هر وقت يه سوسک تو دستشويي ديدي فورا" با دمپايي نکوب رو سرش
بي توجه از بغلش رد شو ! اين کارت از صدتا فحش براش بدتره !! :021:
مدیر سایت
هر وقت يه سوسک تو دستشويي ديدي فورا" با دمپايي نکوب رو سرش
بي توجه از بغلش رد شو ! اين کارت از صدتا فحش براش بدتره !! :021:
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
به یکی میگه بیا اینجا به انگلیسی چی میشه؟میگه کام هیر.میگن بر اونجا چی میشه؟میگه میرم اونجا میگم کام هیر.
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
فحشي كه جديدا تو ولايت بنده خدا باب شده: وقتي با من حرف ميزني، صداتو نشنوم!
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
غضنفر عينک دودي ميزنه ميره از خونه بيرون بعد پسرشو ميبينه ميزنه تو گوشش . پسره ميگه بابا چرا ميزني ؟ ميگه تو اين وقت شب بيرون چي کار ميکني ؟ پسره ميگه بابا شب نيست عينکتو بردار . ترکه عينکشو بر ميداره دوباره ميزنه زير گوش پسره . پسرش ميپرسه بابا واسه چي ميزني ؟ ميگه تو از ديشب تا حالا اينجا چه کار ميکردي !
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
از غضنفر می پرسن می دونی چرا روی خیابان ولی عصر این اسمو گذاشتن؟ می گه چون صبح وظهر هیچ خبری نیست ولی عصصصصصر! بیا ببین چه خبره:021:
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
غضنفر دو تا بلوك سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌كارش بهش میگه: تو كه فرغون داری، چرا اینا رو میگذاری رو كولت؟! غضنفر میگه: اون دفعه با فرغون بردم، چرخش پشتم رو اذیت می‌كرد
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
غضنفر زنگ می زنه فرودگاه و میگه: شیراز تا تهران چقدر راهه؟ کارمنده می گه: یه لحظه... غضنفر می گه: خیلی ممنون! و قطع می کنه دی:
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
یك بابایی رو میخواستند تو شهر غضنفر اعدام كنند. بهش میگند: چون تو اینجا غریبههستی و مهمان ما به حساب میای، ما بهت یك تخفیف میدیم، تو حق داری نوع مرگت روانتخاب كنی. یارو هم اتاق گاز رو انتخاب میكنه. خلاصه میگیرند میبرنش تو یه اتاقی،یارو نگاه میكنه میبینه اتاقه سقف نداره! میزنده زیر خنده، میگه: هِهِه! اتاق گازشهر غضنفر رو ببین! غضنفر بهش میگن:بخند! وقتی كپسولای گاز افتادند رو سرت، اونوقتمیفهمی
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
وقتي خودمو توی آينه مي بينم، مي فهمم خوشگلي چقدر دردسر داره...
خوش به حالت كه دردسر نداری!
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
مدیر سایت
بی تو هرگز…
…
…
…
با تو… مامانم نمی ذاره!
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)