صفحه 8 از 14 نخستنخست ... 456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 134

موضوع: متن تمام ترانه های سیاوش قمیشی

  1. #71
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    ایرونی

    هيچكي مثل ايروني نميشه
    ايروني ساقه و برگ ريشه
    ساقه از ريشه جدا نميشه
    روزگارمون پاييز ميشه
    اما هيچوقت زمستون نميشه
    ايروني بر قراره هميشه
    هيچكي مثل ايروني نميشه

    با تمام تلاشي كه ميشه
    ساقه از ريشه جدا نميشه
    برگهاي سبزمون زرد ميشه
    بهارمون زمستون نميشه
    ايروني برقراره هميشه
    هيچكي مثل ايروني نميشه
    هيچكى مثل ايروني نميشه
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #72
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    نقاب

    هي بازيگر! گريه نکن! ماهمه مون مثل هميم
    صبحا که از خواب پا ميشيم نقاب به صورت مي زنيم
    يکي معلم ميشه و يکي ميشه خونه بدوش
    يکي ترانه ساز ميشه يکي ميشه غزل فروش
    کهنه نقاب زندگي تا شب رو صورتاي ماس
    گريه هاي پشت نقاب مثل هميشه بي صداس

    هر کسي هستي يه دفه قد بکش از پشت نقاب
    از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پيله خواب
    نقش يک دريچه رُ رو ميله قفس بکش
    براي يک بار که شده جاي خودت نفس بکش

    کاشکی مي شد تو زندگي ما خودمون باشيم و بس
    تنها براي يک نگاه، حتي براي يک نفس
    تا کي به جاي خود ما نقابه ما حرف بزنه؟
    تا کي سکوتو رج زدن نقش نمايش منه؟

    هر کسي هستي يه دفه قد بکش از پشت نقاب
    از رو نوشته حرف نزن، رها شو از پيله خواب
    نقش يک دريچه رُ رو ميله قفس بکش
    براي يک بار که شده جاي خودت نفس بکش

    مي خوام همين ترانه رُ رو صحنه فرياد بزنم
    نقابمو پاره کنم، جاي خودم داد بزنم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #73
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    آخرین نامه


    خوابيدي بدون لالايي و قصه
    بگير آسوده بخواب بي درد و غصه
    ديگه كابوس زمستون نمي بيني
    توي خواب گلهاي حسرت نمي چيني

    ديگه خورشيد چهرتو نمي سوزونه
    جاي سيلي يا يه باد روش نمي مونه
    ديگه بيدار نمي شي با نگروني
    يا با ترديد كه بري يا كه بموني

    رفتي و آدمكا رو جا گذاشتي
    قانون جنگل رو زير پا گذاشتي
    اينجا قهرن سينه ها با مهربوني
    تو تو جنگل نمي تونستي بموني
    دلتو بردي با خود به جاي ديگه
    اونجا كه خدا برات لالايي ميگه
    ميدونم ميبينمت يه روز دوباره
    توي دنيايي كه آدمك نداره




    ---
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #74
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    برگ

    مثله برگي خشك و تنها رويه شاخه موندم اينجا مي ترسم
    تويه چنگ وحشي باد برم از خاطر و از ياد بپوسم
    همه ي روزاي من ‍‍‌، قصه ي بودن من ،
    تويه آينه ي دلم
    مثله شب سياه و سرده ، مثله ابرا رنگِ درده

    تو شتاب لحظه ها من ، با خودم يكه و تنها مي دونم
    تو سراب اين افق تا سفر نهايت اينجا مي مونم
    همه ي روزاي من ‍‍‌، قصه ي بودن من ،
    تويه آينه ي دلم
    مثله شب سياه و سرده ، مثله ابرا رنگِ درده

    مثله يه غروب تنها ، كه ميشينه پشت ابرا
    كه سكوت بي پناهم
    تويه اين بيهودگي ها لحظه ها رو مي شمارم
    انتظار هر نگاهم

    مثله برگي خشك و تنها رويه شاخه موندم اينجا مي ترسم
    تويه چنگ وحشي باد برم از خاطر و از ياد بپوسم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #75
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    خاطره

    ميرم از شهر تو با يه کوله بار از خاطره
    دل من مونده پيشت گرچه پاهام مسافره
    ميگذره همراه جاده ياد تو از تو خيالم
    توي راه دریغ از ابری که بباره واسه حالم

    توي هر گوشه اين شهر دارم از عشق تو يادي
    مي سوزونه منو ياده دلي که به من ندادي

    راه ميوفتم بي هدف مقصد راهو نمي دونم
    کاش مي شد آروم بگيرم ولي افسوس نمي تونم
    کو یه قاصدک تو جاده که بشه همسفر من
    من یه قصهم که جدایی شده فصل آخر من

    توي هر گوشه اين شهر دارم از عشق تو يادي
    مي سوزونه منو ياده دلي که به من ندادي
    توي هر گوشه اين شهر دارم از عشق تو يادي
    مي سوزونه منو ياده دلي که به من ندادي



    توي هر گوشه اين شهر دارم از عشق تو يادي
    مي سوزونه منو ياده دلي که به من ندادي
    توي هر گوشه اين شهر دارم از عشق تو يادي
    مي سوزونه منو ياده دلي که به من ندادي


    ميرمو گم ميشم اخر تو غروب دشت غربت
    نمي تونم که بمونم توي شهر بي محبت
    توي هر گوشه اين شهر دارم از عشق تو يادي
    مي سوزونه منو ياده دلي که به من ندادي
    توي هر گوشه اين شهر دارم از عشق تو يادي
    مي سوزونه منو ياده دلي که به من ندادي
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #76
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    فاصله

    فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
    بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟

    ما مي‌خواستيم از درختا کاغذ و قلم بسازيم
    بنويسيم تا بمونيم پشت سايه جون نبازيم
    آينه ها اونجا نبودن تا ببينيم که چه زشتيم
    رو درخت با نوک خنجر «زنده باد درخت» نوشتيم
    زنگ خوش صداي تفريح واسمون زنگ خطر شد
    همه چوباي جنگل، دسته تيغ تبر شد

    فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
    بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟

    اگه حرفمو شنيدي جنگل رو نده به پاييز
    کاري کن درخت باغچه تن نده به خنجر تيز
    با جونه ها يکي شو قد بکش نگو که سخته
    جنگل تازه به پا کن هر يه آدم يه درخته

    فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
    بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟
    فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
    بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟


    ما مي‌خواستيم از درختا کاغذ و قلم بسازيم
    بنويسيم تا بمونيم پشت سايه جون نبازيم
    آينه ها اونجا نبودن تا ببينيم که چه زشتيم
    رو درخت با نوک خنجر «زنده باد درخت» نوشتيم
    زنگ خوش صداي تفريح واسمون زنگ خطر شد
    همه چوباي جنگل، دسته تيغ تبر شد

    فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
    بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟
    فاصله يه حرف سادس، بين ديدن و نديدن
    بگو صرفه با کدومه، شنيدن يا نشنيدن ؟
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #77
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    خسته شدم

    خسته شدم بس که دلم
    دنبال يک بهونه گشت
    بس که ترانه خوندمو
    برگ زمونه برنگشت

    بازم کلاغ غصه ها
    رفت و به خونش نرسيد
    يکه سوار عاشقو
    هيشکی تو آينه ها نديد

    حادثه عزيز من
    تنها تو موندنی شدی
    بين همه ترانه هام
    تنها تو خوندنی شدی
    دستای سردمو بگير
    سقف ما ديوار نداره
    يه روز تو قحطی غزل
    دنيا ما رو کم مياره


    من آخرين رهگذرم
    تو اين خيابون بلند
    دير اومدم که زود برم
    دل به صدای من نبند

    يه روز توی برق چشات
    خورشيد رو پيدا مي کنم
    آی شب تار و سوت و کور
    به آروزی من نخند

    خسته شدم بس که
    دلم دنبال يک بهونه گشت
    بس که ترانه خوندمو
    برگ زمونه برنگشت

    بازم کلاغ غصه ها
    رفتو به خونش نرسيد
    يکه سوار عاشقو
    هيشکی تو آينه ها نديد

    حادثه عزيز من
    تنها تو موندنی شدی
    بين همه ترانه هام
    تنها تو خوندنی شدی
    دستای سردمو بگير
    سقف ما ديوار نداره
    يه روز تو قحطی غزل
    دنيا ما رو کم مياره


    من آخرين رهگذرم
    تو اين خيابون بلند
    دير اومدم که زود برم
    دل به صدای من نبند

    يه روز توی برق چشات
    خورشيد رو پيدا مي کنم
    آی شب تار و سوت و کور
    به آروزی من نخند

    خسته شدم بس که دلم
    دنبال يک بهونه گشت
    بس که ترانه خوندمو
    برگ زمونه برنگشت

    بازم کلاغ غصه ها
    رفتو به خونش نرسيد
    يکه سوار عاشقو
    هيشکی تو آينه ها نديد
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #78
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    میلاد

    براي روز ميلاد تن خود
    من آشفته رو تنها نذاري
    براي ديدن باغ نگاهت
    ميون پيكر شبها نذاري

    همه تنهايي ها با من رفيقن
    منو در حسرت عشقت نذاري
    براي روز ميلاد تن خود
    منو دور از دل و ديدت نذاري

    دلم دلتنگه و مهرت رو مي خواد
    دلم رو در پي غمها نذاري
    ميام تنها توي قلبت مي شينم
    منو قلبت رو جايي جا نذاري

    عزيزم جشن ميلادت مبارك
    منو اون سوي جشن دل نذاري

    عزيزم جشن ميلادت مبارك
    منو اون سوي جشن دل نذاري
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  11. #79
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    با من باش

    لحظه اي با من باش، تا که از آن لحظه برويم تا گل
    که ببندم از نگاه تو به هر ستاره پل
    لحظه اي با من باش، تا که از تو نفسي تازه کنم
    تا از آن لحظه با تو، سفر آغاز کنم
    سفري تا ته بيشه هاي سر سبز خيال
    تا به دروازه هاي شهر آرزوهاي محال
    سفري در خم و پيچ گذر ستاره ها
    از ميون دشت پر خاطره ترانه ها
    لحظه اي با من باش
    لحظه اي با من باش
    لحظه اي با من باش تا به باغ چشم تو پنجره اي باز کنم
    از تو شعر و قصه و ترانه اي ساز کنم
    شعري هم صداي بارون رنگ سبز جنگل و آبي دريا
    قصه اي به رنگ و عطر قصه هاي عاشقاي دنيا
    از يه لحظه تا هميشه، ميشه از تو پر گرفت تا او ج ابر ا
    کوچه پس کوچه شهر و با خيالت پرسه زد تا مرز فردا
    لحظه اي با من باش
    لحظه اي با من باش
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  12. کاربر مقابل از Mohamad عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  13. #80
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    قاب شیشه ای

    پشت قاب شيشه پنجره اي که شباي منو با خود مي بره
    جايي که گذشته هام مثل تصوير از تو قابش مي گذره
    پشت قاب بي نفس مثل او پرنده که دلش گرفته تو قفس
    مثل يه حقيقت رفته به باد منو با خود ميبره مثل يه رويا توي خواب
    شهر من من به تو مي انديشم نه به تنهايي خويش
    از پس شيشه تو را مي بينم که گرفتي مرا در بر خويش
    من وضو با نفس خيال تو ميگيرم و تو را مي خوانم
    و به شوق فردا که تو را خواهم ديد چشم به راه مي مانم
    تن من پاره اي از آن تن توست
    و قشنگترين شباي پر ستاره شب توست
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 8 از 14 نخستنخست ... 456789101112 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/