صفحه 7 از 43 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 428

موضوع: دل ت ن گ ی

  1. #61
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    دلم گرفته است



    چه روزهايي



    چه روزهايي كه من در آينه زيسته ام



    چه روزهايي كه من در آينه خنديده ام



    و چه روزهايي كه من در آينه گريسته ام



    و امروز



    آينه



    سفر



    تنهايي . . .



    چقدر خسته ام



    . . .



    چه روزهايي



    چه روزهايي . . .




    دلم مي خواهد



    بنشينم و براي روزهايي كه رفته است



    براي روزهايي كه ديگر باز نخواهد گشت



    بي قرار و كودكانه



    گريه كنم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #62
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    کسی خواهد آمد


    به این بیندیش !


    هیچ پیامی ، آخرین پیام نیست


    و هیچ عابری آخرین عابر .


    کسی مانده است که خواهد آمد. باور کن !


    کسی که امکان آمدن را زنده نگه می دارد.


    بنشین به انتظار !
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #63
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    در توالی سکوت تو ٬



    در تداوم نبودنت ٬



    رد پای آشنایی از صدای تو ٬



    در میان حجم خاطرم هنوز زنده است ٬



    هنوز می تپد و باورش نمیشود که نیستی



    که رفته ای ٬



    کجا نوشته اند؟



    عشق



    این چنین میان مرز سایه هاست؟



    این چنین پر از هجوم فاصله

    !

    در تقابل میان آب و تشنگی ٬



    تقابل میان درد و زندگی



    کجا نوشته اند؟ ...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #64
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    راوي اين قصه منم :

    بوي زمستان ، بوي نفسهاي خيال من است

    نفسي سرشار از گرماي شب مملو از يك حسرت

    در فراسوي انگاره يه تصوير خالي .....
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #65
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد
    مرا در غربت فردا رها کرد
    دلم در حسرت دیدار او ماند
    مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
    به من می گفت تنهایی غریب است
    ببین با غربتش با ما چه ها کرد
    تمام هستی ام بود و ندانست
    که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
    که او هرگز شکستم را نفهمید
    اگه چه تا ته دنیا صدا کرد
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #66
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    رفت وطاقت عشق من آوار شد
    رفت وعشق دلم بر دار شد
    رفت و گویی طاقتم را باد برد
    یوسف امید من در چاه مرد
    این هم از یک عمر مستی کردنم
    باز هم شبنم پرستی کردنم
    ای دل شوریده مستی میکنی
    باز هم شبنم پرستی میکنی
    من که گفتم این بهار افسردنیست
    من که گفتم این پرستو رفتنیست
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  12. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #67
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    دلم انقدر بزرگ است که دریایی از خون میتوان در آن ریخت
    دلم آنقدر تنگ است که هر شب بارانی است
    دلم به اندازه یه اقیانوس بزرگ است میتوان در آن تمام غم های دنیا رو جا داد
    دلم به اندازه یه مورچه تنگ است برای او.....
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  14. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  15. #68
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    من می روم ...

    و تو ...

    به یاد می آوری؟؟؟

    زیبا ترین پائیز زندگی را ...

    در بکر ترین تصویر طبیعت!



    به یاد می آوری ای عشق؟! ...

    آن دختری را ...

    با چشمان عاشق و وحشی ...

    گونه های سرخ و انابی ...

    و با روسری قرمز و قهوه ای ...



    رها بودیم و آزاد!! ...

    همچون برگ های زرد و نارنجی ...

    در باد های آرام و پر سوز پائیز!!! ...

    و بی امان! ... ..

    تاب می خوردیم و شانه به شانه ی هم ...

    آرام و عاشقانه ...

    ازین بی پروایی لذت می بردیم! ...


    و اکنون ...

    چه سخت که دیگر وقت سفر است ..

    سفری بی خبر ...

    و بی امان ...

    در چنگ باد های پائیز ...

    می روم! ...



    اینبار برای داشتنت ...

    و از دست ندادنت! ...

    می روم ...

    و تو ...

    باز هم شانه به شانه ام می آیی!



    چه بی قرار می گویم ...
    ..
    دلم من گرفت زین جا!

    هوس سفر نداری؟ ...

    ز غبار این بیابان!!!



    و تو عاشقانه!

    دل می بری از هر چه هست و نیست ...

    و ریشه می کَنی از همه خاک های قدیمی ...

    و چه بی پروا و مطمئن ...

    ریشه می کُنی در قلبم ...



    و می رویم ...

    جایی که دیگر چنگ حسودی نباشد!

    می رویم!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  16. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  17. #69
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    هر شب


    از خواب می‌پرم


    خیس عرق


    برمی‌خیزم


    راه می‌روم


    آرام قطره اشکی می ریزم



    و باز خواب


    و در خواب باز


    بر دارشان می‌آویزم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  18. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  19. #70
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    زمانی‌ست که از کلمات خسته‌ام

    گروه گروه هجوم می‌آورند

    می‌نشینند در سرم

    مثل دسته‌ی پرندگان

    بر سرِ درختی



    دست بر دست می‌کوبم

    بانگ برمی‌کشم

    می‌پرند و پراکنده می‌شوند



    یک پرنده‌ی خاموش اما

    نه می‌ترسد نه می‌رود

    نه آوازش را می‌خواند
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  20. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 7 از 43 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/