صفحه 7 از 14 نخستنخست ... 34567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 134

موضوع: متن تمام ترانه های سیاوش قمیشی

  1. #61
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    روز برفی

    تو چشام اشکي نمونده
    تو دلم حرفي ندارم
    ديگه وقت رفتنمه
    سفر دور و درازه
    انتظار روز برفي
    تو دلم داغ زده سرما
    انتظار آفتاب گرم
    تو دلم يخ زده اما
    برف و بوران ، ابر و بارون
    چيکه چيکه توي ناودون
    روز ابري، روز سرما
    انتظار روز برفي ...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #62
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    فاصله

    من میگم منو شکستن
    چشم فانوسم و بستن
    تو میگی خدا بزرگه
    ماهو میده به شب من
    من میگم اخه دلم بود
    اونکه افتاده به خاکه
    تو میگی سرت سلامت
    اینه ها زلال و پاکه
    اینه ها زلال و پاکه
    اینکه فاصله ها رو
    نمیشه با گریه پر کرد
    یکیمون بهار سرخوش
    یکیمون پاییزه پر درد
    من میگم فاصله مرگه
    بین دستای تو تا من
    تو میگی زندگی اینه
    حاصل عشق تو با من
    من میگم حالا بسوزم
    یا که با غصه بسازم
    تو میگی فرقی نداره
    من که چیزی نمیبازم
    من میگم اینجا رو باختی
    عمری که رفته نمیاد
    تو میگی قصه همین بود
    تو یک برگی توی این باد

    من میگم منو شکستن
    چشم فانوسم و بستن
    تو میگی خدا بزرگه
    ماهو میده به شب من
    من میگم اخه دلم بود
    اونکه افتاده به خاکه
    تو میگی سرت سلامت
    اینه ها زلال و پاکه
    اینه ها زلال و پاکه
    اینکه فاصله ها رو
    نمیشه با گریه پر کرد
    یکیمون بهار سرخوش
    یکیمون پاییزه پر درد
    من میگم فاصله مرگه
    بین دستای تو تا من
    تو میگی زندگی اینه
    حاصل عشق تو با من
    من میگم حالا بسوزم
    یا که با غصه بسازم
    تو میگی فرقی نداره
    من که چیزی نمیبازم
    من میگم اینجا رو باختی
    عمری که رفته نمیاد
    تو میگی قصه همین بود
    تو یک برگی توی این باد
    من میگم حالا بسوزم
    یا که با غصه بسازم
    تو میگی فرقی نداره
    من که چیزی نمیبازم
    من میگم اینجا رو باختی
    عمری که رفته نمیاد
    تو میگی قصه همین بود
    تو یک برگی توی این باد
    من میگم حالا بسوزم
    یا که با غصه بسازم
    تو میگی فرقی نداره
    من که چیزی نمیبازم
    من میگم اینجا رو باختی
    عمری که رفته نمیاد
    تو میگی قصه همین بود
    تو یک برگی توی این باد
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #63
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    چه دردیست

    چه دردي است در ميان جمع بودن
    ولي درگوشه اي تنها نشستن
    براي ديگران چون کوه بودن
    ولي در چشم خود آرام شکستن
    براي هر لبي شعري سرودن
    ولي لبهاي خود همواره بستن
    چه دردي است در ميان جمع بودن
    ولي درگوشه اي تنها نشستن

    به رسم دوستي دستي فشردن
    ولي با هر سخن قلبي شکستن
    به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
    ولي در بطن خود غوغا نشستن
    به غربت دوستان بر خاک سپردن
    ولي در دل اميد به خانه بستن
    به من هر دم نواي دل زند بانگ
    چه خوش باشد از اين غمخانه رستن

    چه دردي است در ميان جمع بودن
    ولي درگوشه اي تنها نشستن
    براي ديگران چون کوه بودن
    ولي در چشم خود آرام شکستن
    به رسم دوستي دستي فشردن
    ولي با هر سخن قلبي شکستن
    به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
    ولي در بطن خود غوغا نشستن

    به غربت دوستان بر خاک سپردن
    ولي در دل اميد به خانه بستن
    به من هر دم نواي دل زند بانگ
    چه خوش باشد از اين غمخانه رستن
    چه دردي است در ميان جمع بودن
    ولي درگوشه اي تنها نشستن
    براي ديگران چون کوه بودن
    ولي در چشم خود آرام شکستن

    چه دردي است در ميان جمع بودن
    ولي درگوشه اي تنها نشستن
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #64
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    قصه گل و تگرگ

    قصه منو غم تو
    قصه گل و تگرگه
    ترس بی تو زنده بودن
    ترس لحظه های مرگه
    ای برای با تو بودن
    باید از بودن گذشتن
    سر به بیداری گرفته
    ذهن خواب آلوده من

    همیشه میون قاب خالی درهای بسته
    طرح اندام قشنگت
    پاک و رویایی نشسته
    کاش میشد چشام ببینن
    طرح اندام تو داره
    زنده میشه جون میگیره
    پا توی اتاق میزاره

    کاش میشد صدای پاهات
    بپیچه تو گوش دالون
    طرف دالون بگرده
    سر آفتاب گردونامون
    کاش میشد دوباره باغچه
    پر گلهای تو باشه
    غنچه سفید مریم
    با نوازش تو واشه

    کاش میشد اما نمیشه
    نمیشه بیای دوباره
    نمیشه دستات تو گلدون
    گلای مریم بزاره
    کاش میشد اما نمیشه
    این مرام روزگاره
    رفتنت همیشگی بود
    دیگه برگشتن نداره
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #65
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    بارون

    تو كه بارون و نديدي
    گل ابرا رو نچيدي
    گله از خيسيه جاده هاي غربت مي كني
    تو كه خوابي تو كه بيدار
    تو كه مستي تو كه هشيار
    لحظه هاي شب و با ستاره قسمت مي كني

    منو بشناس كه هميشه
    نقش غصه ام روي شيشه
    من خشكيده درخت توي بطن باغ و بيشه
    جاده هاي بي صبا رو
    سال گنگ بي بهارو
    تو نديدي به پشيزي نگرفتي دل ما رو

    تو كه بارون و نديدي
    گل ابرا رو نچيدي
    گله از خيسيه جاده هاي غربت مي كني
    تو كه خوابي تو كه بيدار
    تو كه مستي تو كه هشيار
    لحظه هاي شب و با ستاره قسمت مي كني

    لحظه هاي تلخ غربت هفته هاي بي مروت
    تو نبودي كه ببيني شب تار انتظارو
    همه قصه هام تو هستي
    لحظه لحظه هام تو هستي
    تو خيالم توي خوابم
    پا به پام بازم تو هستي

    منو بشناس كه هميشه
    نقش غصه ام روي شيشه
    من خشكيده درخت توي بطن باغ و بيشه
    جاده هاي بي صبا رو
    سال گنگ بي بهارو
    تو نديدي به پشيزي نگرفتي دل ما رو

    لحظه هاي تلخ غربت هفته هاي بي مروت
    تو نبودي كه ببيني شب تار انتظارو
    همه قصه هام تو هستي
    لحظه لحظه هام تو هستي
    تو خيالم توي خوابم
    پا به پام بازم تو هستي

    همه قصه هام تو هستي
    لحظه لحظه هام تو هستي
    تو خيالم توي خوابم
    پا به پام بازم تو هستي
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #66
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    جزیره

    من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم
    واسه عشق بازی موجا قامتم یه بستر نرم
    یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا
    یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا

    تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
    غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی
    زیر رگباره نگاهت دلم انگار زیر و رو شد
    برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
    تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
    ابر و باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه

    اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
    اما تا قایقی اومد از من و دلم گذشتی
    رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
    من و دل اما نشستیم چشم به راهت لبه دریا

    دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
    لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
    دل تنها و غریبم داره این گوشه می میره
    ولی حتی وقت مردن باز سراغتو می گیره
    می رسه روزی که دیگه قعر دریا می شه خونم
    اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای می مونم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #67
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    دلتنگی

    خیلی وقته دیگه بارون نزده
    رنگ عشق به این خیابون نزده
    خیلی وقته ابری پرپر نشده
    دل آسمون سبکتر نشده
    مه سرد رو تن پنجره ها
    مثل بغض توی سینه منه
    ابر چشمام پر اشکه ای خدا
    وقتشه دوباره بارون بزنه
    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
    بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
    کوه غصه از دلم رفتنی نیست
    حرف عشق تو رو من با کی بگم
    همه حرفا که آخه گفتنی نیست
    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده

    خیلی وقته دیگه بارون نزده
    رنگ عشق به این خیابون نزده
    خیلی وقته ابری پرپر نشده
    دل آسمون سبکتر نشده
    مه سرد رو تن پنجره ها
    مثل بغض توی سینه منه
    ابر چشمام پر اشکه ای خدا
    وقتشه دوباره بارون بزنه
    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
    بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
    کوه غصه از دلم رفتنی نیست
    حرف عشق تو رو من با کی بگم
    همه حرفا که آخه گفتنی نیست
    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #68
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    زمزمه

    این دیگه فکر نداره
    وقتی میشنوی میگم
    تو برو باهام نمون
    حتی اسممو نیار
    اگه یک شب دیگه
    زیر بارونا قدم زدی بدون
    که تمام فکر من پیش تو بود
    مثل تو تو زندگیم هیچکی نبود
    میدونی حرفی ندارم
    اگه زمزمه هامون
    شده یخ تو دلامون
    میدونی جایی ندارم
    جز امشب زیر بارون
    برم پیش خدامون
    میدونی حرفی ندارم
    اگه زمزمه هامون
    شده یخ تو دلامون
    میدونی جایی ندارم
    جز امشب زیر بارون
    برم پیش خدامون

    این دیگه فکر نداره
    وقتی میشنوی میگم
    تو برو باهام نمون
    حتی اسممو نیار
    اگه یک شب دیگه
    زیر بارونا قدم زدی بدون
    که تمام فکر من پیش تو بود
    مثل تو تو زندگیم هیچکی نبود
    میدونی حرفی ندارم
    اگه زمزمه هامون
    شده یخ تو دلامون
    میدونی جایی ندارم
    جز امشب زیر بارون
    برم پیش خدامون
    میدونی حرفی ندارم
    اگه زمزمه هامون
    شده یخ تو دلامون
    میدونی جایی ندارم
    جز امشب زیر بارون
    برم پیش خدامون

    این دیگه فکر نداره
    وقتی میشنوی میگم
    تو برو باهام نمون
    حتی اسممو نیار
    اگه یک شب دیگه
    زیر بارونا قدم زدی بدون
    که تمام فکر من پیش تو بود
    مثل تو تو زندگیم هیچکی نبود
    میدونی حرفی ندارم
    اگه زمزمه هامون
    شده یخ تو دلامون
    میدونی جایی ندارم
    جز امشب زیر بارون
    برم پیش خدامون
    میدونی حرفی ندارم
    اگه زمزمه هامون
    شده یخ تو دلامون
    میدونی جایی ندارم
    جز امشب زیر بارون
    برم پیش خدامون
    میدونی حرفی ندارم
    اگه زمزمه هامون
    شده یخ تو دلامون
    میدونی جایی ندارم
    جز امشب زیر بارون
    برم پیش خدامون
    میدونی حرفی ندارم
    اگه زمزمه هامون
    شده یخ تو دلامون
    میدونی جایی ندارم
    جز امشب زیر بارون
    برم پیش خدامون
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #69
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    طفلکی

    نگو طفلی دل سپرده
    یه نفر دلش رو برده
    بگو چون عاشق قلبش
    تابحال از غم نمرده
    میدونی زندگی سخته
    بار حرف زور زیاده
    اون کسی برده که قلبش رو
    به دست غم نداده
    نگو طفلکی منم من
    من شهامتم زیاده
    هیچ کسی هنوز تو دنیا
    مثل من که دل نداده
    مثل پرواز پرنده
    توی قلب آسمونها
    من دلو به عشق سپردم
    توی قلب کهکشونها
    پر زدم من توی چشمات
    با تو من پرواز کردم
    من از پایان می ترسیدمو
    آغاز کردم

    نگو طفلی دل سپرده
    یه نفر دلش رو برده
    بگو چون عاشق قلبش
    تابحال از غم نمرده
    میدونی زندگی سخته
    بار حرف زور زیاده
    اون کسی برده که قلبش رو
    به دست غم نداده
    نگو طفلکی منم من
    من شهامتم زیاده
    هیچ کسی هنوز تو دنیا
    مثل من که دل نداده
    مثل پرواز پرنده
    توی قلب آسمونها
    من دلو به عشق سپردم
    توی قلب کهکشونها
    پر زدم من توی چشمات
    با تو من پرواز کردم
    من از پایان می ترسیدمو
    آغاز کردم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #70
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    زندگی

    زندگی، یعنی چکیدن همچو شمع از گرمی عشق
    زندگی، یعنی لطافت گم شدن در نرمی عشق
    زندگی، یعنی دویدن بی امان در وادی عشق
    رفتن و آخر رسیدن بر در آبادی عشق
    می توان هر لحظه، هر جا عاشق و دلداده بودن
    پُر غرور چون آبشاران بودن اما، ساده بودن
    می شود اندوه شب را از نگاه صبح فهمید
    یا به وقت ریزش اشک شادی بگذشته را دید
    می توان در گریهء ابر با خیال غنچه خوش بود
    زایش آینده را در هر خزانی دید و آسود
    می توان هر لحظه هر جا...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 7 از 14 نخستنخست ... 34567891011 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/