به جای مؤاخذه بگو بازخواست
به جای مؤلف بگو نویسنده
به جای ما فوق بگو فراتر از
به جای ماء شعیر بگو آبجو
به جای ماحصل بگو دستاورد
به جای ماخوذه بگو برگرفته
به جای مادام العمر بگو همیشگی
به جای مادامی که بگو تا هنگامی که
به جای ماساژ بگو مشت و مال
به جای ماضی بگو گذشته
به جای مالکیت بگو ازآنش
به جای مامور بگو کارگزار
به جای مامور پلیس بگو شهربان
به جای مانع بگو راهبند
به جای مانع بگو گیر - راهبند
به جای ماهر بگو چیره دست
به جای ماهیت کار بگو سرشت کار
به جای ماوراء الطبیعه بگو فرا سرشت
به جای ماوراء النهر بگو فرارود
به جای ماورای بگو فرای
به جای مایحتاج بگو نیازها
به جای مایع بگو آبگون
به جای مایوس بگو دلسرد
به جای مباحثه بگو گفت و شنود
به جای مبارک باد بگو خجسته باد
به جای مبارک بگو فرخنده
به جای مبتدی بگو تازه کار - نوآموز
به جای مبتلا بگو دچار
به جای مبتلا به مریضی بگو دچار بیماری
به جای مبتنی بر بگو بر پایه
به جای مبتکر بگو نوآور
به جای مبتکرانه بگو نوآورانه
به جای مبحث بگو جستار
به جای مبدا بگو آغاز
به جای مبدأ بگو خاستگاه
به جای مبهوت بگو گیج
به جای مبین بگو بازگوکننده
به جای متاثر بگو دل آزرده
به جای متارکه بگو جدایی
به جای متاسفانه بگو بدبختانه شوربختانه
به جای متبحر بگو زبردست - چیره دست
به جای متحد بگو همبسته
به جای متخصص بگو کارآزموده
به جای متخصصان بگو کارآزمودگان
به جای متخصصین بگو کارآزمودگان
به جای مترادف بگو همچم
به جای متراکم بگو چگال
به جای مترجم بگو برگرداننده
به جای مترقی بگو پیشرفته
به جای متزلزل بگو لرزان
به جای متسلسل بگو زنجیروار
به جای متشکرم بگو سپاسگزارم
به جای متشکریم بگو سپاسگزاریم
به جای متشکل از بگو در برگیرنده
به جای متعادل بگو ترازمند
به جای متعاقب بگو به دنبال - در پی
به جای متعاقبا بگو پس از این
به جای متعجب بگو شگفت زده
به جای متعجب شد بگو شگفت زده شد
به جای متعدد بگو انبوه
به جای متعصب بگو خشک سر
به جای متعلق به بگو از آن
به جای متعهد بگو پایبند
به جای متفرق کردن بگو پراکنده کردن - پراکندن
به جای متفق القول بگو یکزبان-همزبان
به جای متفکر بگو اندیشمند
به جای متفکران بگو اندیشمندان
به جای متقاضی بگو درخواست کننده
به جای متلاشی بگو فروریخته
به جای متمایز بگو جدا
به جای متمول بگو توانگر
به جای متنوع بگو گوناگون
به جای متواتر بگو پی در پی
به جای متواضع بگو فروتن
به جای متوالی بگو پیاپی
به جای متوسط بگو میانه
به جای متوقف شد بگو بازایستاد
به جای متوقف شدن بگو بازایستادن
به جای متولد شده بگو زاده شده
به جای متولی بگو دست اندرکار - سرپرست
به جای متولیان بگو دست اندرکاران
به جای مثال بگو نمونه
به جای مثلث بگو سه گوش - لچک
به جای مثلثی بگو لچکی
به جای مثمر ثمر بگو کارساز
به جای مثمر ثمر واقع شد بگو به کار آمد
به جای مجانی بگو رایگان
به جای مجبور بگو ناچار
به جای مجتمع بگو همتافت
به جای مجدد بگو دوباره
به جای مجدداً بگو دوباره
به جای مجذوب بگو شیفته - شیدا
به جای مجرب بگو کارآزموده
به جای مجرم بگو بزهکار
به جای مجروح بگو زخمی
به جای مجسمه بگو تندیس
به جای مجلس بگو انجمن
به جای مجلل بگو پرشکوه - پرنما
به جای مجله بگو گاهنامه
به جای مجمع بگو گردهمایی
به جای مجموعاً بگو روی هم
به جای مجموعه بگو گردآور
به جای مجنون بگو دیوانه - شیدا
به جای مجهول الهویه بگو ناشناس
به جای مجوز بگو پروانه
به جای محاسبه نشده بگو نسنجیده
به جای محافظ بگو نگهبان
به جای محبس بگو زندان
به جای محبوب بگو دوست داشتنی
به جای محبوس بگو زندانی
به جای محترم بگو ارجمند
به جای محترم بگو ارجمند - گرامی
به جای محتوا بگو درونمایه
به جای محتویات بگو درونمایه
به جای محدود بگو اندک
به جای محذوریت بگو تنگنا
به جای محرم بگو رازدار
به جای محروم بگو بی بهره
به جای محرک بگو جنباننده
به جای محسوس بگو چشمگیر
به جای محشر بگو رستاخیز
به جای محصل بگو دانش آموز
به جای محصول بگو فرآورده
به جای محضر اسناد رسمی بگو دفترخانه
به جای محضر بگو پیشگاه
به جای محفوظ بگو نگاهداشته
به جای محقق بگو پژوهنده یا پژوهشگر
به جای محققانه بگو پژوهشگرانه
به جای محل اکتشاف بگو یافتگاه
به جای محل تلاقی بگو پیوندگاه
به جای محله بگو برزن
به جای محکم بگو استوار
به جای محیط بگو پیرامون
به جای محیط بگو پیرامون
به جای مخاصمه بگو رزم
به جای مخبر بگو خبرنگار-خبررسان
به جای مختصر بگو ناچیز
به جای مختلط بگو درهم
به جای مختلف بگو گوناگون
به جای مخرب بگو ویرانگر
به جای مخزن بگو انبار- انباشتگاه - اندوختگاه
به جای مخصوص بگو ویژه
به جای مخفی بگو پنهان - نهان
به جای مخفیانه بگو پنهانی
به جای مخفیگاه بگو نهانگاه
به جای مخلوط بگو درهم - آمیخته
به جای مخلوط کردن بگو آمیختن درآمیختن
به جای مخلوق بگو آفریده
به جای مخمصه بگو �هچل ( Hachal)
به جای مد (در دریا) بگو خیزآب
به جای مد نظر بگو دلخواه
به جای مداخله بگو پادرمیانی
به جای مداوم بگو همیشگی
به جای مدت مدید بگو دیرگاه
به جای مدتی است بگو چندی است
به جای مدد بگو یاری
به جای مدرس بگو استاد - آموزگار
به جای مدرسین بگو آموزگاران
به جای مدرن بگو نوین - امروزین
به جای مدعوین بگو میهمانان
به جای مدفون کردن بگو به خاک سپردن
به جای مدل (اروپایی) بگو الگو
به جای مدینه فاضله بگو آرمانشهر
به جای مذاکره بگو گفتگو
به جای مذبوحانه بگو نافرجام
به جای مذمت کردن بگو نکوهیدن
به جای مذهب - دین بگو کیش - آیین
به جای مذکر بگو نر
به جای مذکور بگو یادشده
به جای مراتع بگو چراگاه ها
به جای مراجعت بگو بازگشت
به جای مربع بگو چهارگوش
به جای مرتباً بگو پی در پی
به جای مرتبط بگو پیوسته
به جای مرتجع بگو واپسگرا
به جای مرتع بگو چراگاه
به جای مرتعش بگو لرزان
به جای مرحله دوم بگو گام دوم
به جای مرحوم بگو شادروان
به جای مرحومه بگو شادروان
به جای مرسوله پستی بگو بسته پستی
به جای مرسی بگو سپاس
به جای مرض بگو بیماری
به جای مرطوب بگو نمناک - نمور - نمدار
به جای مرفه بگو بانوا
به جای مرور بگو بازبینی
به جای مرکز تحقیقات بگو پژوهشگاه
به جای مرکز ثقل بگو گرانیگاه
به جای مریخ بگو بهرام
به جای مرید بگو پیرو
به جای مریض بگو بیمار
به جای مریض خانه بگو بیمارستان
به جای مریضی بگو بیماری
به جای مزاح بگو شوخی
به جای مزاحم شدن بگو دردسر دادن
به جای مزخرف بگو لیچار
به جای مزرعه بگو کشتزار
به جای مزیت بگو برتری
به جای مزین بگو آراسته
به جای مسابقه بگو پیکار
به جای مسافر بگو رهنورد - رهسپار
به جای مساوات بگو برابری
به جای مساوی بگو برابر
به جای مستبد بگو خودکامه
به جای مستبدان بگو خودکامگان
به جای مستتر بگو نهان
به جای مستحضر بگو آگاه
به جای مستحق بگو سزاوار
به جای مستراح بگو دستشویی - آبخانه - دست به آب
به جای مستشرق بگو خاورشناس
به جای مستضعف بگو بینوا
به جای مستعمل بگو کارکرده
به جای مستفیض بگو بهره مند
به جای مستفیض بگو بهره مند
به جای مستقیم بگو سر راست
به جای مستقیما بگو آشکارا - یکراست
به جای مستمر بگو پیوسته
به جای مستمعین بگو شنوندگان
به جای مستهلک بگو فرسوده
به جای مستولی بگو چیره
به جای مسخره است بگو خنده دار است
به جای مسقط الراس بگو زادگاه
به جای مسلخ بگو کشتارگاه
به جای مسلط بگو چیره
به جای مسلما بگو بی گمان
به جای مسولان بگو کارگزاران
به جای مسکن (دارو) بگو آرامبخش
به جای مسیر بگو راه - گذرگاه
به جای مسیل بگو خشکرود
به جای مشابه بگو همانند
به جای مشارالیه بگو نامبرده
به جای مشارکت بگو همکاری
به جای مشاهده بگو نگریستن - تماشا
به جای مشاهده کردن بگو تماشا کردن - درنگریستن
به جای مشاهیر بگو نام آوران
به جای مشاور بگو رایزن
به جای مشترک المنافع بگو همسود
به جای مشترک المنافع بگو همسود
به جای مشتمل بر ... بگو دربردارنده ...
به جای مشخصه بگو ویژگی - شناسه
به جای مشرق بگو خاور
به جای مشغله بگو کار و بار
به جای مشقت بگو رنج
به جای مشهور بگو نامی - نامدار - سرشناس
به جای مشورت بگو رایزنی
به جای مشکل است بگو سخت است
به جای مشکل بگو دشوار
به جای مشکلات بگو دشواری ها
به جای مصالح ساختمانی بگو ساختمایه ها
به جای مصدوم بگو آسیب دیده
به جای مصلی بگو نمازگاه
به جای مضایقه نمی کنم بگو خودداری نمی کنم فروگزاری نمی کنم
به جای مضطرب بگو پریشان
به جای مضطرب هستم بگو پریشانم
به جای مضیقه بگو تنگنا
به جای مطالبات بگو خواسته ها
به جای مطالعات بگو پژوهش ها
به جای مطبخ بگو آشپزخانه
به جای مطبوع بگو دلنشین-دلپذیر
به جای مطرح کردن بگو در میان گذاشتن
به جای مطرود بگو رانده شده
به جای مطلع بگو آگاه
به جای مطلوب بگو دلخواه
به جای مطمئناً بگو بی گمان
به جای مطیع بگو فرمانبردار
به جای مظلوم بگو ستمدیده
به جای مظهر یا سمبول(لاتین) بگو نماد
به جای مع الوصف بگو با اینهمه
به جای مع هذا بگو با اینهمه
به جای معاد بگو رستاخیز
به جای معادل بگو برابر
به جای معاش بگو روزی
به جای معاشرت بگو رفت و آمد
به جای معاصر بگو امروزین - امروزی
به جای معافیت بگو بخشودگی
به جای معاملات بگو داد و ستدها
به جای معاندت بگو دشمنی
به جای معاهده بگو پیمان نامه
به جای معاون بگو دستیار
به جای معبر بگو گذرگاه
به جای معتقدات بگو باورها
به جای معدودی بگو شماری
به جای معرفی بگو شناسایی
به جای معروف بگو سرشناس
به جای معروفترین بگو نامی ترین
به جای معضل بگو کاستی - دشواری
به جای معضلات بگو کاستی ها
به جای معطر بگو خوشبو
به جای معقول بگو بخردانه
به جای معلم بگو آموزگار
به جای معلومات بگو دانسته ها
به جای معما بگو چیستان
به جای معمم بگو دستاربند
به جای معنی بگو چم(cham )-آرش( arash)
به جای معکوس بگو وارونه
به جای معیار بگو سنجه
به جای مغرب بگو باختر
به جای مغرور بگو خودخواه-خودپسند
به جای مغفرت بگو آمرزش
به جای مفتوح بگو باز
به جای مفرح بگو دلگشا
به جای مَفصل بگو بندگاه
به جای مُفصل بگو پردامنه
به جای مفصل بگو گسترده
به جای مفقود الاثر بگو ناپدید - گم نشان
به جای مفقود شده بگو گم شده ناپدید شده
به جای مفلوک بگو بیچاره - درمانده - بدبخت
به جای مفید بگو سودمند
به جای مقابل بگو روبرو
به جای مقابله بگو رویارویی
به جای مقارن بگو همزمان - همهنگام
به جای مقاله بگو نوشتار
به جای مقاومت بگو پایداری
به جای مقایسه بگو سنجش
به جای مقایسه می کنم بگو می سنجم
به جای مقبره بگو آرامگاه
به جای مقتولین بگو جان باختگان - کشتگان
به جای مقداری بگو اندکی - چندی
به جای مقدس بگو ورجاوند( varjavand)
به جای مقدمه بگو پیشگفتار - سرآغاز
به جای مقدور بگو شدنی
به جای مقر بگو ستاد
به جای مقر سپاه بگو ستاد سپاه
به جای مقررات بگو آيين نامه
به جای مقصر بگو گناهکار
به جای مقطعی بگو دوره ای
به جای مقطوع النسل بگو بی فرزند
به جای مقننه بگو آیینگذاری
به جای مقنی بگو چاه کن
به جای مقوله بگو زمینه - گویه
به جای مقوی بگو نیروبخش
به جای مقیاس بگو پیمانه
به جای ملاح بگو ملوان
به جای ملاقات کرد بگو دیدار کرد
به جای ملامت بگو سرزنش-سرکوفت
به جای ملت بگو مردم
به جای ملتزم بگو پایبند
به جای ملحق شدن بگو پیوستن
به جای ملکه بگو شهبانو
به جای ممانعت بگو بازدارندگی - بازداری - جلوگیری
به جای ممتد بگو دنباله دار
به جای مملکت بگو کشور
به جای ممنوع بگو بازداشته
به جای ممنون بگو سپاس
به جای ممنونم بگو سپاسگزارم
به جای ممکن بگو شدنی
به جای من بعد بگو زین پس
به جای من حیث المجموع بگو رویهمرفته
به جای منادی بگو پیام آور
به جای مناره بگو گلدسته
به جای منازعه بگو درگیری - ستیز
به جای منازل بگو خانه ها
به جای مناسب بگو پسندیده
به جای مناسبت بگو فراخور
به جای مناطق آزاد بگو آزادگاه ها
به جای مناظره بگو گفتمان
به جای منتخب بگو برگزیده
به جای منتظر بگو چشم براه
به جای منتقدان بگو خرده گیران
به جای منتقدین بگو خرده گیران
به جای منجر شدن بگو انجامیدن
به جای منجر شده بگو انجامیده
به جای منجم بگو اخترشناس
به جای منجمد بگو یخبسته
به جای منحصر به فرد بگو بی همتا
به جای منحل شد بگو برچیده شد
به جای منحل کردن بگو برچیدن
به جای منزل بگو خانه
به جای منزه بگو پاک
به جای منزوی ساختن بگو گوشه نشین ساختن
به جای منسجم بگو هماهنگ
به جای منشاء بگو سرآغاز
به جای منصفانه بگو دادگرانه
به جای منصوب کردن بگو گماردن
به جای منصوب کردن بگو گماشتن
به جای منطقه آزاد بگو آزادگاه
به جای منطقه آزاد تجاری بگو آزادگاه بازرگانی
به جای منطقی بگو بخردانه
به جای منظره بگو چشم انداز
به جای منظومه شمسی بگو کهکشان‏ خورشیدی
به جای منع بگو بازداری
به جای منفعت بگو سود - هوده
به جای منفک بگو جدا
به جای منقل بگو آتشدان
به جای منهدم بگو نابود
به جای منوط به بگو وابسته به
به جای منکر شد بگو زیرش زد
به جای مهاجرت بگو کوچ
به جای مهارت بگو چیرگی
به جای مهلک بگو کشنده
به جای مهیا بگو آماده
به جای مواجه بگو روبرو
به جای موازنه بگو برابری
به جای موازنه قدرت بگو برابری نیروها
به جای موافقم بگو همداستانم
به جای موثر بگو کارساز
به جای موجب بگو مایه
به جای موجب نگرانی شد بگو مایه نگرانی شد
به جای موجبات بگو زمینه ها
به جای موجه بگو پذیرفتنی
به جای مورخ بگو گذشته نگار
به جای مورد بگو باره
به جای مورد نظر بگو دلخواه
به جای موزه بگو دیرینکده
به جای موسس بگو بنیادگزار
به جای موسسه بگو بنیاد-نهاد-سازمان
به جای موضوع بگو جستار
به جای موعد بگو زمان - سررسید
به جای موفق باشید بگو پیروز باشید
به جای موفق بگو کامیاب
به جای موفقیت بگو کامیابی
به جای موقت بگو گذرا - زودگذر
به جای موقع بگو هنگام
به جای مولود بگو فرزند
به جای مومن بگو باورمند
به جای مونث بگو ماده
به جای مکانیزم بگو سازوکار
به جای مکث بگو درنگ
به جای مکرمه بگو گرامی
به جای مکروه بگو ناپسند - زشت
به جای مکشوف بگو یافته
به جای مکشوفه بگو نویافته
به جای مکلف بگو ناچار - وادار
به جای میادین بگو میدان ها
به جای میسر است بگو شدنی است
به جای میلاد بگو زادروز
به جای مینیاتور بگو ریزنگاره
به جای مینیاتوری بگو ریزنگارگی
به جای مینیاتوریست بگو ریزنگارنده