پوسترمقایسه پوسترها در جامعه ما و جامعه غرب، دو نکته را مشخص میکند که این نکات ازمهمترین عوامل تفاوت بین طراحی ها و آثار گرافیکی در دو جامعه محسوب می شوند:
1-
توجه به روابط اجتماعی آنها و مقایسه این دو فرهنگ با هم.
2-
اختلافات بین نکاتی که بر روی آنها تکیه شده است، در جامعه ما و جامعهغرب.
بطور مثال اگر ما در ارتباط با ریختن آشغال در سطل زباله و جمع آوری آن درکیسه های زباله تبلیغ می کنیم، در بسیاری از جوامع غربی یا این عمل به صورت تماماتوماتیک انجام می شود و مردم اصلاً احتیاجی به تعمّق روی این مسئله و حل مشکلاتمربوط به آن را ندارند و یا مردم در سطح بالایی از درک و شناخت آداب اجتماعی قراردارند که نیازی به آموزش و ترویج مسائل ساده زندگی در جامعه نیست.
پوستر میتواند ارتباط تنگاتنگی با بیننده خود داشته باشد. پوستر با نمایش واقعی یا تخیلیموضوع با بازار عکس، کلاژ، نقاشی و ... به مردم، ایراد آنها را گوشزد کند و یاخوبیهای آنها را نشان دهد. با استفاده از این تاثیرات، پوستر وسیله بسیار مناسبیبرای انتقال پیام می باشد.
طراح باید تمام مهارتها و فنون و فن های روانشناسیرنگ و زیبایی تکنیک خود را برای انتقال پیام به کار بگیرد و با استفاده از سادهترین و حساب شده ترین کمپوزیسیون ها پیام خود را از طریق پوستر به بیننده انتقالدهد و درست در همین زمان است که شعار پوستر به کمک تصویر می آید و در تثبیت موضوعدر ذهن بیننده، طرح پوستر را یاری می دهد و طراح باید اهمیت نقش و تصویر را برابربداند و ارزش تصویر و نوشته در مقابل هم، باید طوری باشد که این دو عنصر یکدیگر راتقویت کنند تا اینکه موضوع و نوشته در ذهن بیننده تاثیر ماندگارتری داشته باشد.
طراح گرافیک ماهر، فردی است که دنیای او به دو بخش از اندیشه های نظری و اندیشههای عملی تقسیم شده است. او می تواند از بین دو نسل به روشهای جا افتاده و ابداعفکرهای تازه، بین ابهام و اصالت فرق بگذارد. برای او آزادی بیان، مترادف ارائهاندیشه های پیچیده و مبهم و اصرار به معنای کلّه شقّی و یک دندگی نیست؛ بلکه نشانهاعتقاد راسخ او به مهارتهای خویش است. او هنرمندی است مستقل که بیشتر تحت تاثیر هنرخود - که مبتنی بر فضیلت است - کار میکند تا سفارشهای بیرونی. او در عین حال کهمتوجه است طرح خوب باید با ظرایف بازار همخوانی داشته باشد، معتقد است که بازاربدون طرح های خوب به ابتذال می گراید.
طراح خوب برای اجرای یک اثر خوب باید بهعوامل زیر تسلط کامل داشته باشد:
سفارش دهنده که باید با روحیه و فرهنگاجتماعی او آشنا شود تا به این ترتیب بتواند با یک ارتباط صحیح کار را انجام دهد وبا مشکلات کمتر و در نتیجه محدودیتهای کمتری در طی کار از طرف سفارش دهنده مواجهشود.
نوع سفارش که به سه دسته تقسیم می شود: الف فرهنگی ب- تجاری ج- اجتماعی
تصویر باید در اعلانها مقام اول را داشته باشد و یا به عبارتی،پوستر از طریق تصویر با بینندگان خود ارتباط برقرار کند. بنابراین، تنها ایده خوبداشتن ملاک نیست، بلکه باید تصویر با فوت و فنی به تصویر کشیده شود که کاملاً قوی وبدون هیچگونه مشکلی قابل رویت باشد.
جلب نظر بیننده مدّ نظر است و اینکهطراح باید شناخت کافی داشته باشد که بعد از انتخاب ایده مناسب با تکنیک شیوههماهنگی، با لحن تصویر، موضوع را طراحی کند و از رنگهایی استفاده کند که فضای تصویررا برای بیننده کاملاً مشخص نماید.
طراح باید دیدگاه یک مدیر هنری راداشته باشد و یا برای کارهای خود، یک مدیر هنری داشته باشد.
مدارک لازم وکافی را برای تهیه بخش تصویری پوستر جمع آوری کند.
باید توجه داشت کهاجرای تصویر بنا بر تخصص انجام بگیرد؛ یعنی اگر پوستر باید تصویرسازی شود، یک تصویرساز آن را انجام دهد، اگر باید عکاسی صورت بگیرد، حتماً یک عکاس این مسئولیت را برعهده داشته باشد و ...
نظارت طراح در چاپخانه و لیتوگرافی الزامی است.
اعلانهای اجتماعی را برای هشدار دادن و راهنمایی اخلاق و رفتار عمومی، مثلرعایت قوانین و مقررات مختلف حفظ بهداشت، مسائل اجتماعی و همبستگی های گوناگون و... طراحی می کنند. بنابراین تلاش طراح باید برای روانشناسی جامعه و موضع گیری دقیقبرای ایجاد رابطه ای موثر باشد. باید از کلام و تصویری استفاده کند که بسیار سهل وساده باشد و بتواند روی عاطفه و صمیمیت مردم اثر بگذارد. لذا طراح باید پختگی وبصیرت کاملی داشته باشد تا بتواند لحنی را به تصویر درآورد که نمایشگر اهداف فوقباشد.
در این اعلانها نوشته اهمیت ویژه ای دارد و انتخاب کلمات، باید با دقتهمه جانبه و در نهایت سادگی و صمیمیت انجام شود تا بر تماشاچی تاثیر مقبول و هادیبگذارد و بیننده را دچار کسالتهای ناشی از لحن پند و اندرز و گوشزد، ننماید. گاهیدر اعلانهای اجتماعی، نوشته اهمیت و نقش درجه اول پیدا می کند، زیرا ممکن است جملهشعار و مطلب، آنقدر موثر و صمیمی و آشنا باشد که نقش و رنگ را تحت تاثیر خود قراردهد. بنابراین رابطه رنگ و فرم و نوشته باید بسیار هماهنگ و دقیق باشد تا باعثمزاحمت ها و ممانعتهای بصری در راه ایجاد رابطه بین پیام و تماشاچی و مخاطب نشود وبیننده حتی احساس دیدن اعلان را نکند، بلکه احساس کند که گویی اعلان با او حرفمیزند.
ارزش هر کار به طور کلی به دو گونه سنجیده می شود:
الف- ارزشتوانایی طراح در انتقال برداشت های حسّی درست و هنرمندانه اش از موضوع است:
میزان درستی برداشت طراح، بستگی به میزان خلوص بیان او دارد که خود متکی بهعوامل گوناگونی از جمله تجربه و مهرات و از همه مهمتر، دل سپردگی کامل به کار وشفافیت روح است. خلوص بیان به کار نهایی حالتی سهل از جهت درک و پذیرش آن به وسیلهبیننده و ایجاز و استحکام اجرایی آن می دهد. رسیدن به خلوص، تمرینی پیگیر وموشکافانه می خواهد. باید همیشه نگاهی جستجوگر داشت و دائم همه دریافتها را با حس،و حس را با تجربه، و حس را با واقعیت هماهنگ کرد تا بالاخره و به تدریج، نگاه و فکرظریف شوند و خبره گردند و خبرگی را باید مرتب محک زد و آزمایش کرد و صیقل داد؛ چراکه زود کدر می شود و می پوسد.
نداشتن تمرین کافی و عدم پیگیری در این روش،درجات و حالات متفاوتی را در طراح و کارایی او به وجود می آورد و ارزشهای گوناگونآنها را سبب می شود و برعکس، پیگیری مدوام و یکدست و کامل بودن این ممارست باعث بیهمتایی تصویرگر و ماندنی شدن شدّت اثر او می گردد.
ب- ارزش هر کار، مهارت دراجرای اثر است:
در مهارت اجرایی نیز خلوص و شفافیت روح و شخصیت طراح لازم است،اما محدوده آن با وسعت مورد نیاز طراحی و خلاقیت