هر جا که سفر کردم ، تو همسفرم بودی ،
وز هر طرفی رفتم ، تو راهبرم بودی!
با هر که سخن گفتم ، پاسخ ز تو بشنفتم ،
بر هر که نظر کردم ، تو در نظرم بودی!
هر شب که قمر تابید ، هر صبح که سر زد شمع ،
در گردش روز و شب ، شمع و قمرم بودی!
در صبحدم عشرت ، همدوش تو میرفتم ،
در شامگه غربت ، بالین سرم بودی!
در خندهی من چون ناز ، در کنج لبم خفتی ،
در گریهی من چون اشک ، در چشم ترم بودی!
چون طرح غزل کردم ، بیت الغزلم گشتی ،
چون عرض هنر کردم ، زیب هنرم بودی!
آواز چو می خواندم ، سوز تو بسازم بود ،
پرواز چو میکردم تو بال و پرم بودی!
هرگز دل من جز تو ، یار دگری نگزید ،
ورخواست که بگزیند ، یار دگرم بودی!
سرمد به دیار خود از ره نرسیده گفت ،
هر جا که سفر کردم ، تو همسفرم بودی!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)