالتش بدهند.
آتيش كي بوده كه دود نداشته باشه!!
كدام خانهاي بوده كه تويش حرف و سخني نبوده, كدام دعوايي بوده كه فحش نداشته؟!
هر كي خر شه ما پالون, هر كي در شه ما دالون
حرف بيطرفها و سر بهكار خودها و كنارهجوهاي از سياست و مانند آن
بودم بودمو ولش كن, هسم هسمو حساب كن
به لاف زن, به گزافهگو به كس كه به راست يا دروغ, وصف چنين و چنان بودن خود بكند.
نه سرمو بشكن, نه گردو تو جيبم بكن
نه آزارم بده, نه قربان صدقه ام برو
هر كي بايد دسشو به زانوي خودش بيگيره
دستور به قطع اميد از ديگران و متكي به خود بودن
پاكيزگي تو يقه چركيناس
راستي و درستي نزد فقراست
همه ميترقن, ما وا مي ترقيم!
همه ترقي مي كنند, ما ترق معكوس ميكنيم!
تهرون جاييه كه رستم توش گرزشو گرو يه نون سنگك گذاش
دامنگيري خاك تهران و گرفتارشدن در آن.
روايتي از گرز زير طاق چهارسو بزرگ: در گچكاري طاق چهارسوق بزرگ, گچكار خوش ذوق آن گرز مانندي از گچ ساخته سمت جنوب شرقي پا طاق آن قرار داده, اسمش را گرز رستم گذارده بود و به مرور زمان اين نظر بر آن افزوده شد كه آن را رستم به بهاي نان سنگكي نزد نانواي چهار سو گذارده.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)