زبان پارسى
فارسى زبانى است که امروز بيشتر مردم ايران و افغانستان و تاجيکستان و قسمتى از هند و ترکستان و قفقاز و بينالنهرين بدان زبان سخن مىگويند و نامه مىنويسند و شعر مىسرايند.
تاريخ زبان ايران تا هفتصد سال پيش از مسيح روشن و در دست است و از آن پيش نيز از روى آگاهىهاى علمى ديگر مىدانيم که در سرزمينى که از سوى خراسان (مشرق) به مرز تبّت و ريگزار ترکستان چين و از جنوب شرقى به کشور پنجاب و از نيمروز (جنوب) به سند و خليجفارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارماتها (جنوب روسيه امروز) تا دانوب و يونان و از مغرب به کشور سوريه و دشت حجاز و يمن مىپيوست ـ مردم به زبانى که ريشه و اصل زبان امروز ما است سخن مىگفتهاند.
زرتشت پيمبر ايرانى مىگويد که ايرانيان از سرزمينى که ”اَيْرانَ وَيْچ“ نام داشت و ويژهٔ ايرانيان بود، به سبب سرماى سخت و پيدا آمدن ارواح اهريمنى کوچ کردند و به سرزمين ايران درآمدند. دانشمندان ديگر نيز دريافتهاند که طايفهٔ ”اَيْريا“ از سرزمينى که زادگاه اصلى آنان بود برخاسته گروهى به ايران و گروهى به پنجاب و برخى به اروپا شتافتهاند و در اين کشورها به کار کشاورزى و چوپانى پرداختهاند و زبان مردم ايران و هند و اروپا همه شاخههائى هستند که از آن بيخ رسته و باز هر شاخ شاخهٔ ديگر زده و هر شاخهاى برگ و بارى ديگرگون برآروده است.
در علم نژادشناسى مردم آريائى را به هشت شعبه بخش کردهاند و زبان آنان را نيز از يک اصل دانستهاند.(۱)
(۱) از چندى به اين طرف علما مردم هندو و اروپائى را بهطور اعم از کلمهٔ سد ”صد“ در زبان آنان به دو گروه بزرگ بخش کردهاند، گروهى را که صد را ”سِنتْ“ گويند. آريائيان هند و ايران و ارمنيان و آلبانيان و ليتوانى و سلاوها جزء دستهٔ ”ست“ و يونانيان و مقدونيان و ايتاليائيان و سلتان و ژرمنان جزء گروه ”سنِتْ“ هستند.
علم نژادشناسى خود به دانستنىهاى ديگر که آن را زبانشناسى و فقهاللّغه گويند بازبسته است. ما بايد بدانيم که تاريخ زبان مادرى ما از روزى که نياکان ما بدين سرزمين درآمدهاند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطّورها و گردشهائى در آن راه يافته است، از اين رو به قديمىترين زبانهاى ايران باز مىگرديم.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)