نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33

موضوع: برگردان واژه های بیگانه به پارسی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #2
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3150
    Array

    پیش فرض

    ا

    اباء: سرباززدن- سرپیچی- رویگردانی.

    ابتداء: آغاز- نخست.

    ابتدایی: آغازین - نخستین.

    ابتذال: بی ارجی- پیش پا افتادگی.

    ابتکار: نوآوری- نویابی.

    ابتلا: دچاری.

    ابد: جاویدان - همیشه

    ابداً: هرگز- هیچگاه- بهیچ روی.

    ابداع: نوآوری - نوسازی.

    ابدی: جاودانی- پایا.

    ابدیت: جاودانگ، پایندگی.

    ابرازکردن: نمایان کردن - آشکارکردن.

    ابرام: پافشاری - یکدندگی - سمجی.

    ابلاغ: فرمان، دستور، پیام رسانی.

    ابلق: دورنگ.

    ابله: نابخرد- نادان -کودن.

    ابلهانه: سبکسرانه.

    ابلیس: اهریمن.

    ابن: پسر- پور.

    ابو: پدر- بابا - پاپا.

    ابهام: پوشیده- گنگی- پیچیده کردن سخن.

    ابیات: بندها - بند هر سروده.

    اُپرا: (فر) آوا نمایش.

    اپیلاسیون: (فر) مو زدایی.

    اُپیوم اُپیون: (ف پ) نارکوکه - پادزهر.

    اتابک: (ت) پدربزرگ - فر نشین.

    اتاق ، اطاق: (ت) سراچه- چهاردیواری.

    اتاق انتظار: پرموگاه.

    اتاق خواب: شبستان- بسترگاه.

    اتاق عمل: نیشکارگاه.

    اتاق میهمان: میهمانخانه - تالار.

    اتباع: پیروان - شهروندان - فرمانبران.

    اتراق: جا گیری - فرود آمدن.

    اتحاد: همبستگی - یگانگی.

    اتخاذ: گرفتن - فراگرفتن.

    اتصال: پیوستگی-ناجدایی- چسبیدن.

    اتفاق: پیش آمد - رخداد - رویداد.

    اتفاق: همکاری - همدلی- همسویی.

    اتفاقاً: ناگهانی - بناگاه - ناگهانی -

    اتفاقی: پیش آمدی.

    اتکاء: پشت گرمی- پشتیبانی- دلگرمی.

    اتکاء بنفس: خود استواری- خَواتاهی..

    اتم: (ی) ریزین - هسته.

    اتلاف: تبه، نابود کردن- از میان بردن.

    اتلاف وقت: زمان کشی.

    اتوبوس: (فر) خودروی بزرگ- گذربر.

    اتومبیل: (فر) خود رو.

    اتوماتیک: (فر) خودکار.

    اتهام: بدنام کردن- دروغ، گناه بستن.

    اتیکت: (فر) برچسب.

    اثاث: بار و بنه- کالا

    اثبات: بازنمایی- برجای داشتن.

    اثر: نشان - نشانه- رد.

    اثناء: زمان - هنگام - گاه.

    اثنی عشر: دوازدهه

    اجابت: پذیرفتن - برآوردن.

    اجاره: کرایه - بهای جا.

    اجازه: پروانه - روادید.

    اجاق: (ت) آتشدان- دیگپایه.

    اجاق کور: (ت) نازا- سِتَرون.

    اجبار: بزور واداشتن- فرچپانی.

    اجباراً: بزور، به ستم.

    اجباری: ناچاری- ناگزیری.

    اجتماع: انجمن- هنجمن- همبودگاه.

    اجتناب: پرهیز، دوری.

    اجتناب کردن: پرهیز، دوری جستن.

    اجتناب ناپذیر: ناچار- ناگزیر.

    اجر: پاداش- مزد.

    اجراء: انجام - بکارگیری - کاربست.

    اجراء کردن: انجام دادن- بکاربستن.

    اجرت: دستمزد.

    اجل: دم ، زمان مرگ.

    اجمال: کوتاهی- فشردگی- چکیده.

    اجنبی: بیگانه - انیرانی.

    احاطه: پیرامون گیری- فراگیری.

    احتراز: پرهیز،دوری کردن- رویگردانی.

    احتراق: آتش گرفتن- سوختن.

    احترام: ارج-گرامیداشت- بزرگداشت.

    احترام گذاشتن: بزرگ، والا داشتن.

    احتضار: دم مرگ بودن- جان دادن.

    احتکار: انبارگری- نهان کالایی.

    احتکارکردن: انبار، پنهان کردن.

    احتمال: گمان بردگی - شایدی.

    احتمالاً: شاید- انگارکه - گمان می رود.

    احتیاج: نیاز.

    احتیاج داشتن: نیازمند بودن.

    احتیاط: دوراندیشی- هوشیاری.

    احد: یک - تک - تنها - یکتا.

    احداث: ساخت.

    احداث کردن: ساختن - پدید آوردن.

    احراز: دست یافتن- رسیدن به چیزی.

    احساس: دریافتن- پی بردن.

    احساس کردن: دریافتن - سُهیدن

    احسان: نیکی - بخشش- مهرورزی.

    احسنت: آفرین- زهی- به به.

    احشاء: اندرونه

    احضار: فراخواندن

    احمر: سرخ - سرخرنگ.

    احمق: تهی مغز- بیخرد - نادان.

    احمقانه: نابخردانه.

    احوال: چگونگی - سرگذشت.

    احوال شما چطوراست؟: چگونه هستید ؟ چگو نه اید؟ چونید؟

    احیاء: شب زنده داری - زنده کردن.

    احیاناً: شاید - گاه گاهی.

    اختراع: نوآوری- نوآفرینی.

    اختراع کردن: آفریدن- پدیدآوردن.

    اختصار: کوتاه کردن- کوتاه سخنی.

    اختصاص: ویژگی - ویژه کردن.

    اختفاء: پنهان کردن - نهفتگ

    اختلاف: نا سازگاری - نا همگونی.

    اختلال: آشفتگی- پریشانی.

    اختلال حواس: خرد پریشانی.

    اختلاط:آمیزه.

    اختناق: خفگی - آواکُشی.

    اختیار: گزینش- آزادکامی.

    اختیارکردن: گزیدن - گزین کردن.

    اخراج: - بیرون، ازکار برکنارکردن.

    اُخروی: روز واپسین - جهان دیگر.

    اخطار: گوشزد- هشدار- یادآوری.

    اخطارنامه: هشدارنامه - یادبرگ.

    اخفاء: پنهان، پوشاندن، نهان داشتن.

    اخلاق: خوی- رفتار.

    اخلال: آشوب، کارشکنی کردن.

    اخیر: پایانی - فرجامی- واپسین.

    اخیراً: بتازگی.

    اداره: سازمان- دیوان .

    اداره کردن: گرداندن- سامان دادن.

    اداء: بجای آوردن- پرداختن.

    اداء واصول: لوس بازی- سبکسری.

    اداء و اطوار: غر و غمزه - نازو کرشمه.

    ادامه: پیگیری- دنبال کردن.

    ادای احترام: فرنایش.

    ادرار: آبگونه - میزش(پ) - پیشاب.

    ادراک: دریافت کردن - پی بردن.

    ادعاء: خواست- فراخواست- دادخواهی.

    ادعا کردن: ازآن خود دانستن.

    ادعا نامه: کیفرخواست.

    ادغام: آمیختن - درهم کردن.

    ادویه: دارو ها- چاشنی- بوی افزا.

    ادیب: ادب مند

    اذیت: آزار- رنج - گزند.

    اذیت کردن: رنجاندن - آزردن.

    ارائه: نشان دادن - نمایاندن.

    اراجیف: یاوه ها - ژاژها.

    ارادت: سرسپردگی - مهرورزی.

    اراده: خواست

    اراده آهنین: خواست پا برجا-خواست استوار.

    اراذل: ناکسان - فرومایگان.

    ارباب: سرور- فرمند.

    ارتباط: پیوند- پیوستگی.

    ارتجاع: واپس گرا - کهنه پرست.

    ارتعاش: لرز- لرزش - لرزاندن.

    ارتفاع: بلندی- بلندا- بالا.

    ارتقاء: بالا رفتن- پایه گرفتن.

    ارتکاب: دست بکارشدن - گناه کردن.

    ارتکاب جرم: بزهگری - بزهکاری.

    ارث: مرده ریگ - بازمانده - مانداک.

    ارجاع: واگذاری - واگذاشت.

    اُردک: (ت) مرغابی.

    اُردو: (ت) لشگرگاه - سپاه بسیجیده.

    ارزاق: خواربار.

    ارزش قائل شدن: ارج گزاردن - والا شمردن.

    ارسال:گسیل، روانه کردن- فرستادن.

    ارشاد: راهنمایی، پند و اندرز دادن.

    ارض: زمین - خاک- سرزمین - مرزوبوم.

    ارضاء: خشنودکردن- خشنوتن.

    ارعاب: ترساندن - هراساندن.

    ارفاق: گذشت - چشم پوشی.

    ارفع: بلندتر- بلندپایه تر.

    ارکستر: (فر) همنوازی.

    ارم: بهشت - فردوس - پردیس.

    اریکه: اورنگ- تخت

    ازاء: برابر- به جای.

    از اوّل تا انتها: ازآغاز تا پایان.

    از جانب: از سوی.

    ازجهت ویا ازاینجهت: ازایرا- اِ ت ایرای.

    ازحال طبیعی خارج شدن: از خود بی خود شدن - خشمگین شدن.

    ازحد تجاوز کردن: از اندازه گذشتن.

    از حفظ: از بر- از ویر.

    از این حیث: ازاین رو- بااین رو.

    ازخاطربردن: از یادبردن- فراموش کردن

    ازخاطر رفتن: ازیاد رفتن-فراموش شدن.

    ازاین سبب: با این انگیزه - از اینرو.

    از این قبیل: از اینگونه - بدین سان.

    ازاین قرار: بدینگونه.

    ازاین لحاظ: از این دیدگاه - ازاینرو.

    ازخودراضی: خودخواه- خودپسند.

    ازدحام: انبوه - هنگامه.

    ازدواج: زناشویی.

    ازدیاد: فزونی.

    ازدیاد جمعیت: افزایش زادگان.

    از روی احتیاج: ازسرنیاز، مستمندی

    از قبل: از پیش - پیشاپیش.

    از قِبَل: از سوی.

    از قضاء: ازپیشامد روزگار.

    ازل: دیرینگی - همیشگی- بی آغاز.

    اساس: پایه ها - پی - بنیاد.

    اساساً: از بن - از ریشه - از پایه.

    اساسی: بُنیک.

    از لحاظ: ازروی .

    از صمیم قلب: از ته دل- باهمه جان و دل.

    ازعهده بر آمدن: ازپس آن بر آمدن - توانایی کاررا داشتن - کار آمد بودن.

    ازنظر: از دید- از نگر.

    از نقطه نظر: ازدیدگاه.

    از باب: از در.

    از این بابت: از این روی.

    از نظر افتادن: از یاد رفتن-از چشم افتادن .

    از وراء: از لا به لای.

    اساتیر: افسانه ها - داستانهای پنداری.

    اسارت: بردگی - گرفتار،در بند شدن.

    اسباب: افزارها - ابزارها - سازوبرگ.

    اسباب بازی: بازیچه.

    اسپاگتی: (ای) رشته.

    اسبق: پیشتر- پیشین.

    اسپورت: (فر) ورزش.

    استارت: (ا) تک آغاز.

    استبداد: خودسری- خودکامگی.

    استراتژی: (لا) راهبرد.

    استراتژیک: (لا) راهبردی.

    استثمار: بهره کشی- سودگیری.

    استثناء: سوا - جدا.

    استحضار: بیادآوردن- آگاه کردن.

    استحکام: استواری - پا بر جایی.

    استحمام: به گرمابه رفتن- تن شستن.

    استخدام: بکارگماردن - بکارگرفتن.

    استخدام دائمی: بکارگماشتن پایا.

    استخدام موقت: بکارگماشتن زمانی.

    استخدام فصلی: بکار گماردن پاره ای.

    استخراج: برهیختن- بیرون کشیدن.

    استدعا: درخواست - خواهش.

    استدلال: گواهی خواستن.

    استراحت: آسودگی- آسایش - آرامش.

    استراحت کردن: آسودن- آرمیدن

    استراق: دزدیدن- دزدی.

    استراق سمع: نهان گوشی- دزد گوشی

    استرداد: پس دادن - برگرداندن.

    استشمام: - بوییدن - بو کشیدن.

    استشهاد: گواهی خواهی.

    استطاعت: توانمندی- بی نیازی -توانگری.

    استعاره: مانندگویی- مانند آری.

    استعداد: شایستگی- توانایی کار.

    استعفاء: کناره گیری - کناره جویی.

    استعمار: بهره کشی- سود جویی.

    استعمال: کاربرد- بکارگیری.

    استفاده: بهره، سود بردن- بهرمندی.

    استفاده مشروع: رواسود.

    استفاده نامشروع: نارواسود.

    استفراغ: بالا آوردن.

    استفسار: پرسیدن- جویا شدن

    استفهام: پرسش - نیوند.

    استقامت: ایستادگی- پایمردی- پایداری.

    استقبال:پیشباز- پیشواز - پذیره شدن.

    استقرار: جاگرفتن - استوارشدن.

    استقلال: آزادسری - خودایستایی.

    استماع: شنودن- شنیدن- گوش دادن.

    استمداد: یاری جویی- پشتیبان جویی.

    استمرار: پیوستگی- پیاپی.

    استناد: دست آویز- دستمایه.

    استنطاق: بازپرسی.

    استمهال: درنگ جستن.

    استنباط: پی بردن- دریافتن.

    استواء: برابری- یکسانی-

    کمربند پنداری دور زمین.

    استوایی: گرمسیری.

    استودیو: (فر) هنرگاه.

    استهزاء: ریشخند - نیشخند - دست انداختن.

    استهلاک: میرانیدن- نابود کردن.

    استیضاح: واپرسی - بازخواست - کاوش - گزارش خواهی.

    استیل: (فر) - روش.

    استیلا: چیرگی - پیروزی - دستیابی.

    استیناف: از سرگیری - بازدادرسی - بازرسیدگی.

    اسرار: رازها - پوشیده ها - نهانی ها.

    اسرارآمیز: رازگونه - رازیچه.

    اسراف: زیاده روی - ریخت و پاش.

    اسرع: زودتر - تندتر - شتابنده تر.

    اسطبل: (ی) ستورگاه- باره بند.

    اَسف: اندوهگین، غمگین شدن - اندوهیدن.

    اسفناک: اندوهناک - غمناک.

    اسقاط: فرسودگی.

    اسکات: آرام کردن - خاموش کردن.

    اسکلت: استخوان بندی.

    اسکله: (ا ) بارانداز.

    اسکناس: ارزبرگ - چاو.

    اسکی: (آ) برف سری - سُرش.

    اسم: نام - برنام - آوازه.

    اسلوب: راه - روش - شیوه - گونه.

    اسلحه: جنگ افزار، ابزار - زینه.

    اسهال: شکم روش - بیرون روی.

    اسید: (ی) ترشک.

    اسیر: گرفتار- در دام - دربند.

    اسیرکردن: گرفتار، در بندکردن.

    اشاره: نشان دادن - نمایاندن.

    اشاعه: پراکندن - پاشیدن - گستردن.

    اشباع: سرشار- لبریز- مالامال.

    اشتباه: لغزش - گمراهی.

    اشتراک: هموندی - همسویی.

    اشتعال: افروزش- زبانه کشیدن آتش.

    اشتهاء: خواهانی- خواستاری.

    اشتهار: بلندآوازگی- ناموری.

    اصولاً: از بن- از پایه.

    اشتیاق: آرزومندی- شیفتگی.

    اشد: سخت تر..

    اشراق: روشن شدن - درخشیدن - تابان شدن.

    اشعار: سروده- چامه- چکامه ها.

    اشعه: پرتو-فروغ. اشعه ایکس: نهان پرتو.

    اشغال: جا گرفتن - سرگرم بودن.

    اَشکال: چهره ها- گونه ها - ریخت ها.

    اشک حسرت: اشک آرزو.

    اِشکال: دشواری - پیچیدگی.

    اِشکال تراشی: دشوار، پیچیده کردن.

    اشک تمساح: نیرنگ - فریب.

    اصابت: برخوردن- به نشانه خوردن تیر.

    اصالت: نیک نژادی - به نژادی

    اصالت ذات: خود گوهری-هست گوهری.

    اصحاب: یاران - همدلان - دوستان.

    اصطکاک: مالش- سایش- بهم ساییدن.

    اصطلاح: زبانزد - فرا زبانی.

    اصل: بنیاد- بن- ریشه- پایه- نهاد.

    اصلی: بنیادی.

    اصلاً: هرگز- بهیچ روی.

    اصلاح: آراستن - پیراستن - ویرایش.

    اصناف: پیشه وران

    اصولاً: از بن- از پایه.

    اصیل: والاگوهر- با نژاد - نژاده.

    اضافه: افزونی - افزایش - فزونی.

    اضافه حقوق: بیش مزد - بیش کار.

    اضطراب: بیتابی- دلشوره - دلواپسی.

    اضطرار: ناچار شدن- ناگزیرشدن.

    اضمحلال: نابودی- نیستی- تباهی.

    اطاعت: فرمانبرداری- گردن نهادن.

    اطراف: (پیرامون- کرانه- کناره.

    اطراق یا اتراق: برآسودن- لنگراندختن - بارافکندن.

    اطعام:خوراک، خورش دادن- خورانیدن.

    اطلاع: آگاهی-گزارش- پیام.

    اطلاع دادن:آگاهی، گزارش دادن.

    اطلس: پرنیان- ابریشم - پرند.

    اطمینان: آرامش- آرام دلی-آرمیدن.

    اطوار: اداها - ریخت ها - غروغمبیل.

    اظهار: آشکار، نمایاندن، پدیدارکردن.

    اعتبار: ارزش- پشتوانه.

    اعتبار بانکی: ورسنگ.

    اعتدال: میانه روی - میان گرایی.

    اعتدال در سخن: میانه روی در سخن.

    اعتراض: وا خواهی- واخواست.

    اعتراض کردن: واخواستن.

    اعتراف: نهان آشکاری- بزبان آوری.

    اعتصاب: ایست کاری - بازایستایی.

    اعتصاب غذا: خودداری از خوردن خوراک.

    اعتقاد: باور- پای بندی - گرایش.

    اعتماد: سپردن- واگذاری - واگذاشتن

    اعتناء: نگرش - نیک نگری.

    اعتیاد:خوگرفتن- خویگری- پای بندی.

    اعجاب: شگفتی- شگفت زدگی.

    اعجاز: فرجود - کار بزرگ - ورجاوری.

    اعجوبه: شگفت آور- شگفت انگیز.

    اعداد: شماره ها.

    اعدام: کُشتن - نابودی- نیست کردن.

    اعَراب: - تازیان- عرب ها.

    اعزام: روانه، گسیل کردن.

    اعشار: ده ده - یکدهم ها.

    اعشاری: دهدهی

    اعراض: رویگرداندن - روی برتاختن.

    اعصاب: تاروپودها - پی ها.

    اعطاء: واگذاری - بخشیدن.

    اعقاب: بازمانگان- فرزندان - نوادگان.

    اعلاء: بلند- برتر - والاتر - بهتر.

    اعلام: آگاهی دادن - شناسایی دادن.

    اعلام جرم: بزه بست.

    اعلام خطر: آژیراک سیج آگاهی.

    اعلامیه: آگاهی نامه.

    اعلان: آگهی- آگاهانیدن- آشکارکردن.

    اعیان: بزرگان - توانگران- مِهان.

    اغتشاش: آشفتگی - شورش.

    اغذیه: خوراک ها - خوردنی ها.

    اغراق: گزافه گویی - بیش گو

    اغفال: فریب - فریفتن - گول زدن.

    اغلب: بیشتر- چیره تر.

    اغماء: بیهوشی- از خود بیخود شدن.

    اغنیاء: توانگران - توانمندان - دارایان.

    اغماض: چشم پوشی - گذشت.

    اغواء: فریب دادن - گمراه کردن.

    اغیار: بیگانگان - انیران.

    افاده:خود بینی- خودنمایی-خودبرتری.

    افاقه: بهبودی- بخود آمدن.

    افتتاح: گشایش- بازگشایی.

    افتتاح حساب: باز کرد.

    افتخار: نازش- سرافرازی - بالیدن.

    افتراء: دروغ بستن.

    افتضاح: رسوایی- بی آبرو شدن.

    افراط: زیاده روی کردن - فزونی روی.

    افسرده خاطر: پژمرده دل - دلشکسته - تنگدل.

    افشاء: آشکار کردن - لو دادن -رو کردن - نمایان کردن.

    افضل: برتر- افزونتر.

    افعی: اژدها - اژدر.

    افق: کران - کرانه.

    افقی: ترازی.

    اَفکار: اندیشه ها.

    افلاک: گردون ها - چرخ ها - سپهر.

    افلیج: زمین گیر- لمس اندام.

    افول: فرو رفتن - ناپدیدی- از دید رفتن.

    افیون: خشخاش - اَپیون.

    اقارب: نزدیکان - خویشان - بستگان.

    اقامت: ماندن - ماندگار شدن - زیستن.

    اقبال: بخت - نیک بختی.

    اقتباس: برگیری - برداشت.

    اقتدار: توانا شدن- توانایی- نیرومندی.

    اقتصاد: بازرگانی- تراز داری- میانه روی در هر کار.

    اقدام: دست بکار شدن- انجام دادن.

    اقرار: بزبان آوری - آشکارگویی.

    اقرار نامه: خُستونامه.

    اقساط: بهرگانی- بهره ها - بدهی ها.

    اَقسام: گونه ها - جورها.

    اِقسام: سوگند خوردن.

    اقصی: دورتر - دورترین - جای دور.

    اقل: کمتر- اندک.

    اقلاً: کمترین- دست کم

    اقلیت: کمترین- کم بودن.

    اقلیم: کشور- سرزمین- مرزوبوم.

    اقناع: خرسندشدن - خشنود گردانیدن.

    اقوام: مردمان - تیره ها.

    اقیانوس: دریابار- بزرگ دریا.

    اکابر: بزرگان- بزرگسالان-سالمندان.

    اکاذیب: دروغ ها - ژاژها.

    اکبیر، اکبیری: زشت - بی ریخت.

    اکتساب: بدست آوردن - اندوزش.

    اکتشاف: بازیابی- دریابی- پیدایش.

    اکتفاء: بسنده - بس - بسندگی.

    اکثر: بیشتر- فزونتر.

    اکثراً: بیشتر- بیشترین.

    اکثریت: بیشینه - مِهیستی.

    اکثریت آراء: بیشترین رای ها.

    اکراه: بیزاری- دل نخواهی.

    اکراهاً: ناگزیری- ناچاری- به ناخواست.

    اکلیل: زراب.

    اکیداً: بی چون و چرا - بی برو برگرد.

    اکیپ: (فر) هم گروه.

    الاغ: (ت) خر.

    الا: مگر - جز - وانگهی.

    الان: اکنون- همین دم- این هنگام.

    البته: همانا - هرآینه - بی گمان.

    التفات: مهرورزی.

    التماس: درخواست - خواهش - لابه.

    التهاب: جوش و خروش - تب و تاب - برافروختگی.

    التیام: بهبودی یافتن- درمان نمودن.

    التیام پذیر: به شدنی.

    التیام یافتن: بهبودی یافتن.

    الزام: ناگزیری - ناچاری.

    الزاماً: ناچار- ناگزیر- از روی ناچاری.

    الساعه: همین دم - همین اینک.

    الصاق: چسبانیدن- چسباندن.

    الغاء: برهم زدن- برهم خوردن.

    الفت: همدمی- هم خویی- دوستی.

    الفت داشتن: یار شدن- دوست شدن.

    الکتریسته: کهرُب.

    اِلم غم - افسردگی - اندوه - دردمندی.

    المثنی: رونوشت.

    الوان: رنگ وارنگ.

    الهام: در دل افکندن- فرتابی.

    الیاف: رشته ها - نخ ها.

    اَلیم: دردناک- دردآور- رنج آور.

    امّا: ولی- آنگاه - گرچه - بهر روی.

    امان: درپناه- بی بیم شدن - پناه دادن.

    امانت: سپردگانی- سپرده.

    امانت نگهدار: سپرده نگهدار.

    امتحان: آزمایش - آزمون.

    امتداد: راستا.

    امتزاج: آمیزه.

    امتلاء: پرشدن - شکم پری.

    امتناع: خود داری - سر باز زدن.

    امتنان: سپاسگزاری - سپاس داشتن.

    امتیاز: برتری- فرداد.

    امداد: یاری- یاوری- پشتیبانی.

    امر: فرمان دادن- دستور دادن.

    امرار معاش: گذران زندگی.

    امراض: بیماری ها.

    امراض اطفال: بیماری های کودکان.

    امراض انفرادی: بیماری های پراکنده.

    امراض خارجی: بیماری های بیرونی.

    امراض داخلی: بیماری های درونی.

    امراض دماغی: بیماری های مغز.

    امراض روحی: بیماری های روان.

    امراض ساریه: بیماری های واگیر.

    امراض عصبی: بیماری های پی.

    امراض گوش و حلق و بینی: بیماری های گوش و گلو و بینی.

    امراض مجاری: بیماری های میزه راه

    امراض مناطق حاره: بیماری های گرمسیر.

    امراض نسوان: بیماری های زنان.

    امساک: خود داری- خویشتن داری- کم خواری.

    امضاء: دستینه.

    امکان: توانایی- شدنی- دست یافتن.

    املاح: نمک ها.

    املت: خاگینه - نیمرو.

    امن: بی بیم - بی ترس- آرامش.

    امنیت: آرامش - آسایش - بی هراسی.

    اموات: مردگان - درگذشتگان.

    امور: کارها - رویدادها.

    امیر: فرمانده - فرمانروا - سردار- سالار.

    اموال: دارایی.

    اموال منقول:دارایی های جابجا شونده- دست کارگان.

    اموال غیرمنقول: دارایی های

    امیال: گرایش ها - خواست ها.

    امین: درستکار- رازدار

    انبساط: گشاده رویی- گستردگی.

    انبساط خاطر: خوشی- خرمی.

    انتخاب:گزینش- برگزیدن.

    انتخاب کننده: گزینش کننده.

    انتخاب شونده: گزین.

    انترن: (فر) کارورز.

    انتساب: بستگی- وابستگی- پیوستگی.

    انتشار: پراکندگی - پخش کردن- گستردن.

    انتصاب: گماشتن - بکار گماری.

    انتظار: چشمداشت - چشم براه بودن.

    انتظام: سر و سامان دادن- سامان دهی.

    انتفاع: سود جویی- بهره وری.

    انتقاد: سنجش - باریک بینی.

    انتقال: جا بجایی- برگردان.

    انتقال بانکی: برگردان.

    انتقام:کینه جویی- کینه توزی- خونخواهی.

    انتهاء: فرجام - سرانجام- ته- به پایان رسیدن.

    انجام وظیفه: خویشکاری.

    انجماد: فسردن- یخ زدن- ماسیدن.

    انجمن امورخیریه: انجمن نیکوکاری.

    انحراف: کج راهی.

    انحصار: ویژه بودن.

    انحطاط: نابودشدن- به پستی گراییدن-پایین افتادن.

    انحلال: برچیدگی- از میان رفتن.

    انحناء: خَمیدگی- کژی.

    انرژی: (فر) - کاربری- نیرو- پرکاری.

    انزجار: بیزاری - دلزدگی- وازدگی.

    انزوا: گوشه گیری- گوشه نشینی.

    اُنس: خو گیری.

    انسان: آدم - مردم - مردمان.

    انسانی: آدمی- مردمی.

    انسانیت: آدمی گری - مردمی.

    انستیتو: (فر) سازمان.

    انشاء: خود نوشت - سخن نگاری.

    انشعاب:چند شاخگی-شاخه شاخه شدن.

    انشعاب کردن: جدا شدن- پراکندن.

    انصاف: راستی- داد - دادگری.

    انصافاً: براستی- از روی داد - از سر دادگری.

    انصراف: چشم پوشی - رها کردن - دل برگرفتن.

    انضباط: آراستگی - بسامانی.

    انضمام: پیوستگی - پیوستن.

    انطباق: همانندی - برابری - یکسانی- همسانی - همتایی.

    انظار: نگرها - دیدها - چشمان.

    انعام: دهش- پاداش- دست خوش- شاگردانه.

    انعطاف: نرمش- خَم پذیری- دولا شدن.

    انعقاد: پیمان بندی- بستن- بسته شدن.

    انعکاس: باز تاب.

    انعکاس صوت: پژواک.

    انعکاس نور: باز تابش.

    انفجار: ترکیدن- پکیدن.

    انفراد:تنهایی- یگانه شدن- تک شدن.

    انفرادی: تکی .

    انفصال: گسستگی- جدا شدن- جدایی.

    انقباض: فشردگی- درهم کشیده شدن.

    انقراض: سرنگونی- نا بودی- برچیدگی.

    انقراض سلسله: برافتادن زنجیره - گسست زنجیره.

    انقطاع: گسیختگی- وابریدگی.

    انقلاب: دگرگونی - زیرورویی - شورش.

    انکار: رد کردن- باور نکردن.

    انکسار: شکست - شکسته شدن.

    انگشت حسرت: انگشت آرزومندی.

    انگشت سبابه: انگشت گواهی.

    انگشت ندامت: انگشت پشیمانی.

    انواع: گونه ها - جورواجور.

    انهدام: ویرانی- نابودی - نیستی.

    اوایل: آغازها - پیش ها - نخست ها.

    اواسط: میانه ها.

    اواخر: پایان ها - فرجام ها.

    اوامر: دستورها - فرمایش ها.

    اوباش: فرومایگان - رندان - ولگردان.

    اوج: فراز- بالا- بلندی.

    اوصاف: چگونگی ها - چونی ها - چند وچونی ها.

    اوضاع: رویدادها - رخدادها.

    اوقات تلخی: ترشرویی - تندی.

    اول: نخست - آغاز- سرآغاز

    اولین: نخستین.

    اولاد: فرزندان - زاده ها.

    اهالی: مردمان - باشندگان.

    اهانت: خوار، سبک کردن-کوچک کردن.

    اهتزاز: افراشته - برافراشته

    اهتمام: کوشش- دلبندی- تلاش.

    اهداء: پیشکش- ارمغان.

    اهل: کسان- خاندان- خانواده..

    اهلی: رام - خوگیر.

    اهلیت: سزاواری- شایستگی.

    اهمال: سستی و تنبلی- پشت گوش اندازی.

    اهمیت: ارزشمندی- شایستگی.

    ایاب و ذهاب: آمد و شد.

    ایادی: دست نشاندگان- مزدوران.

    ایالت: استان.

    ایام: روزها - روزگاران - زمانها.

    ایثار: از خود گذشتگی - جان بازی.

    ایجاب: پذیرفتن.

    ایجاد: آفرینش- ساختن- برپاداشتن.

    ایجاز: کوته سخنی.

    ایده: (فر) آرمان- اندیشه.

    ایراد: خرده گیری- بهانه جویی.

    ایزد تعالی: برترین ایزد.

    ایفاء: انجام دادن- بجای آوردن.

    ایل: (ت) تیره - دودمان- خاندان.

    ایلچی: فرستاده - پیک - پیام بر.

    ایمان: باور داشتن- پای بندی- گرایش.

    اینجانب: من.

    این دفعه: این بار.

    این طور: اینگو نه - اینجور- ایدون.

    این قدر: این اندازه.

    این مرتبه: این بار.

    این وقت: این زمان.

    ایمن: آسوده.

    ایهام: بگمان افکندن.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mozhgan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/