صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 14 , از مجموع 14

موضوع: سرگذشت ايران قبل از هخامنشيان

  1. #11
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    فرورتيس



    پس از ديوکس ( ديااکو ) پسرش فرورتيس که نام نيای خود را داشت به تخت پادشاهی نشست . او با پرداخت منظم خراج به دولت آشور که در آن هنگام آشور بانیپال پادشاه آن بود . سياست پدر را که حفظ مناسب حسنه با آشور بود ادامه داد و نيز مانند پدر به فتح و جذب ديگر قبايل ماد که در فلات ايران مستقر شده بودند پرداخت . مادها در اين راه ولايت پارس را که با سکنه آن خويشاوند بودند متصرف شدند . آنها که با اين پيروزيها شجاع و دلير شده بودند کوشيدند تا يوغ بندگی را از گردن خويش بردارند و در رسيدن به اين هدف به آشور حمله بردند ؛ اما سپاهيان کار آزموده آشوری که سر انجام دولت ايلام را مغلوب و مطيع کرده بودند و از انضباط شديدی برخوردار بودند و نيز با جنگ افزار بزرگ می شدند ؛ برای مادهای مشهور و جسور ؛ بسيار خطرناک بشمار می رفتند . در نتيجه سعی مادها ثمر بخش نبوده و عاقبت در برابر دشمن شکست خوردند و فرورتيس ( فرااورت ) ؛ پس از بيست و دو سال پادشاهی به هلاکت رسيد و بيشتر سپاهيانش نابود گرديدند . پس از کشته شدن فرورتيس ؛ هوخشتره ( کياکسار ) که مديری قابل و سرداری فاتح بود به پادشاهی رسيد . شکستی که به قيمت جان فرااورت ( فرورتيس ) تمام شده بود به او آموخت سربازانی که روسای زمين دار جمع می کنند هرگز از عهده سپاهيان منظم بر نمی آيند ؛ از اين رو بر آن شد تا سپاهی از روی نمونه سپاه آشور تشکيل دهد ؛ پيادگانی که هر يک به کمان و شمشير و يک يا دو زوبين مسلح بودند و سوارانی که در سايه پرورش اسب که در ميان مادها رايج بود ؛ پيش از سواره نظام دشمن بودند . لشکريانی که به تير و کمان مسلح بودند که در همه شرايط ؛ در حمله و عقب نشينی بسوی دشمن تيراندازی کنند .
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #12
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    کياکسار



    هوخشتره ؛ سپاهيانش را با سخت در ايستادن در برابر آشوريان آموده می کرد . اين سياست درنگ و معطلی سرانجام آن فرصت مناسب را که پادشاه بدنبالش بود پيش آورد و سپاهيان وی بر سرداران آشور بانیپال پيروز شدند . هوخشتره به آشور تاخت و شهر نينوا را به محاصره گرفت . دور گرفتن نينوا تنها محاصره و پژواکی بود که به روايت ناحوم و از طريق تورات بدست ما رسيده است . اگر هوخشتره را فورا به کشورش که مورد تاخت و تاز سکاها ( اسکيت ها ) قرار گرفته بود فرا نمی خواندند ؛ او می توانست با ادامه محاصره نينوا و قحطی افکندن در شهر موفق به گشودن آن گردد . سکاها با گذشتن از قفقاز از طريق گذرگاه دربند به آذربايجان تاخته بودند . پادشاه ماد در شمال درياچه اروميه به مقابله آنها شتافت ؛ اما در شمال درياچه اروميه به مقابله آنها شتافت ؛ اما از آنها شکست خورد و ناگزير به شرايط فاتحان تن در داد ( ۶۳۳ ق . م )‌ اسکيت ها تا کنار دريای مديترانه رسيده بودند و چنانکه اسناد تاريخی نشان می دهد قلاع و استحکاماتی وجود نداشت تا در برابر اين سيل ويرانگر ايستادگی کند . اين وحشت هنگامی به پايان رسيد که هوخشتره به حيله توانست در مقابل آنها پيروز شود . وی مادی يس پادشاه سکاها و فرماندهان سپاهش را به ضيافتی فراخواند ؛ در مهمانی آنها را از باده مست کرد و سپس همه را در مستی کشت ( نقل از تاريخ هرودوت ) سکاها بی سردار مانده بودند و علی رغم مقاومت سرسختانه ای که کردند سرانجام حدود سال ( ۶۱۵ ق . م ) مغلوب و منهدم گشته و پس از ۲۸ سال اشغال نواحی شمال غربی ايران عاقبت از آنجا بيرون رانده شدند .





    آشور بانیپال حدود سال ۶۲۵ ق . م درگذشت ؛ در ايام فرمانروايی جانشين او ساراکس ؛ بنوپلسنر ؛ جاکم بابل سربر افراشته و خود را شاه خواند . وی نخست عليه مهاجمان ناشناخته ای که از دهانه های دجله و فرات می آمدند لشکر کسيد ؛ ولی بعلت ناتوانی بعدها مادی ها را به ياری خويش طلبيد و در نتيجه هوخشتره به او پيوست . نينوا در محاصره افتاد و هنگامی که پادشاه آشور مقاومت را بيهوده ديد ؛ خرمنی از آتش برافروخت ؛ خود و خانواده اش را در آن افکند و به هلاکت رساند . در نتيجه در سال ۶۰۶ پيش از ميلاد پايتخت آشور به اشغال سپاهيان دشمن در آمد و با خاک يکسان گرديد و چنانکه از لوح استوانه بنونيد پلسر ؛ حاکم بابل بر می آيد ديگر شهر ها و معابدی که پلسر را ياری نکرده بودند به سرنوشت پايتخت آشور گرفتار آمدند . از اين تاريخ مادها بر بخش بزرگی از آسيای غربی فرمانروايی يافتند . بنوکد نصر ( بخت النصر ) پسر و جانشين بنويد پلسر ؛ عقد اتحادی با آنها منعقد کرد و با ؛؛ آمی تيس ؛؛ دختر هوخشتره ازدواج کرد ؛ در حاليکه بابليان دشت ها را در تصرف خويش داشتند . مادها نيز از فرصت استفاده نموده تمامی سرزمين ايران را به تصرف خود در آورده و بتدريج از يکطرف به ارمنستان و از طرف ديگر تا مرکز آسيای صغيريعنی کاپادوکيه پيش رفتند . فتح تمامی اين مناطق برای مادها آسان تر بود ؛ زيرا کيمری ها ( سیمری ها )‌ و اسکيتها ( سکاها )‌ تمامی بلاد آباد و مناطق مذکور را غارت و ويران کرده بودند و پيش از آمدن مادها مناطق فوق چنان دستخوش هرج و مرج و بی نظمی شده بود که قدرت ايستادن در برابر مهاجمان خارجی را نداشت . پيشروی مادها در کنار رود هاليس ( قزل ايرماق کنونی )‌ که خود را با مملکت جنگجو و قدرتمند ليدی رودررو ديدند متوقف کرديد . پادشاه ليدی در آن زمان آلياتس نام داشت که از پادشاهان مقتدر آن زمان بشمار می رفت . البته جنگ ميان ليدی و ماد شش سال طول کشيد . و در اين مدت هيچ يک از طرفين بر ديگری پيروزی نيافت . در سال هفتم ؛ کسوفی پديد آمد که گويند تالس ميلتس فيلسوف يونانی آن را پيشگويی کرده بود ( ۵۸۵ ق . م ) طرفين از اين کسوف ترسيدند و دست از جنگ کشيدند و پس از گفتگويی چند و ميانجی گری پادشاه بابل بين دو طرف صلح برقرار شد و رودخانه هاليس ؛ مرز بين دو دولت تعيين شد . يکسال بعد از انعقاد قرارداد با دولت ليدی هوخشتره در گذشت ( ۵۸۴ ق . م )‌ او می بايست شخصيتی پر توان و قدرتمند و همچنين سازماندهی برجسته بوده باشد ؛ زيرا ماد را که مغلوب آشوريان و سکاها بود ؛ به چنان پايگاهی رساند که بر هر دو دست يافته ؛ سکاها را از ****و خود بيرون و نينوا را فتح کرد و نيمی از آسيای صغير را به تصرف خود در آورد هرودوت می گويد که هوخشتره ؛ هسته های جداگانه ای از تير اندازان و سواران را که در گذشته همه با هم می جنگيدند تشکيل داد
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #13
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    آستياگ


    جانشين کياکسار ( هوخشتره ) در مدت ۳۵ سال سلطنت خود از يک طرف به سياست جهانگشايی را دنبال کرده و از سوی ديگر به سر و سامان دادن وضع داخلی کشور پرداخت . او چون بنا به قرارداد صلحی که پدرش با پادشاه ليدی بسته بود نمی توانست به آسيای صغير دست يابد سپاهيان خوذ را برای فتح بين النهرين و شمال سوريه گسيل داشت . حکومت آستيياگ در تاريخ ماد دوران اوج مادها را نشان ميدهد . در زمان حکومت اين پادشاه ****و مادها در شرق به نواحی مرکزی فلات ايران در غرب به رود هاليس و در جنوب تا خليج فارس گسترش يافته بود . آستيياگ در طول حکومت خود کوشش کرد تا از قدرت نامحدود اشراف بکتهد روی همين اصل با آنها به گونه ای خودکامه رفتار می کرد و در عين حال قدرت روحانيون ( مغ ها ) رو به فزونی می رفت . در چنين شرايطی قسمتی از اشراف ماد به رهبری يکی از خويشاوندان شاه و فرمانده ارتش به نام گارپاگا تماس هايی با شاه پارس يعنی کورش دوم برقرار کردند و به اين ترتيب کورش عليه پادشاه ماد به پا خواست .سه سال پس از اين قيام به سال ۵۵۰ قبل از ميلاد هنگاميکه آستيياگ به پارس لشکر می کشيد ارتش تحت فرمان او عليه پادشاه ماد شوريده او را دستگير کرده و به کورش تسليم کردند اين مطلب را يک تاريخ نگار بابلی گفته اما بنا بگفته هرودوت فقط قسمتی از ارتش ماد که جزو توطيه کنندگان نبودند بسختی با پارس ها جنگيدند و ديگران آشکارا به آنها پيوستند . بهر حال کورش دوم پادشاه هخامنشی در اين نبرد پيروز شده و دولت هخامنشی جايگزين مادها شده .
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #14
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    خط و نگارش مادها


    يكي از مشكلات كلي در مطالعه فرهنگ ماد ،مسئله خط و نگارش مي باشد .بي شك در هزاره اول پيش از ميلاد ،ماد ها داراي خط وكتابتي بوده اند ،زيرا همان طوري كه هر تسفلد و دياكونوف ( تاريخ ماد ) نيز اشاره مي كنند ،يكي از شاهك هاي تحت نفوذ ماد ها ، به نام « آبدادانا »(به زبان اَكدي ) به اسم يك مرد آشوري ،نامه اي ارسال داشته كه اين خود دليل بر وجود خط و كتابت در آن سرزمين مي باشد از طرفي اين را هم مي شود حدس زد كه « ماناها » نيز خط و كتابتي داشته اند كه از خط « اورارتويي »گرفته شده است .
    سارگن دوّم پادشاه آشور در گزارش سال 714 پيش از ميلاد مي گويد كه « اولوسونو » پادشاه مانا سنگ يادگار خود را وقف او كرده است ،براي اين سنگ يادگار ،غالباً نوشته هايي نيز نگاشته شده كه به احتمال قبلي خط مزبور نوعي از خطوط ميخي به شمار رفته است .
    اورارتويي متداول بوده است كه ميتوان نمونه آن را روي بشقاب نقره اي مكشوفه از زيويه مشاهده نمود لازم به ياد آوري است كه متأسفانه تاكنون از ساكنان ماد مركزي هيچ گونه مدرك خطي به دست نيامده است .به هر حال اصل و منشأخط پارسي باستان (ميخيرا با توجه به نوشته هاي دياكنوف بايد در سرزمين ماد جستجو نمود ،زيرا در زمان كوروش دوّم و اواسط قرن ششم پيش از ميلاد خط پارسي باستان متداول بوده كه اين خط نيز با خط ميخي بابلي و ايلامي كاملاًمتفاوت است وباوجود نكات اشتراكي كه با ساير خطوط آسياي قديم دارد ، نمي توان آن را مأخوذ از آنها دانست .
    در سنگ نبشته هاي پادشاهان هخامنشي , لغات مادي فراواني وجود دارد و چه بسا اين خط مأخوذ از خط و تمدني بوده است كه در اواخر هزاره دوّم و اوايل هزاره اول پيش از ميلاد در منطقه گيلان و مازندران مركزيتي داشته و تمدنشان تا نواحي كاشان و جنوب غربي لرستان و در شمال تاقفقاز گسترش يافته بود كه نمونه اي از خط ميخي آنها را دكتر نگهبان در حفريات مارليك به دست آورده و پروفسور كامرون استاد خطوط باستاني خاور ميانه ، دانشگاه ميشيگان نيز پس از مطالعه آن معتقد است كه اين خط نمي تواند جديد تر از اواخر هزاره دوم و اوايل هزاره اول باشد .
    به هر صورت كشفيات و تحقيقات آينده به احتمال زياد درستي اين نظر ويا چگونگي خط ماد را بهتر روشن خواهد كرد .
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/