اسرار نامه
اسرار نامه:
كوتاه ترين منظومه عطار اسرار نامه است كه در بحر هزج مسدس محذوف يا مقصور (مفاعيلن مفاعيلن مفاعيل/فعولن) سروده شده است . منظومه اي است مشتمل بر98 حكايات كه در 22مقاله بيان شده است. در اين منظومه عطار بر خلاف ساير مثنويهايش حكايتهاي كوتاه فرعي را در ضمن يه حكايت جامع نياورده بلكه آنها را به صورت مقاله ها وخطبه هاي جداگانه تنظيم كرده است كه هر يك شامل حكايتها وتمثيلهايي است واز اين نظر بي شباهت به حديقة الحديقه سنايي ومخزن الاسرار نظامي نيست.مقالات اين منظومه برخي بسيار كوتاه وبرخي ديگر مفصل است ;مثلا, مقاله اول 155 بيت ومقاله هفدهم تنها پنج بيت ومقاله هفتم شش بيت است.تمثيلها وحكايتهايي كه به مناسبت,در اين خطبات نقل شده متضمن نكات دقيق عرفاني وشرح عوالم روحاني است. اين حكايتها بيشتر ماخوذ از قصص وروايات مذهبي واقوال مشايخ عرفا است واغلب كوتاه وساده سروده شده است اما نتيجه اين حكايتها مفصل است.اسلوب كلي داستان پردازي در اين منظومه نيز چون منظومه هاي ديگر عطار مبتني بر ساده گويي واحتراز از تكلف است.گاه حكايتهاي كوتاه در اين منظومه آمده كه در عين اختصار وايجاز معاني بلندي در بر دارد:
عزيزي گفت من عمري در اين كارم به عقد ووجد در,بودم گرفتار
چو پنهان مي شدم من خو نبودم چو پيدا مي شدم بودم,چه سودم
قصه هاي كوتاه ديگري هم هست كه نتيجه آن اغلب مفصل تر وچند برابر حكايت است.
اسرار نامه را می توان لوح مشق عطار در زمینه مثنوی سرایی بشمار آورد .شاعر هر گونه فکر , هر گونه احساس و هر گونه طرز بیان را درین لوح مشق تمرین کرد . هنگام اشتغال به نظم آن پدرش ظاهرا به تازگی در گذشته بود و مادرش هنوز زنده بود . عطار ضمن گزارش عبرت ناک و درد آمیزی که درین مثنوی از صحنه نزع پدر می دهد , خود را از زبان پدر "جوان" میخواند و این خود قرینه یی است که نشان میدهد اسرار نامه را در سالهای جوانی باید تصنیف کرده باشد . نشان دیگری که از جوانی او در هنگام نظم این مثنوی حاکی است آنست که اینجا به کنایه خود را تازه کار نشان می دهد – که ره دوردست و مرکب نیست . همواره اینکه یکجا هم در این منظومه اشارت گونه یی به عمر شصت دارد به احتمال قوی باید الحاق کاتبان و یا مربوط به تجدید نظر و احیانا دستکاریی باشد که خود شاعر سالها بعد, در تدوین نهایی کتاب انجام داده باشد.اینکه در مثنوی الهی نامه هم , آغاز کتاب چند روایت مختلف را شامل می شود به ظن قوی باید از تجدید نظر خود وی در تدوین نسخه نهایی باشد. بدون شک اگر اسرار نامه را در سنین شصت سالگی آغاز کرده بود , در نقل قصه نزع پدر خود را جوان نمی خواند, به تازه کاری خود هم اشاره نمی کرد این هم که بر خلاف مثنوی های دیگر اسراری که در این منظومه مطرح می کند به هیچ سوال خاصی پاسخ نمی دهد و تمام ان سوزو درد و توبه و آمادگی برای سلوک روحانی است می تواند قرینه ای دیگر بر تازه کاری شاعر در نظم این گونه مثنوی باشد.اقدام او به تجدید نظر در مثنویات خویش, امریست که احتمال آن به هیچ وجه بعید نیست و از اینکه ذکر پیری و ضعف حال در جای جای بعضی مثنویات هست نمی توان به طور قطع بر پیری شاعر در هنگام نظم متون حک کرد. به هر حال نشانه دیگری که اسرار نامه از جوانی و تازه کاری شاعر همراه دارد فقدان طرح از پیش ساخته ای است که در سایر مثنویات او هست و اینجا از او نشانی به نظر نمی رسد. ظاهرا نام اسرار نامه , طرز تقسیم و تنظیم باب های آن , و حتی قسمتی از محتویاتش یاد آور مخزن الاسرار نظامی است-چنانکه وضع آن هم از تاثیر شیرین و خسرو نظامی خالی به نظر نمی رسد.بعضی مضمون ها هست که بین اسرار نامه و مخزن الاسرار و حتی بین اسرار نامه و شیرین و خسرو نظامی مشترک یا همانند به نظرنمی رسد. آیا بعید است که نسخه هایی از مخزن الاسرار نظامی (تصنیف حدود 570)و از شیرین و خسرو او (تصنیفحدود576), در سالهایی که فرید الدین محمد هنوز دست به نظم اسرار نامه نزده بوده است و عمر او هنوز به چهل سالگی هم نرسیده بوده است در خراسان به دست وی رسیده باشد و او را تحت تاثیر اندیشه و کار شاعر گنجه قرار داده باشد؟ در واقع هنگام شروع به تصنیف اسرار نامه عطار به احتمال قوی عمرش از چهل سال در نمی گذشته است و این با آنچه درین کتاب از جوانی خود یاد می کند نا هماهنگ نیست. این هم که نسخه هایی از آثار نظامی درین ایام از آذربایجان و عراق به خراسان آمده باشد غرابت ندارد. چنانکه عوفی صاحب لباب الالباب که در این ایام (ح 580) و تا سی سالی بعد در خراسان و ماورا النهر بود, نسخه های اشعار شاعران عراق و آذربایجان را در دسترس داشت و از انها در تالیفات لباب الالباب خویش قصاید و قطعات نقل می کرد. موارد شباهت بین اسرار نامه با دو مثنوی نخزن الاسرار و شیرین و خسرو نظامی هم تا حدیست که آنرا نمی توان مجرد توارد خواند. به هر حال, هنگام نظم کردن اسرار نامه , که پدر شاعر پیری سپید موی بود و در همان ایام به تازگی در گذشته بود , خود عطار جوان بود , و مثل سالهای جوانی نظامی اوقاتش در زهد و خلوت می گذشت . چنانم می نماید که همین جوانی هم سبب شد تا سلوک روحانی او در آن ایام مثل سلوک شاعر معاصرش نظامی رنگ ریاضت و زهد متعبدانه یافته باشد . این دوران زهد و تعبد که عطار جوان را , به مجالس واعظان و قصه گویان مساجد که شیوه بیان آنها شامل انذار و تحذیر بود جلب کرد و از تاثیر کلام آنها بود که اولین منظومه او – همانند مخزن الاسرار نظامی و ظاهرا تحت تاثیر آن – به شیوه کلام اهل تذ****** در آمد – با مقالات خطابی و با حکایات تمثیلی در الزام توبه و زهد متعبدانه . اسرار نامه که وزن ان همانند شیرین و خسرو و محتوای آن تقلیدی از مخزن الاسرار نظامی بود , شیوه مخزن نظامی را به نحوی ساده تر و موثرتر دنبال کرد – این منظومه که حدود سه هزار و سیصد بیت دارد همانند مخزن الاسرار نظامی شامل بیست و چند مقاله است – با حکایات , دلالات و تمثیلاتی که در تمام آنها زهد وتعبد بر هر فکر دیگر غلبه دارد و از بسیاری جهات یاد آور مخزن الاسرار نظامی است . چیزی که آن را از محدوده تقلید صرف بیرون می آورد وزن آنست – که تکرار وزن مخزن نیست اما بعضی اندسشه ها و مضمون های شیرین و خسرو در آن هست که در عین حال عطار را نسبت به نظامی از جهات دیگر هم وامدار نشان می دهد .
البته مقالات نخست کتاب – تقریبا به همان شیوه معمول مخزن – حمد و نعت خدا و رسول است , و تقریبا جایی برای نقل تمثیل ندارد . باقی مقالات شامل حکایات تمثیلی است – غالبا کوتاه و احیانا شامل لطیفه های طنز آمیز , زهد آمیز , انتقادی یا عبرت انگیز . با آنکه هر مقاله جوابی به مساله یی جداگانه است , مجموع کتاب چیزی جز مساله زهد و عبرت را در نظر ندارد . صدای شاعر درین منظومه صدایی است که درد و تاسف وجدان های گناه زده را فریاد می زند , و مخاطب را الزام می کند تا به شوق لقای حق دنیایی را که منزلگاه عصیان و خطاست پس پشت بیندازد. مقالات اسرارنامه به همین سبب تقریبا در تمام کتاب لحن یکنواخت دارد و برای آن کس که در فضای فکر و روح شاعر نفس نمی زند گه گاه تا حد زیادی ملال انگیز به نظر می رسد . کتاب با نام خدا و ذکر توحید آغاز می شود (مقاله اول) – خداوندی که او داند که چونست , از هر چه در تصور انسان می گنجد بیرونست و در وصف او هیچ چیز نمی توان به بیان آورد . چون به ذات او نمی توان راه برد به جمال صنع او باید بسنده کرد . اما طبیعت و ارکان که جمال صنع را باید در آن مشاهده کرد نباید خاطر سالک را به خود مشغول دارد چون در مقابل ذات حق وجود آنها نسبی و اضافی است وجود واقعی به ذات حق اختصاص دارد و اینجاست که گفته آن عارف به خاطر می آید که گفت – که التوحید اسقاط الاضافات (بیت 55). اما جستجوی حق , که سالک عارف آن را هدف خویش می شمارد , جز به عجز و حیرت منتهی نمی شود . مقالات دیگر , که بعد از تحمید می آید , و شامل نعت رسول و یاد کرد صحابه است , حاکی از اعتقاد ساده , و شامل مجموع آن گونه باوریهاست که شاعر را دور از چون و چرا و در مسیر دین العجایز نشان می دهد . در طی چهار مقاله نخست که شامل حمد و نعت و ذکر صحابه است قصه یی نیست . موردی هم برای تمثیل پیش نمی آید . قصه ها از مقاله پنجم آغاز می شود – المقاله الخامسه که مضمون آن عشق است . عشق که در محدوده ادراکات عادی گنجایی ندارد . از همان آغاز این مقاله شاعر , دل – یعنی خود و مخاطب – را به سعی در رهایی از تنگنای آب و گل اندرز می دهد چرا که بی این رهایی دعوی عاشقی نمی توان کرد . اما در روند این رهایی , در بین سایر تعلقات دست و پا گیر , عقل را هم باید به بیرون فرستاد . چون با وجود عشق که استاد کار و شناسای راه است به عقل که طفل نو آموزیست و اسرار رهایی را درک نمی کند نیازی نیست . مقاله یی که بعد از آن می آید – المقاله السادسه – ناظر به بیان این نکته است که عالم محسوسات جز خیالی نیست و هر که بدان دل بندد به حقیقت خود را به خیالی خرسند کرده است . در تقریر این مدعا لحن شاعر فلسفی و تا حدی سو فسطایی وارست اما سوز و دردی که در آن هست دعوی او را صمیمانه نشان می دهد و همین جاست که احساس لحن فلسفی که در کلام هست شاعر را وا می دارد تا از فلسفه اظهار بیزاری کند حتی ظاهرا برای رفع هر گونه شبهه خاطر نشان می کند که طالب این معنی تا از عقل و زیرکی مهجور نشود لطایف آن را درک نمی کند .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)