صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: سلسله كيانيان { شاهان كياني }

  1. #1
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    سلسله كيانيان { شاهان كياني }

    کیانیان


    کیانیان دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی است. از این سلسله در منابعی مانند : اوستا کتاب مقدس زرتشتیان ، داستانهایی که در سلسله سامانیان رواج داشته و کتاب های پهلوی کهن مانند بندهش ، دینکرد ، مینوی خرد و ... آمده است. برخی باستان شناسان و محققین معتقدند که چنین سلسله‌ای وجود داشته است و وجود آن بر پایه افسانه‌ها نبوده است٬ بر این اساس این سلسله زمانی در شرق ایران حکمرانی می‌کرده است. برخی دیگر نیز پادشاهان این سلسله را معادل با پادشاهان هخامنشی میدانند.
    کیانیان در اوستا نام خانوادگی سلسله‌ای سلطنتی نیست، اما در عهد ادبیات میانهٔ ایرانی، در متن‌های پهلوی، افراد این خاندان پادشاهانی شمرده می‌شوند که بعد از پیشدادیان به فرمانروایی ایران رسیده‌اند.
    در شاهنامه‌ی فردوسی نیز سلسلهٔ کیانیان بعد از پیشدادیان به حکمرانی می‌رسد و موسس این سلسله نیز بر پایه اطلاعات شاهنامه کی‌قباد است و با مرگ اسکندر پسر دارا نیز این سلسله منقرض می‌شود.

    واژه شناسی

    کیانیان (در اصل کَیان یا کَویان) جمع واژهٔ «کَی»، به معنای حکیم و دانشمند می‌باشد. این واژه در اوستا به شکل «کَوی» آمده‌است.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #2
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    کَویان (کیانیان) در اوستا

    کَوی‌ها و کَرپنان (karpan) در اوستا گروهی خاص از روحانیانِ دارای مذهب دیو یسنا هستند که با زرتشت دشمنی می‌کردند.اما از هشت تن نیز -که مردمانی نیک بودند و پیش از زرتشت زندگی می‌کردند- با لقب کَوی یاد شده است. اسامی این هشت تن از این قرار است:

    کَوی‌کوات (Kavi Kavat)، به فارسی: کی‌قباد

    کَوی‌ائی‌پی‌وُهو (Kavi Aipivohu)

    کَوی‌اوسَذَن (Kavi Usazn)، به فارسی: کی‌کاووس

    کَوی‌اَرشن (Kavi Arshan) به فارسی:کی‌آرش

    کَوی‌پیسینه (Kavi Pisinah) به فارسی:کی‌پشین

    کَوی‌بیَّرشن (Kavi Byarshan)

    کَوی‌سیّاوَرشَن (Kavi Syavarshan)، به فارسی: کی‌سیاوش

    کَوی‌هئوسرَوَه (Kavi Haosravah)، به فارسی: کی‌خسرو

    از این افراد، کی‌قباد، کی‌کاووس و کی‌خسرو به پادشاهی رسیدند. دو تن دیگر نیز خارج از این گروه، در سلسلهٔ کیانیان، در زمان زرتشت می‌زیسته‌اند:

    اَئوروت‌اَسپَ (Aurvataspa)، به فارسی: کی‌لهراسپ و کَوی‌ویشتاسپَ (Kavi Vishataspa)، به فارسی: کی‌گشتاسپ.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #3
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پادشاهان کیانی

    سلسلهٔ کیانیان را به سه دوره می‌توان تقسیم نمود :

    از کی‌قباد تا کی‌خسرو

    این دوره از سلسله با پادشاه شدن کی‌قباد شروع می‌شود و با ناپدید شدن کی‌خسرو خاتمه میابد. خصیصهٔ بارز این دوره نبردهای طولانی مدت ایران و توران می‌باشد. این نبردها با کشته شدن سیاوش، پسر کی‌کاووس، بدست افراسیاب، و کین خواهی سیاوش بوسیلهٔ ایرانیان به اوج خود می‌رسد. پادشاهان این دوره از این قرار می‌باشند:

    کی‌قباد
    کی‌کاووس


    او دومین پادشاه کیانی است. برخی او را معادل با کمبوجیه در نظر می گیرند. او پدر سیاوش است.

    کی‌خسرو

    کیخسرو پسر سیاوش و فرنگیس است. او را بزرگترین پادشاه کیانی می دانند. همو است که با لشکرکشی به توران ، به خونخواهی سیاوش افراسیاب را می کشد و بدین ترتیب به جنگ های ایران و توران پایان می دهد. برخی او را با کورش بزرگ یکی می دانند.


    از لهراسپ تا گشتاسپ


    مهم‌ترین ویژگی این دوره ظهور زرتشت و نبردهای گشتاسپ و پسرانش برای گسترش دینِ بهی می‌باشد. پادشاهان این دوره از این قرار می‌باشند:

    لهراسپ
    گشتاسپ



    از بهمن تا اسکندر

    این دوره از شاهنشاهی کیانیان را می‌توان بخش تاریخی با خاطرات مبهم ایرانیان از دورهٔ هخامنشیان دانست. با توجه به اینکه خاطرهٔ هخامنشیان نزد ایرانیان به مقدار بسیار زیادی از بین رفته بود، همچنان داستان‌هایی از آنان وجود داشت. مانند برخی روایات زندگی کوروش و اردشیر‌های هخامنشی که به بهمن نسبت داده شده. پادشاهان این دوره در زیر آمده‌اند:
    بهمن
    همای
    داراب
    دارا
    اسکندر


    در شاهنامه، اسکندر پسر دارا ،پادشاه کیانی و دختر فیلقوس ، پادشاه روم است. بنابراین آخرین پادشاه کیانی محسوب می گردد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #4
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    کی‌قباد


    کی‌قباد اولین شاه از سلسلهٔ کیانیان است. پس از مردن گرشاسب آخرین شاه شاهان پیشدادی، با اینکه توس و گستهم، پسران نوذر، زنده بودند و خاندان فریدون هنوز از میان نرفته بود، اما چون فرّ ایزدی با آنان نبود، به شاهی نرسیدند. پس از مشورت زال با موبدان، بزرگان ایران کی‌قباد را که دارای فرّ ایزدی وبرازندهٔ تاج و تخت بود به شاهی برگزیدند. رستم پسر زال به البرز کوه، محل کنونی پناهگاه شیرپلا، رفت و او را به استخر آورد. پس از رسیدن کی‌قباد به شاهی، تورانیان که به ایران هجوم آورده بودند شکست یافته و برگشتند.



    399px Shahnameh3 5
    آوردن رستم کی‌قباد را از البرز کوه
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #5
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    کی کاووس


    کی کاووس (کیکاووس هم نوشته می‌شود) دومین شاه کیانی و نام دارترین پادشاه این سلسله و نوهٔ کی قباد است. بنا بر باورهای ایرانیان کهن، کی کاووس بر هفت کشور و بر دیوان و آدمیان فرمانروایی مطلق می‌یابد. او بر سر کوه البرز هفت کاخ می‌سازد: یکی از زر، دو از سیم، دو از پولاد و دو از آبگینه. او از این کاخها بر همه حتا بر دیوان مازندران فرمان می‌راند. این هفت کاخ چنانند که هر کسی بر اثر پیری نیرویش کم شود، به کاخ او در می‌آید و دیگر باره توان بدو باز می‌گردد و جوان می‌شود. می‌گویند کی کاووس همچون فریدون و جم بی مرگ آفریده شده بود و دیوان برای این که مرگ را بر او چیره گردانند، دیو خشم را به یاری می‌گیرند و او را می‌فریبند. کی کاووس فریب دیوان را می‌خورد و بر فرمانروایی هفت کشور مغرورش می‌کنند. آن گاه آرزوی رفتن به آسمان را در دل او زنده می‌کنند. می‌گویند کی کاووس گردونهٔ خود را بر پای عقاب‌هایی می‌بندد و آهنگ پرواز به آسمان را می‌کند، تا مرز نور و تاریکی پیش می‌رود و از همراهان جدا می‌ماند ولی دست از عناد بر نمی‌دارد. در این هنگام، فره از او جدا می‌شود و سپاهش از این جای بلند بر زمین پرتاب می‌شوند. نریوسنگ، پیک اهورا مزدا، می‌خواهد او را بکشد که ناگاه، فره وشی کی خسرو، که هنوز به دنیای مادی نیامده بود، در می‌رسد و به او می‌گوید: او را مکش که از او سیاوش و از سیاوش من در وجود خواهم آمد. پس کی کاووس از مرگ رهایی یافت، اگرچه پس از آن میرا شد.
    کی کاووس پس از آنکه فریب دیوان را می‌خورد، با وجود مخالفت‌های پهلوانان و بزرگان به ویژه زال و رستم، آهنگ مازندران می‌کند تا آن جا را فتح کند و بر شاه مازندران پیروز شود. شاه مازندران از دیو سپید کمک می‌خواهد. دیو سپید جادو می‌کند و چشمان کی کاووس و همراهانش را تیره می‌سازد و لشکر ایران پریشان و پراکنده می‌شود. کی کاووس در این هنگام به یاد پند‌های زال و بزرگان ایران می‌افتد و به زال و رستم پیغام می‌فرستد که او را یاری دهند. زال هم رستم را به یاری وی می‌فرستد و او را روانهٔ مازندران می‌کند. رستم پس از آزمایش‌ها و نبردهای شگفت انگیز از هفت منزل - که به هفت خوان رستم نام کرده شده - می‌گذرد و بر دیو سپید پیروز می‌گردد.
    کی کاووس و همراهان او به دست رستم از دیو سپید نجات می‌یابند و بینایی خود را از جگر دیو سپید که رستم آن را دریده‌است و درمان چشمانش است، باز می‌یابند.
    غم نامهٔ رستم و سهراب و سیاوش نیز به دوران پادشاهی کی کاووس تعلق دارد. کی کاووس در داستان‌های اسطوره‌ای ایران بیشتر به عنوان مظهر و قدرتی یاد شده‌است که به همهٔ تسلط و شکوه، در برابر جهان، ناچیز و رفتنی است. وی یکصد و شصت سال سلطنت کرد و پس از او کی خسرو به پادشاهی رسید.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #6
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    کیخسرو پسر سیاوش


    در اساطیر و حماسه‌های ایرانی و شاهنامه‌ٔ فردوسی، کیخسرو پسر سیاوش و فریگیس(فرنگیس) و نوهٔ کیکاووس و افراسیاب و یکی از نامدارترین شهریاران و دلاوران است. واژه کیخسرو به معنی «شاه نیکنام» است.

    کیخسرو در عدالت و شهامت سرآمد شاهان دیگر کیانی می‌باشد و به نسبت از کیکاووس خوشنامتر است. زیرا کیکاووس در شاهنامه اعمالی موذیانه (از قبیل ندادن نوشدارو به رستم برای بهبودی سهراب) انجام می‌دهد اما کیخسرو به عنوان پادشاهی عادل و شجاع باقی میماند. در شاهنامه و همچنین متون پهلوی کیخسرو نمادی از یک شاهنشاه آرمانی است. دستور مرگ سیاوش را افراسیاب صادر می‌کند و کیخسرو انتقام پدر را از افراسیاب می‌گیرد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #7
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    لهراسپ



    در اساطیر ایران، لُهْراسپ از پادشاهان کیانی است. کیخسرو پیش از عروج به آسمان او را به شهریاری ایران برگزید. این کار کیخسرو با اعتراض پهلوانان و بزرگان روبرو شد ولی بالاخره با دلایلی که کیخسرو آورد بر این انتخاب گردن نهادند. در شاهنامهٔ فردوسی لهراسپ پدر گشتاسپ است.

    ریشه‌شناسی
    صورت اوستایی لهراسپ اَوروت-اسپَ به معنی دارندهٔ اسب تیزرو است.




    405px Lohrasbenthroned
    نشستن لهراسپ بر تخت شاهی
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #8
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    گشتاسب‌



    گُشتاسب (در اوستا ویشتاسب به معنی دارنده اسب آماده) نام فرمانروای بلخ در زمان زرتشت، پیامبر ایرانی، است. زرتشت به گشتاسب پناه برد و او دین وی را پذیرفت و از وی پشتیبانی کرد. در گاهان، زرتشت چهار بار از این فرمانروا نام می‌برد که سه باز آن به گونه کی‌کشتاسب است. کی به معنی رئیس عشیره و فرمانروا بوده و عنوان فرمانروایان دودمان کیانیان است که گشتاسب نیز یکی از آنان بوده‌است. گفتنی است که در شاهنامه فردوسی چهره گشتاسب بکلی با آنچه در اوستا میبینیم ناسازگار است. در حماسه فردوسی گشتاسب شاهی خودکامه و ستمگر است که نمی‌تواند از ایران در برابر تاخت و تاز تورانیان پدافند کند و به سیستان میگریزد. اینگونه که پیداست دو روایت درباره گشتاسب‌شاه در دست بوده‌است. یکی روایت موبدان زرتشتی و دیگری روایتی از زندگی و کارکرد گشتاسب در میان مردم ایران. همین روایت دوم است که در شاهنامه بازتاب یافته‌است.

    در منابع قدیمی، آبادسازی منطقه تالش گشتاسبی را به گشتاسب‌شاه نسبت داده‌اند.




    405px GushtasbChowgan
    هنر نمودن گشتاسب در روم و چوگان باختن او در برابر قیصر
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #9
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    بهمن پسر اسفندیار

    بهمن، پسر اسفندیار، از پادشاهان کیانی بود. او پس از گشتاسپ شاه ایران شد. در تواریخ سنتی او را اردشیر درازدست نامیده‌اند. در شاهنامه هم به این موضوع اشاره شده‌است.
    چو گشتاسب روی نبیره بدید
    شد از آب دیده رخش ناپدید

    ورا یافت روشن دل و یادگیر
    ازان پس همی خواندش اردشیر

    چو بر پای بودی سرانگشت او
    ز زانو فروتر بدی مشت او

    اسفندیار هنگام مرگ تربیت بهمن را به رستم سپرد و رستم به او آیین پهلوانی را تمام و کمال آموخت. اما بهمن پس از رسیدن به پادشاهی به انتقام مرگ پدر دمار از خاندان سام در آورد.



    392px Bahman
    شاهنامه خطی: تیرباران کردن بهمن، فرامرز پور رستم را
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #10
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    همای دختر بهمن


    همای یا همای چهرآزاد دختر بهمن پسر اسفندیار بوده که سی سال پادشاهی ایران نموده و داراب پسر خود را ولیعهد نمود. او را چهرآزاد نیز می‌گفتند. از بناهای او شهر چهرازادگان است که آن را معرب کردند و جرفادقان می‌گویند و بعضی گلپایگان می‌خوانند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/