باغبان همزمان با شنيدن صداي پاي بهار در گلستان را مي گشايد .


باران وقتي از مقابل پرچم رنگين كمان مي گذرد سرود آسماني سر مي دهد .


پروانه طوري روي گل مي نشيند كه بتواند تصويرش را در شبنم ببيند .


پائيز به اندازه اي به گلستان نزديك شده كه اشك در چشم بهار حلقه زده است


زندگي بدون آب از گلوي ماهي پائين نمي رود