از عاشقان سرودم ، بیش از دو صد ترانه
شور غزل تو بودی ، ابیـــــــــات آن بهانه
در هر غزل به نامی ، کردم به تو سلامی
شاید تو هم بجویی ، از عاشق ات نشانه
با خود مرا کشاندی ، بر زورقــــی نشاندی
قایق شکسته ماندم ، دور از تو و کرانه
گفتم به دل که بگذر ، از راه دیگری رو
پنهان ز دیدگانم ، شد در پی ات روانه
هر کس به یاد یاری ، می گوید از نگاری
جز من که می سرایم ، از سوز دل شبانه
ماندم سر دو راهی ، از دل نشان گرفتم
انگشت جمله مردم ، سوی تو شد نشانه
از کـــــوی من گذاری ، گر افتدت زمانی
سیلاب ژاله بینی ، غــرقم در آن میانه
نفرین من چو تیری ، بر چله کمان است
ترسم فرستم آنرا ، قلبت کند کـــمانه
امیرحسین امیریان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)