حلقه اطرافيان رضا شاه


اطرافيان رضاشاه ، يعني كساني كه سهم بسزايي از به تخت نشاندن او داشتند و در جهت تحكيم پايه هاي قدرت ، اورا ياري دادند ، مجموعه اي از افراد و شخصيت ها را در بر مي گرفت كه به دليل نزديكي شخصي به شاه ، عهده دار مشاغل اساسي از نهاد هاي حساس دولت بودند . تعدادي از اين افراد به شرح زير مي باشند :
282482411806885223219608922119254240254237
عبد الحسين تيمور تاش : پس از درخشش رضا خان در فضاي سياسي سالهاي پس از كودتاي 1299 تيمور تاش از هواداران دو آتشه سردار سپه و از طراحان و معماران سلطنت پهلوي به عنوان نخستين وزير دربار انتخاب شد . او به سرعت در رديف برجسته ترين و مقتدر ترين چهره هاي سياسي كشور پس از شاه عرض اندام كرد . نفوذ فوق العاده او در دستگاه رضا خان و اعتماد متقابل ميان آنها گذشته از همكاري در چهار چوب برخي توافق هاي سري ، در درجه اول از اين حقيقت ريشه مي گرفت كه تيمور تاش در زمان تصدي وزارت فوايد عدليه در كابينه سردار سپه يكي از نخستين كساني بود كه نخست وزير را به تملك تاج و تخت تشويق كرد و شايد بيش از تمام اطرافيان سردار سپه ، در راه تحقق اين هدف تلاش نمود .
تيمورتاش نقش مسلطي در همه حوزه هاي سياسي و اجرايي كشور ايفا مي كرد . او در نشست هاي هيئت دولت حضور مي يافت و كابينه ديدگاه هاي وي را به مثابه اراده شاه تلقي مي كرد . حتي در مجلس نيز اين مداخلات در گسترده ترين سطح ادامه داشت او در مجلس فراكسيوني از اكثريت پديد آورده بود و هر هفته با اكثريت قاطع نمايندگان ديدار مي كرد . درنتيجه لوايح و قوانين پيشنهادي دولت بي كم و كاست به تصويب مي رسيد .
به طور كلي تيمور تاش در همه امور كشور جز حوزه نظامي و انتظامي دخالت داشت . به تعبير دشتي :
«تيمور تاش ظرف مدت دو سه ساله باد وكالت را از دماغ وكلايي كه امر برآنها مشتبه بود و خيال مي كردند مي توانند صاحب راي و نظري در سياست باشند بيرون كرد . همچنين از مداخله اي كه عموماً نمايندگان در حوزه وكالتي خود كنند و از اين حيث مزاحم كار هاي وزارت خانه ها مي شدند جلو گيري مي كرد . مگر اين كه تقاضاي نماينده معقول بوده و منافاتي با جريان هاي كار وزارت خانه ها نداشته باشند .» 1
ترديدي نيست كه تيمور تاش همه حوزه هاي سياسي - اجتماعي كشور را زير نظر داشت و با توجه به اداره عاقلانه كشور مطابق با خواست رضا شاه ، به معتمد ترين يار وي تبديل شد . چنان كه رضا شاه اندكي پس از انتخاب او به وزارت دربار ، خطاب به وي گفت :
«از امروز به بعد ما دو نفر ايران را اداره خواهيم كرد . كارهاي نظامي اش با من و كار هاي سياسي اش با تو .» 2
نصرت الدوله؛يكي از اعضاي اتحاد سه گانه وثوق الدوله و واسطه قرارداد بد نام 1919 ، فردي توانا و متكي به خود ، اما كاملاً غير اخلاقي ، فوق العاده خود خواه و تا سر حد وقاحت فرصت طلب بود


در عمل نيز كار نامه تيمور تاش چيزي جز اين را نشان نمي داد ، اما همين شخص با همين پايگاه قرباني خود كامگي شاهي شد كه با استبداد مطلق خود نمي توانست به هيچ حزبي يا تشكل سياسي اعتماد ورزد . تيمور تاش تا سال1310بعد از شاه ، شخص اول كشور بود. در جلسات هيئت وزيران شركت مي كرد ، تعيين سفرا ، وزراي مختار ، مقامات حساس و استانداران تماما از طرف او انجام مي گرفت . تيمور تاش نمايندگان را نيز تحت سلطه خود قرار داده بود و با تشكيل جلسات منظمي اصول عقايد خود را در تصويب قوانين و رويه مجلس به آنها تفهيم مي كرد . وزير در بار همه ساله يك سفر دو ماهه به اروپا داشت و در اين سفر ها با سلاطين و روئساي جمهور و مقامات بلند پايه كشور هاي اروپايي مذاكره مي كرد .
- علي اكبر داور : پس از كودتاي 1299 داور به علت آشنايي و همكاري سابق با سيد ضياء الدين طبا طبايي عامل سياسي كودتا ، عازم ايران شد تا سهمي از تغيير و تحولات نيز نصيب او شود . او ابتدا به كار وكالت دادگستري پرداخت و در سال 1300 وارد وزارت فرهنگ شد و در سال 1301 از ورامين به وكالت مجلس شوراي ملي انتخاب گرديد . وي در مجلس با كمك روزنامه خود يعني « مرد آزاد» با عده اي از دوستان خود هسته مستقلي براي كمك و مساعدت به رضا خان سردار سپه و وزير جنگ تشكيل داد و در حقيقت بايد گفت تخم ترقي سريع را در مغز سردار سپه ، داور كاشت . در اين مجلس داور با تيمور تاش و فيروز « نصرت الدوله » نزديك شد و اين نزديكي به قدري زياد بود كه آن سه نفر نام مثلث سياسي گرفتند .
2552252348021317222991117114233515513151
داور يكي از طراحان خلع سلطنت احمد شاه و پادشاهي رضاشاه پهلوي بود . او طرحي به عنوان ماده واحده تهيه كرد و به امضاء اكثر نمايندگان مجلس رسانيد . طرح مذبور خلع سلطان احمد شاه و واگذاري حكومت موقت به رضا خان پهلوي و تشكيل مجلس مؤسسان براي تصميم گيري نهايي در باره سلطنت دائمي او بود . از جمله مخالفين اين طرح سيد حسن مدرس و بعد دكتر محمد مصدق بود . وي مدتي وزير فوائد عامه و تجارت بود و بعد مدت هفت سال وزير دادگستري بود . غير از تاسيس دادگاهها و دادسرا ها در سطح كشور، سازمان ثبت اسناد و مدارك را بوجود آورد ، دفاتر رسمي ازدواج طلاق و دفاتر اسناد رسمي تشكيل داد؛ ... و اين كه فعاليت هاي زيادي در جهت اهداف و برنامه هاي حكومت انجام داد . در سال 1312 از وزارت دادگستري به وزارت دارايي معرفي گرديد و فعاليت ها و اقدامات اصلاحي زيادي هم در اين جا انجام داد . با توجه به اين سوابق و بي اعتنايي رضا شاه به او و ترس از دچار شدن به سرنوشت دوستان سابق خود ، تصميم به خود كشي گرفت . 3
- فيروز فيروز ( نصرت الدوله) : يكي از اعضاي اتحاد سه گانه وثوق الدوله و واسطه قرارداد بد نام 1919 ، فردي توانا و متكي به خود ، اما كاملاً غير اخلاقي ، فوق العاده خود خواه و تا سر حد وقاحت فرصت طلب بود او با رنجاندن وثوق الدوله و كنار گذاشتن مدرس به روشني نشان داد كه حاضر است روح و روانش را به بهترين خريدار بفروشد 4
نصرت الدوله مدت دو سال والي فارس بود و در دوره پنجم از كرمانشاه به وكالت انتخاب شد . و بعد به عنوان وزير دادگستري وارد كابينه سردار سپه شد و در بهمن 1305در ترميم كابينه مستوفي ، وي به وزارت ماليه معرفي شد و تا سال 1308در همين سمت باقي ماند . وي به دليل مسائل مالي تحت تعقيب دادگستري قرار گرفت و محاكمه و زندان شد وي با پرداخت غرامت و موافقت رضا شاه از زندان آزاد شد . در سال 1315مجددا دستگير و به سمنان تبعيد شد . پس از چندي در زندان سمنان تلف شد .
علت دستگيري و بازداشت و قتل نصرت الدوله مربوط مي شود به قضاياي فارس كه در سال 1308 اتفاق افتاد . گويا نصرت الدوله به اتفاق صارم الدوله والي فارس با كمك سردار اسعد بختياري قصد بر انداختن رژيم پهلوي را داشتند . موضوع قبل از آنكه آفتابي شود فاش مي گردد و قواي نظامي غائله را مختوم مي كند . 5
پي نوشت ها:
1- علي دشتي ، 55، چاپ دوم ، تهران: امير كبير، 1355، ص139
2- جواد شيخ الاسلام ، صعود و سقوط تيمور تاش (به حكايت اسناد محرمانه وزارت خارجه انگليس ) ، تهران : قومس ، 1376، ص9
3- باقر عاقلي ، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران ، جلد دوم ، تهران : نشر گفتار و نشر علم ، 1380، ص664-661
4- محمد علي همايون كاتوزيان ، اقتصاد سياسي ايران : از مشروطيت تا پايان سلسله پهلوي ، ترجمه محمد رضا نفيسي و كامبيز عزيزي ، چاپ دوازدهم ، تهران : نشر مركز ، 1358 ، ص 152
5- باقر عاقلي ، همان ، جلد دوم ، ص 1139-1138
علي جان مرادي جو
بخش تاريخ تبيان