صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24

موضوع: يادگار تاريخ<<معرفي بناها و محوطه هاي باستاني>>

  1. #1
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    يادگار تاريخ<<معرفي بناها و محوطه هاي باستاني>>

    پاسارگاد

    پاسارگاد يا دشت مرغاب جلگه مرتفعي است در شمال غربي استان فارس كه در دامنه تپه ها و كوه هاي منشعب از جبال زاگرس واقع شده است.شكل آن به مستطيلي مي ماند كه در شمال 12-10 كياومتر عرض دارد و در شرق و غرب حدود 25 كيلومتر طول دارد و قسمت پاييني آن (در واقع در جنوب غرب) نوك تيز مي شود. و به تنگي منتهي مي گردد كه 12 كيلومتر طول و 200 تا500 متر عرض دارد و « تنگ بلاغي» خوانده مي شود و پاسارگاد را از كوتاهترين راه به جلگه سيوند مي رساند.




    1


    موقعيت جغرافيايي پاسارگاد در كشور ايران .

    دشت مرغاب يا جلگه پاسارگاد را رودخانه پلوار سيراب مي كند . بخاطر همين رودخانه پلوار ، جلگه پاسارگاد هميشه بارور و نشيمنگاه اقوام بوده است.
    محوطه باستانی پاسارگاد در 138 كيلومتري شيراز،در فاصله سه كيلومتري جاده آسفالته شيراز به آباده قرار دارد.دشتي كه پاسارگاد در آن واقع شده، همانطور که اشاره شد ، به نام دشت مرغاب ناميده مي شود و مساحتي تقريباً 20*15 كياومتر و ارتفاعی حدود 1200 متر از سطح دريا دارد.
    2

    موقعيت قرارگيري پاسارگاد نسبت به روستاهاي اطراف و نسبت به جاده اصلي شيراز به آباده
    ماخذ : سازمان نقشه برداري كل كشور .


    پاسارگاد را راهي شاهي به تخت جمشيد و شوش پيوند داده، هرتسفلد و ديگران آثار اين راه را در جلگه مرغاب يافته اند كه از شمال وارد مي شده و از مغرب تل تخت مي گذشته و به كنار آرامگاه كورش مي آمده و سپس يكراست به تنگ بلاغي مي رسيده. بعدها اين راه به طرف شرق كشانده شده است، به گونه اي كه جادة شاهي اصفهان- شيراز از سمت شمال،از دو سه كيلومتري مشرق رودخانة پلوار به جنوب و جنوب شرقي سرازير مي شده و در جنوب شرقي به تنگ بلاغي مي رسيده است. از ميان اين راه ، جاده اي عمومي به دهكده مادر سليمان يا مرغاب مي رسد كه اكنون به روستای به نام پاسارگاد معروف است و پس از گذر از پلي فلزي ( تازه احداث ) ، يكراست به سوي آرامگاه كوروش مي رود تا از آن جا به شمال و شرق پيچيده و آثار ديگر را دور زند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #2
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پاسارگاد
    معرفی آثار

    banner

    ...............................................




    آثار پيش از تاريخ و آثار پيش از دوره هخامنشي

    دشت خرم پاسارگاد از زمان هاي بسيار كهن مورد توجه ساكنان بومي فارس بوده و رونق آن در زمان هخامنشيان به معني آغاز زندگي در آن جا نبوده است. نقشه هاي قديمي پاسارگاد نشان از سكونت گاه هايي متعدد در گوشه و كنار دشت دارند كه متعلق به دوران هاي مختلف هستند .

    ازهمه مهمتر، كاوش هاي مرحوم سامي درچند مكان پيش از تاريخ دشت مرغاب ، آثار متعلق به فرهنگ پيش از هخامنشيان آن ناحيه رامشخص كرده است . آثار پيش از تاريخ در جنوب ده كردشول (يكي از روستاهاي جلگه پاسارگاد) و حاشيه پلوار در دوتلان ، تل خاری ،‌ شمال تپه تخت سليمان و حاشيه غربی رودخانه پلوار و نيز در شمال غربی « محوطه مقدس » يافته شده است .





    آثار دوران هخامنشی


    87

    ...............................................
    معماري آرامگاه

    اولين بنايي كه در بدو ورود به محوطه تاريخي حفاظت شده پاسارگاد با آن مواجه مي شويم بنايي موسوم به آرامگاه كوروش كبير ميباشد ، اين بنا ساخته شده از قطعات سنگهاي بزرگ سفيد آهكي است كه روي هم قرار داده شده اند و صفه آرامگاه را كه متشكل از شش رديف پلكان مرتفع است و همچون هرم خودنمايي مي كند را ايجاد مي كنند.

    از شش طبقه صفه ارتفاع طبقه زيرين 65/1، طبقه دوم و سوم هركدام 05/1 متر و ارتفاع سه طبقه ديگر هركدام 5/57 سانتي متر مي باشد. مساحت اولين طبقه صفه 35/13 * 30/12 متر مي باشد، در حالي كه مساحت طبقه ششم كه اتاق آرامگاه بر روي آن قرار دارد 40/6 * 35/5 متر مي باشد.

    قطعات سنگها را با بست هاي آهني دم چلچله اي ( خاص هنر هخامنشي ) وصل كرده اند و از هيچ گونه ملاتي جهت اتصال سنگها به هم استفاده نكرده اند .

    در حال حاضر ارتفاع آرامگاه از سطح زمين 10/11 متر مي باشد.

    اندازه اتاق آرامگاه 11/3*17/2 متر و بلنداي آن 5/327 سانتي متر مي باشد.

    اين اتاق در گذشته درسنگي داشته است. ضخامت ديوارهاي اين اتاق 50/1 متر مي باشد. هرتسفلد براي نخستين مرتبه متوجه مي شود كه اتاق داراي دو در بوده و سوراخ هاي پاشنه درها مشخص است.

    قسمت شيب دار بالاي اتاق كه دو قسمت مي شود داراي 75/4 متر طول و 85 سانتي متر ارتفاع است.

    در سال 1349 ه.ش. توسط استروناخ براي نخستين بار يك دايره برجسته در روي سنگ بالاي در اتاق آرامگاه كوروش ديده شد كه قسمت بالاي آن از بين رفته،استرو ناخ آن را نمادی از اهورامزدا مي داند.

    plan aramgah

    1.پلان آرامگاه


    plan shomal sharghi

    2.شمال شرقي


    plan jonoub

    3.جنوب شرقي


    plan jonoub gharbi

    4.جنوب غربي


    plan shomal gharbi

    5.شمال غربي



    نقشه هاي شماره (1،2،3،4،5 ) :

    آرامگاه كورووش بزرگ و چهار نماي بناي مذكور .

    ماخذ : پاسارگاد ، ديويد استروناخ.


    ..........


    اسامی آرامگاه

    اين آرامگاه، حداقل هزار سال به نام هاي مسجد مادر سليمان(ع) ، مشهد مادر سليمان(ع) ، گور مادر سليمان(ع) ، گور سليمان(ع) ، مشهد ام النبي(ع) ، مقبره سليمان(ع) و مشهد مرغاب ناميده مي شده است. چند نام نخستين ، در ارتباط با حضرت سليمان(ع) مي باشد و مشهد مرغاب به دليل دشت مرغاب كه بناي آرامگاه در آن قرار دارد، اطلاق شده است. آقاي سامي در مورد علت اشتهار پاسارگاد به مشهد مادر سليمان و مشهد ام النبي مي گويد: پاسارگاد را عوام و ساكنين دهات مجاور مشهد مادر سليمان و قبر مادر سليمان و مشهد ام النبي و مشهد مرغاب مي نامند و اين نام هائيست كه پس از اسلام باين مكان داده اند . اينك عقيده و نوشته پاره ای از مورخين متأخر را در وجه تسميه اين بنا به مشهد ام النبي عيناً نقل مي نمايد: صاحب فارس نامه ناصري (مرحوم حاج ميراز حسن فسائي) ضمن توصيف اين محل در صفحه 301 مي نويسد : « مشهد محل شهادت و قبر انبياء و اولياء و بزرگزادگان دين را گويند و چون اين بلوك را مشهد ام النبي گفتند و چون عجم حضرت سليمان (ع) و جمشيد را يكنفر دانسته اند آنرا مشهد مادر سليمان نيز گفته اند. . . »

    مرحوم فرصت الدوله شيرازي صاحب آثار عجم ذيل نقشه قبر كوروش در صفحه 230 مي نويسد : « يكي از مورخين مي گويد چون برخي جمشيد را سليمان ميدانند شايد مادرش در آنجا مدفون باشد لهذا باين اسم خوانده شده اما در يكي از تواريخ اروپا مرقومست كه سليمان ابي جعفر برادر هارون الرشيد شهر پسارگيدي را تحويل داشته وقتي از جانب خليفه بحكومت آنجا رفته ، مادرش كه همراه بوده در آن سرزمين درگذشته و بخاك مدفون آمده از آنوقت معروف به قبر مادر سليمان گرديده و بطول زمان گمان نموده اند سليمان نبي است پس مشهد ام النبي نيز گفته اند و الله اعلم. اين بلوك از شهرهاي بزرگ ايران و اولين بناست كه نهاده شده . . . »

    ابن بلخي با آنكه بيشتر از شهرها و نقاط پارس را در فارس نامه خود ذكر كرده است از پاسارگاد فقط در يكجا آنهم ضمن مرغزاران (مرغزاركالان) نام مي برد و آن چنين است : «مرغزاركالان نزديك گور مادر سليمانست . طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندكي و گور مادر سليمان از سنگ كرده اند ، خانه چهارسو هيچكس در آن خانه نتواند نگريدن ، گويند كه طلسمي ساخته اند كه هر كه در آن خانه نگرد كور شود ، اما كسي را نديده ام كه اين آزمايش كند. حمدالله مستوفي نيز در نزهه القلوب فقط در يكجا آنهم ضمن توصيف مرغزارن از مشهد مادر سليمان نام مي برد كه اقتباس از فارس نامه بلخي است،وي مي نويسد:مرغزاركلان بجوار گور مادر سليمان(ع) طولش چهار فرسنگ اما عرض كمتر دارد و قبر مادر سليمان از سنگ كرده اند خانه چهارسوست . . . صفحه 180»

    ولي علي سامي معتقد است كه مردمان بعد از اسلام بسياري از ساختمان هاي مهم و عظيم سنگي كه ساختن آنرا از عهده بشر خارج مي دانسته اند و از زمان ساختمان و باني آن نيز اطلاعي نداشتند بحضرت سليمان پيغمبر نسبت داده اند باين تصور که چون ديوان در بند حضرت سليمان بوده اند براي او كاخهاي عظيم سنگي را كه حمل آن از دست بشر خارجست ساخته اند کما اينكه در همين پاسارگاد بناي مرتفعي سنگي روي تپه را بنام تخت سليمان مي نامند و آثار سنگي مشرق شيراز را بهيمن نام مي خوانند و در آذربايجان نيز خرابه قصر اشكانيان را به تخت سليمان ناميده اند و در نتيجه بناي مقبره سنگي كوروش به قبر مادر سليمان يا مشهد ام البني كه مقصود از نبي همان سليمانيست معروف شده و شايد از همين گفته و اشتهار تصور ديولافوا سرچشمه گرفته باشد كه مقبره كوروش را از آن كاساندان (ماندانه ) مادر كوروش دانسته است بهر حال همين معروفيت و اشتهار سبب گرديد كه پايتخت و آرامگاه كوروش كبير شاهنشاه عظيم الشأن پارسي از انهدام بدست عربها مصون بماند و نژاد ايراني امروز بتواند آنها را مايه فخر و مباهات خود قرار دهد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #3
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پاسارگاد
    كـــــــاخ دروازه
    كاخ دروازه يا كاخ R استروناخ يا كاخ نقش برجسته دار هرتسفلد، دروازه پاسارگاد به شمار مي رفته و در منتهي اليه مجموعه كاخ ها در فاصله 200 متري جنوب شرقي كاخ بارعام واقع شده است.طرح آن به صورت تالاري بوده مستطيل شكل، به طول 5/28 متر و عرض 5/25 متر كه داراي دو رديف چهارتايي ستون بلند و چهار درگاه بوده است. درگاه هاي شمال شرقي و شمال غربي اصلي بوده اند و دو درگاه ديگر فرعي.

    5

    كاخ دروازه


    تالار كاخ دروازه اطاق شكوهمندي بوده با وسعت 542 متر مربع و سنگ فرشي از تخته سنگهاي خوش تراش سفيد مرمرين داشته كه بعدها همه را از جا كنده و برده اند، زيرستونها مكعب هاي مضاعف يا دو پله اي با قاعده اي متجاوز از 2*2 متر و ارتفاعي 160 سانتي متر بوده است كه از سنگ سياه نيك تراشيده شده، درست كرده بودند و روي آنها را شالي از سنگ سياه پاكتراش ولي بي پيرايش گذارده و قلمه هاي ستون را همچون استوانه اي بلند و بي پيرايه بر آنها نهاده بودند. با توجه به خصوصيات بنا،ارتفاع دروني تالار به 16 متر رسيده است. ستونها گويا از گاوهاي دو سر درست شده بودند كه رويشان به سوي درگاههاي اصلي بوده است.

    ديوارهاي تالار بسيار كلفت بوده و در داخل تا حدود 70 سانتي متر ازاره بندي (ازسنگ سپيد) شده بودند و در خارج داراي نيم جرزهاي پهن چند پله اي بوده اند كه بر استقامت آنها مي افزوده.درگاه هاي اصلي ظاهراً در حدود 9 متر بلندي،حدود 20/3 متر پهنا و 5/4 متر عمق داشته اند.

    كف درگاه از سنگ سياه خوب تراشيده پوشيده شده است و جرزهايي از سنگ سفيد مرمر نما داشته اند كه بر هر كدام نقشي وجود داشته است. چنان مي نمايد كه در اين هم بمانند«دروازه ملل» در تخت جمشيد،جرزهاي درگاه ورودي به نقش گاو بالدار آراسته بوده است. در درگاه هاي فرعي كه در ميانه دو جناح طولي تالار تعبيه كرده بودند،جرز و كف از سنگ سفيد بوده و هر درگاه 80/1 متر پهنا و 55/1 متر عمق داشته است. بر هريك از چهار جز اين دو درگاه نقش يك موجود طبيعي يا خيالي و بلاي سر آن كتيبه اي سه زباني (فارسي باستان، عيلامي و بابلي) به خط ميخي تراشيده بودند. از اين چهار نقش اصلي،تنها يكي، در شمال غربي،مشهور به صورت انسان بالدار، باقي مانده است.

    plan kakh

    پـــلان كـــــــاخ دروازه
    ماخذ : پاسارگاد ، ديويد استروناخ .



    ازآنجا كه اين كاخ دروازه پاسارگاد محسوب مي شده،مي توان تاريخ آن را به دوره اول كوروش نسبت داد،اما وجود تأثير شديد هنر فنيقي در نقش انسان بالدار و آثار هنر لوديه ي و ايواني در تراش سنگ ها، ما را متوجه تاريخي جديدتر مي كند و زمان برآوردن كاخ را به 540 تا 530 ق.م مي كشاند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #4
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پاسارگاد
    نقش انسان بالدار

    اين نقش در اصل به كتيبه سه زبانه اي مزين بوده كه نوشته ای با اين مضمون داشته :« من كوروش،شاه هخامنشي ».

    6

    نقش حجاري شده بر جرز درگاه شمال غربي كاخ دروازه معرف به نقش انسان بالدار



    اين نقش براي اولين بار در بازديد جيمز موريه و سرويليام اوزلي در سال 1811م ثبت شد،قبل از اينكه توسط سررابرت كرپورتر در 1818م و مجدداً به وسيله تكسيه و كست در حدود سال 1840م به دقت طراحي شود.

    آخرين بازديد كننده قديمي كه نوشته ميخي را در جاي اصلي آن بر بالاي نقش ديد، جان اوسشر بود كه در اوايل سال1861م از پاسارگاد بازديد كرد و بعد از مدتي،وقتي كه عكاس پيشگام اشتولتز در سال 1874م از پاسارگاد ديدار كرد،تمام بخش فوقاني نقش از جاي خود برداشته شده بود. نقش برجسته نشان دهنده مردي است با ريش انبوه و چهار بال.كه رو بسمت چپ يعني به سوي مركز بنا دارد. اين مرد تاجي دارد كه به يك كلاه شياردار كاملاً چسبيده به سر،وصل است. تاج بر روي شاخهاي بلند و تابدار يك قوچ حبشي،بين دو مار كبري پشت به هم كه هريك گوي كوچكي را به نماد خورشيد بر سر دارند،قرار گرفته است.

    بخش اصلي اين تاج شامل سه دسته گل ني است كه هريك از آنها گوي خورشيد را بر فراز داشته و با پرشتر مرغ احاطه شده اند. سه حلقه خورشيدي با دايره هاي متحدالمركز، درانتهاي دسته گل ني قرار دارد. اغلب اين تاج را به نوع aTEf منسوب كرده اند و همچنين آن طور كه اشميت خاطر نشان كرده،نمونه اي از تاج مصري hmhm است كه از دوره اختاتون به بعد رايج گرديد. اندام اين نقش به ردايي يكسر و حاشيه دار ايلامي ملبس است كه از روي بازوي راست مي گذرد و حاشيه هاي لباس با نقش روزت ختم مي شود. بدن نقش به صورت نيم تنه كامل مي باشد. و در پشت ان چهاربال ديده مي شود كه بر گرفته از هنر آشوري مخصوصاً در «نگهبان بالدار و جادويي» كاخ سارگن دوم در خرس آباد دانسته اند. نظريه هاي متفاوتي در راستاي هويت بخشي به اين نقش مطرح شده است.آيا اين نقش كوروش است؟ آيا فروهر است؟ يا نمايش شاه است به حالت روحاني؟ يا مفهوم ديگري دارد؟

    با توجه به اينكه نام كوروش در كتيبه مفقود شده بالاي آن ذكر گرديده گرايش بيشتر به نظريه اول وجود داشته كه همان «ذوالقرنين» يعني دارنده دو شاخ سنتهاي اسلامي و قران مي باشد. سامي احتمال مي دهد اين پيكر مظهر فروهر ميباشد، زيرا نوعي روحانيت و الوهيت در نقش مي بيند و آن را همتاي روحاني كوروش مي داند، شاپور شهبازي با جنبه تخيلي كمتر نقش را به نوعي نمايش آرماني از كوروش كبير نسبت مي دهد. اما بر مبناي نوشته هاي هرودت كه « ايرانيان خدايان خود را تصوير نمي كردند» قبول اينكه نقش بالدار به يكي از خدايان بومي تعلق داشته دشوار است.

    8





    5- نقش حجاري شده انسان بالدار هنگامي كه داراي كتيبه بوده است ( طراحي چارلز تكسيه ، حدود 1840 م ) . ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ .

    6- نقش حجاري شده انسان بالدار هنگامي كه داراي كتيبه بوده است ( طراحي رابرت كارپرتر ، حدود 1818 م ). ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #5
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پاسارگاد
    كاخ بارعام
    بقاياي ساختماني را كه ايرانيان« ديوان خانه » مي خواندند و هرتسفلد آن را « كاخ ستون دار » ناميده ( چون يك ستون آن بر جاي مانده است ) و استروناخ از آن به عنوان كاخ S يُاد کرده و بعداً به « كاخ بارعام» مشهور شده در 1250 متري شمال شرقي آرامگاه كوروش واقع شده است. « كاخ بارعام » مشتمل بر يك تالار مركزي و چهار ايوان در اطراف آن بوده است. تالار كاخ بنايي رفيع و مستطيل شكل بوده با طول 35/32 متر، عرض 14/22 متر و ارتفاعي كه تا بام به 18 متري مي رسيده است . سقف آن بر 8 ستون (در دو رديف چهارتايي) استوار بوده است.

    kakh bar e am
    کاخ بارعام.

    در اين كاخ هم دو نوع سنگ سياه و سفيد آهكي بكار رفته است، زير ستونها سنگ هاي سياه و شالي و قلمه ستونها (قلمه 12 متري مشتمل بر 4 تكه) از سنگ سفيد مرمر نما بوده است.
    9

    10 56

    تنها ستون پابرجاي كاخ بارعام و پايه و شالي و قلمه همين ستون


    سر ستون ها هم به شكل جانوران و سر از سنگ سياه بوده ؛ آثاري از سر ستون هاي شير ، شيردال ( شير شاخ دار ) و گاو و اسب يافته اند. سرستون هاي اسب مانند خاص اين بنا مي باشد.

    11

    نمونه سرستون مكشوفه در كاخ بارعام
    ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ .


    ديوارهاي تالار از خشت خام بوده و اطراف نماي آن را ازاره بندي يا گچ كاري كرده بودند. كف تالار از دو طبقه سنگفرش پوشيده شده است. طبقه زيرين از سنگ سفيد زبره تراش و به قطر 48 سانتي متر بوده است، و روي آن طبقه دوم از سنگ سفيد مرمر نماي بسيار تراشيده به قطر 44 تا 50 سانتي متر و از تخته سنگهاي بزرگ بوده كه تقريباً همه آنها را در دوران بعدي به جاهاي ديگر( به ويژه مسجد اتابكي و كاروانسراي اتابكي) برده و بكار گرفته اند.

    map 7

    پلان كــاخ بارعـــام.




    درميانه هر يك از چهار ديوار ، در گاهي از سنگ سياه به پهناي 206 سانتي متر و عمق 162 سانتي متر تالار را به ايوان جانبي وصل كرده است. جوانب اين درگاه را نقوشي آراسته،آنچه باقي مانده در دو جرز درگاه شرقي و دو در شمالي و جنوبي است.

    نقوش درگاه جنوب شرقي : مردي برهنه پاي با جبه ای كه با زينتي چون فلس هاي ماهي آراسته شده و دامني كوتاه در جلو و مردي كه پاي و سم گاو دارد و دمي بسيار آراسته و مزين به گل و در دست چوبي گرفته كه سر آن در عقب به درفشي منتهي گرديده است. جهت پای اين دو نشان می دهد که رو به سوی ايوان تالار می رفته اند .

    نقوش در گاه شمال غربي : پاهاي برهنه يك انسان را نشان مي دهد كه جلو يك هيولا راه مي رفته . اين جانور پاهايی چون چنگال عقاب داشته و ردايی بسيار آراسته پوشيده است .

    نقوش درگاه جنوب غربي : بقاياي نقش سه مرد برهنه پاي بلند جبه را نشان مي دهد كه سه جانور سم دار را به دنبال مي كشند.

    12

    13

    نقش برجسته هاي درگاه جنوب شرقي كاخ بارعام
    مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد


    14

    15
    ننقش برجسته هاي درگاه شمال غربي كاخ بارعام.
    مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد



    هر يك از چهار ايوان را دو جرز سنگي متقارن بوده كه الوار پيشاني سقف بر روي آنها قرار مي گرفته است. درون اين جرزها براي كاستن وزن آنها گود شده و اين گودي خود باعث تحكيم ديوار خشتي - كه از درون آنها آغاز مي شده - گرديده است.

    در ايوان جنوبي (جنوب غربي) كتيبه اي برروي جرز باقي مانده است اين كتيبه داراي چهار سطر است دو سطر اول نزديك به هم هستند و داراي يك متن فارسي باستان كه بدين گونه خوانده مي شود:

    «اَدُمُ كورش خشايُثي يُه هُخامنشي يُه» : « من كوروش(ام)،شاه،هخامنشي.» روايت ايلامي و بابلي هريك يك سطرند و بازگو كننده همين مطلب هستند. به احتمال بسيار روايات ايلامي و بابلي را كوروش نگاشته و روايت فارس باستان را داريوش افزوده است.

    16
    17
    جرزهــــــاي سنگي موجود كــاخ بـارعـــام .
    مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد



    از چهار ايوان كاخ،ايوان شمال شرقي بزرگتر از همه است. كه داراي دو رديف ستون هر رديف 24 تا مي باشد. ايوان جنوبي 28 ستون،در دو رديف 14 تايي و داراي دو اتاق قرينه بوده است. تاريخ ساخت اين كاخ را به سالهاي 546 تا 530 ق.م تخمين زده اند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #6
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    كاخ اختصاصي
    در 230 متري شمال غربي« كاخ بارعام » و شمال شرقي« بوستان پاسارگاد » بقاياي كاخی واقع است كه مختصات يك بناي مسكوني را دارد و از اين روي به « كاخ نشيمن » يا « كاخ اختصاصي» شهرت يافته است. استروناخ اين کاخ را کاخP می نامد .تا آغاز سده بيستم چون تنها يك جرز سنگي از اين كاخ بيرون از خاك بود،آن را « كاخ جرزدار » مي ناميدند. طرح اين كاخ مستطيلي به طول 76 متر و عرض 42 متر ميباشد با تالاري 30 ستوني (6*5رديفي) با يك ايوان داراز 40 ستوني (20*2رديفي) در شرق و ايواني ستوني (12*2) درغرب بوده است. هرايوان دو اتاقي جانبي هم داشته است. دو درگاه بزرگ تالار را به ايوان متصل كردند كه در مركز قرار نگرفته و از سمت شمال واقع شده اند

    map 8
    پلان كــــاخ اختصـــاصي .




    كف بندي در اين كاخ قابل توجه است مي توانيم مرمت هاي دوره هخامنشي را ببينيم به طوري كه هرجا رگه اي در سنگ بوده تعمير كرده اند و وصله هاي هخامنشي تا كنون باقي مانده اند. زير ستون ها همه مكعبي دوپله اي هستند. امر غريبي كه در مورد اين ستون ها مي توان اشاره کرد اين است كه همه آنها فقط تا ارتفاع حدود 190 سانتي متر (از روي شالي) باقي مانده اند و هيچ اثري از قلمه بالايي ستون و يا سرستون يافت نشده است. از سوي ديگر،مشخصات معماري مخصوصاً ارتفاع جرز سنگي موجود(درگوشه جنوب شرقي ايوان شرقي) نشان مي دهد كه هر يك از ستون ها احتمالاً 10 متر ارتفاع داشته است. با توجه به مقداري قطعات گچي قوس دار و مزين به رنگ هاي مختلف كه در درون خاك هاي انباشته شده در تالار يافته اند،اين احتمال وجود دارد كه در طرح اصلي بناي اين تالار فقط بخش زيرين ستون ها را از سنگ ساخته بودند و بقيه آنها را از چوب ساخته و رويشان را با گچبري مزين آراسته اند. اين گچ اندود، رنگ هاي بسيار درخشان آبي لاجوردي، زرد (زرين)، سرخ و سفيد، سبز مسي و فيروزه اي داشته است و يقيناً روشني و زيبايي خاصي به تالار مي بخشيده

    18
    نماهايي از كاخ اختصاصي
    مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد




    هريك از درگاه هاي اصلي را از يك تخته سنگ سياه خوب تراشيده درآورده و به نقوش برجسته مزين كرده بودند. كناره هاي درگاهها را همچون قابي براي نقوش برجسته به صورت مقعر نگه داشته اند. بر هر جرز،صحنه اي از «گذر شاه» نقش كرده بودند كه شاه را درلباس پارسي و چكمه هاي بي بند پارسي جلوه گر مي ساخت در حالي كه عصا در دست،پيشاپيش مستخدمي از تالار خارج مي شد. بر روي چين هاي لباس شاه كتيبه اي به خط ميخي و به سه زبان عيلامي،بابلي و فارسي باستان كنده شده كه شخص تاجدار را به عنوان « كوروش،شاه بزرگ،يك هخامنشي » معرفي مي كرد. پيداشدن قطعه اي از يك كتيبه محصور در خطوط موازي،نشان مي دهد كه احتمالاً سه زباني بالاي جرز، برفراز نقش شاه و مستخدمش هم كنده شده بوده. جزئيات تزييني اين نقوش،قاب دور آنها،آثار استعمال ابزارهاي سنگ تراشي و صيقل زني و استعمال زر و زيور آلاتي كه در سنگ نشانده اند،همه بيانگر مشخصات هنر دوره داريوش بزرگ، به ويژه حدود 510 ق.م است و به همين جهت مي توان تعيين كرد كه اين نقش بنا به فرمان داريوش بر درگاه ها حكاكي شده است. اگر چه طرح كاخ ، نوع سنگ فرش ، انواع جرزها ، ستون ها و ايوانها همه از زمان كوروش وجود داشته است.

    19
    20
    نقوش درگاه شمال غربي كاخ اختصاصي
    مأخذ : آرشيو تصاوير دفتر فني پاسارگاد




    تنها جرز جنوب غربي تالار بر پاي مانده است كه مانند جرز كاخ بارعام داراي كتيبه اي سه زباني در چهار سطر به خط ميخي همه در بردارنده معناي«من،كوروش،شاه هخامنشي» هستند.

    21
    كتيبه ميخي جرز كاخ اختصاصي
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #7
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    آرامگاه کمبوجيه ( زندان سليمان )
    در حاشيه شمالي محوطه كاخ ها در سلطه ويرانه ها ديواره ( برج ) سنگي بلندی با ارتفاعي نزديك به 14 متر قرار گرفته است. اين ساختار به شدت آسيب ديده و به زندان سليمان معروف است. نزديكترين نمونه مشابه به آن كعبه زرتشت در نقش رستم است. اما برج ، زندان سليمان ساختة زمان كوروش و يا كمي پس از اوست ولي« كعبه زرتشت اثري است از داريوش » .

    map 11
    نمـاي آرامگاه كمبوجيه ( زندان سليمان ) .
    ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ .


    map 12
    نقشه آرامگاه كمبوجيه ( زندان سليمان
    ماخذ : پاسارگاد ، استروناخ



    درمورد كاربرد اين بنا سخنان بسيار گفته شده، اما سه نظريه طرفداران زيادي يافته است. يكي اينكه اين بنا آتشكده بوده ، دوم اينكه آرامگاه بوده و سوم اينكه محل نگهداري اشياء بسيار مهم سلطنتي (مثل رداي كورش و تاج و درفش او) بوده است.

    شهبازي پس از ارائه دلائلي در رد اولين و سومين فرضيه مي گويد: « ما در آرامگاه بودن اين برج شكي نداريم و چون تاريخ ساختن آن را حدود 530 يا كمي ديرتر مي دانند ، آنرا آرامگاه كمبوجيه فاتح مصر مي شماريم »

    26
    27
    آرامگاه كمبوجيه ( زندان سليمان )

    سامي نيز معتقد است كه شايد قبر كامبوزيا (كمبوجيه) بوده است و توضيح مي دهد كه :«كامبوزيا شهريار عصباني و تند مزاج و مقتدر و فاتح مصر پس از اقامت سه سال در آنجا هنگام مراجعت از مصر به ايران در اكباتان خود را كشت. تاريخ نويسان قديم راجع به قبر او كه كجا بوده چيزي ننوشتند و پاره اي از باستان شناسان معتقدند شايد آثار خرابه هاي سنگي بين نقش رستم و تخت جمشيد كه مثل كعبه زرتشت ساختمان شده و اينك معروف به تخت گوهر است، قبر كامبوزيا بوده است، ولي اين تصور بعيد ميرسد زيرا تخت جمشيد و نقش رستم در اواسط سلطنت داريوش آباد گرديد ده دوازده سال پس از مرگ كامبوزيا توجه دربار بدان سو معطوف گرديد و منطقي نيست كه چند سال جسد كامبيز را بلاتكليف گذارده باشند.

    از نظر معماری استروناخ با مقايسه با كعبة زرتشت نشان مي دهد كه اين دو تا شباهت ظاهري دارند و در بسياري از جزئيات، تفاوتهاي چشمگيري ميان اين دو وجود داشته است و در همة اين تفاوت ها ، كفة ظرافت و دقت برج پاسارگاد وزين تر است . خصايص سنگ تراشي و نكات فني و احتمال ذكر نام كورش در كتيبه اي كه بقاياي آن را به برج پاسارگاد منسوب مي كنند ، همه حاكي از تاريخ ميان 540 تا 520 ق.م.است در حالي كه جزئيات فني « كعبه زرتشت » حاكي از تاريخي در حدود 520 تا 500 ق.م ميباشد.

    28
    كعبه زرتشت ( در نقش رستم )

    29
    آرامگاه كمبوجيه ( زندان سليمان )
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #8
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پاسارگاد دوران هخامنشي بعد از کوروش بزرگ

    آنچه مسلم است شهر پاسارگاد جه زماني كه كورش و نياكان او حكمران ايالت پارس و انشان بودند و چه هنگامي كه خود او فاتح دنياي متمدن و قديم مشرق گرديد مركز فرمانروايي و پايتخت او و نياکانش بوده است ولي عمر آن نيم قرن بيش دوام نيافت و با ساخته شدن كاخ هاي با شكوه و جلال تخت جمشيد و شوش در سال 518 ق.م پاسارگاد ديگر اهميت پايتخت بودن را از دست داد. ولي پيوسته مورد علاقة و احترام شهرياران بعد از كورش بود و بطوري كه پاره اي از مورخين نوشته اند شاهان هخامنشي تاج گزاري خود را با تشريفات مفصل و خاصي برگزار مي كردند و نوشته اند كه شاه در روز تاج گزاري لحظه اي ردای كوروش را مي پوشيده است و اين كار علامت اين بوده كه شاه نو بايد در نيك كرداري و آباداني و توسعه كشور چون كوروش كوشش نمايد. پس شاه انجير خشكي مي خورد و قدري شير با سركه مي نوشيد و اين كار نيز نشانة آن بود كه نوش شاهي با نيش نگهداري آن توأم و هر آنكه را خواهد بايد تحمل اين را نيز بنمايد.

    با تمركز دربار سلطنتي در تخت جمشيد توجه به پاسارگاد كاسته شد و درنتيجه اهميت و رونق اوليه را از دست داد. با اين حال ما شاهد ساخت و ساز بعد از كورش در پاسارگاد هستيم بنا به شواهد بسياري از كاخ ها را داريوش كامل كرد و در تل تخت ما هم از دوره داريوش اثر داريم و هم از خشايارشا (كتيبة خشايارشا در تل تخت ).

    سامي اين حدس را بيان كرد كه مورد توجه پاره اي از دانشمندان نيز قرار گرفته و آن اين است كه پاسارگاد بعد از كوروش كبير علاوه بر اينكه محل تاجگذاري شاهان بوده مركز علوم و محل اجتماع و پرورش دستوران ، روحانيون و مغها بوده است كه در آنجا تربيت شده و به ساير ساتراپ نشينها اعزام مي شده اند.

    36
    كتيبه خشايار شا در تل تخت .
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #9
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    نام و وجه تسميه پاسارگاد

    نزديك به دويست سال از اثبات مشهد مادر سليمان به عنوان آرامگاه كوروش و دشت مرغاب به عنوان پاسارگاد قديم مي گذرد و در اين مدت نيز درباره صورت و معني «پاسارگاد» سخنان بسياري عنوان شده است. نخستين كسي كه اظهار نظر كرده است هرودوت مي باشد او می گويد كه«پاسارگادي» نام مهمترين طايفه و عشيره پارسيان بوده است و هخامنشيان از اين طايفه برخواسته اند.

    نخستين كسي كه نام پايتخت كوروش را ياد كرده ، كتزياس پزشك يوناني داريوش دوم و اردشير دوم هخامنشي است كه در ايران مي زيست و لابد به اين نام آشنايي كامل داشته است. وي نوشته است كه كوروش در « نزديك پاسارگاد» بر آخرين پادشاه ماد پيروزي يافت.

    پس از او آريستبولوس، از ياران اسكندر مقدوني، مي گويد كه اين سردار «گنج پاسرگاد» را تاراج كرد.استرابو جغرافيانویس و مورخ سده اول ميلادي و همچنين نيكلائوس دمشقي و پليانوس از پاسارگاد نام برده اند،پليني مي گويد:«رودخانه اي است به نام سيتپ.گانوس كه اگر بر آن هفت روز كشتي برانند به شهر پاسارگاد مي رسند.پلوتارخوس، كنتوس، كوريتوس و استفانوس بيزانسي كه در سده يازده و دوازده ميلادي مي زيسته از پاسارگاد نام برده اند. چنانچه مي بينيم يك دسته از روايات باستاني نام شهر را« پاسارگاد» دانسته و دسته ديگر آن را با «پارس ، پرس» ارتباط داده اند تا جائيكه به عنوان نمونه ويليام اوزلي كه در 1810 تا1812 به همراه نماينده بريتانيا در ايران بود در سفر نامه خود تخت جمشيد و پاسارگاد را يكي مي داند و مي گويد كلمه «پرسه پليس» را به نادرست ياد كرده اند و آن « پارسه گرد» بوده يعني « نشيمنگاه پارسيان» .


    در بررسي نوشته هاي صاحب نظران بطور كلي مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه:

    - نام اصلي شهر پاسارگاد چيزي شبيه« پُسُر گَد» بوده و رابطه اي ميان اين نام و«پارس» نيست.

    - نام پاسارگاد از اسم قبيله شاهي پارسيان يعني قبيله «پاسارگاد» گرفته شده كه « گران گرزان» (پُسُر يا پُزَر يا پُچُرُ به معني گران و سنگين و گَرُ يا گدا به معني گرز مي باشد) معني مي داده است.

    - و نيز نوشته اند كه پاسارگاد در اصل پس از كادرش يعني پشت كوه اركادر بوده است.كوه اركادر را داريوش كبير ضمن نبشته هاي ميخي خود در بيستون ( بند 11 از ستون اول ) ذكر كرده است.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #10
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پاسارگاد
    معرفي جغرافيايي دشت پاسارگاد





    جغرافيای طبيعی

    موقعيت و ناهمواريها

    استان فارس در مسير اصلي ارتفاعات زاگرس قرار گرفته است. اين ارتفاعات از شمال غرب ايران، مرز مشترك ايران و تركيه شروع و تا تنگه هرمز با جهت عمومي شمال غرب ـ جنوب شرق امتداد يافته و بصورت ديوار عظيمي نواحي مركزي را از نواحي غربي جدا ساخته است.

    بخشي از استان فارس در زاگرس چين‌خورده يا بيروني است و بخش اندكي از آن در زاگرس مرتفع یا زاگرس داخلي قرار دارد. بدليل قرارگيري استان فارس در مسير ارتفاعات زاگرس عوارض طبيعي چشمگيري در منطقه يافت مي‌شود. در چشم‌انداز اوليه بر استان مشخص مي‌شود كه نواحي شمالي از نظر توپوگرافي مرتفع‌تر از نواحي جنوبي و جنوب شرقي و غربي است.نواحي مرتفع عمدتاً در زاگرس مرتفع قرار دارند و بخش اعظم استان در زاگرس بيروني يا چين‌خورده است. از طرفي گسل‌هاي اصلي به موازات محور چين‌خوردگي واقع شده‌اند.

    ناهمواريهاي استان با تبعيت از روند اصلي زاگرس داراي جهت شمال غرب ـ جنوب شرق مي‌باشند. اين ناهمواري‌ها در قسمت‌هاي شمالي اكثراً مرتفع است. بعنوان مثال كوه دنا با 4276 متر و كوه سفيد با 3942 متر در ارتفاعات شمالي استان واقع‌اند.

    ارتفاعات منطقه عموماً توسط دره‌هاي طولي كوچك و بزرگي در امتداد شمال غرب ـ جنوب شرق از يكديگر جدا مي‌شوند و در نواحي شمالي بدليل دوران پيدايش و شكل‌گيري داراي ستيغهاي بلند و دره‌هاي عميق با شيب تند مي‌باشند، در حاليكه در نواحي جنوبي گذشته از ارتفاع كم داراي دره‌هاي باز و شيب كم و قله‌هاي گنبدي شكل هستند. ارتفاعات استان عمدتا متعلق به دوران دوم و سوم زمين‌شناسي هستند و بدلیل تكرار رخساره‌هاي يكنواخت در اين منطقه و عدم فعاليت‌هاي آذرين جنس كوه‌ها عموماً آهكي بوده و در نواحي جنوب و جنوب شرقي بدليل نزديكي با حوزه مركزي ، گنبدهاي نمكي در سطح وسيعي وجود دارند كه عمدتا از سنگ‌هاي تبخيري تشكيل شده‌اند.

    در محدوده حوزه تخت‌جمشيد مهمترين ارتفاعات بشرح ذيل مي‌باشند:

    - كوه رحمت با 2602 متر ارتفاع

    - كوه آق تپه با 2083 متر ارتفاع

    - كوه سيوند با 2600 متر ارتفاع

    - كوه سپيدان با 2584 متر ارتفاع



    در محدوده حوزه پاسارگاد مهمترين ارتفاعات بشرح ذيل مي‌باشند:

    - كوه بلاغي با 2300 متر ارتفاع

    - كوه كله بدي ( تله بند ) با 2515 متر ارتفاع

    - امتداد شمال غربي كوه ول با 2015 متر ارتفاع

    گذشته از ارتفاعات مذكور تعدادي بسيار زيادي از ناهمواري‌ها در منطقه وجود دارند كه داراي ارتفاع زياد و عموماً بيش از 2000 متر هستند كه در اين بخش از ذكر نام و موقعيت انها خودداري شده است.



    دشتها

    در بين ارتفاعات استان دشت‌هاي كوچك و بزرگي وجود دارد كه بصورت باريك و بلند در امتداد محور چين‌خوردگي‌ها قرار دارند. اين دشت‌ها از رسوبات نرم مارني و سيليسي و واريزه‌ها انباشته شده‌اند. شيب آن‌ها به تبعيت از شيب كلي ارتفاعات است ليكن در برخي موارد عوامل محلي اين نظم را برهم مي‌زنند. در دامنه ارتفاعات نوار باريكي از واريزه‌ها انباشته شده كه از نظر توپوگرافي مرتفع‌تر از دشتهاست كه با شيبهاي مختلف به نواحي مركزي دشت منتهي مي‌شوند.

    دشت‌هاي منطقه كلاً زماني كف دريا بوده و همگي تقريباً مسطح و هموار و با شيب كم مي‌باشند. رسوبات عمده دشت‌ها از نوع رسوبات دانه‌ريز درياچه‌اي و رسوبات آبرفت‌هاي دوران چهارم كه بيشتر از نوع رس و ماسه‌اي است در سطح منطقه به وفور يافت مي‌شود كه داراي قابليت نفوذ كم آب در بعضي از قسمت‌هاي خود مي‌باشند.

    دشتهاي منطقه بدليل برخورداري از خاك مناسب و آب فراوان و شيب مساعد از توان بالايي براي توليدات كشارزي برخور دارند. در اثر وجود منابع فوق، منطقه بعنوان يكي از مناطق مستعد كشاورزي در كشور محسوب مي‌شود.

    بهترين دشت‌هاي استان در نواحي شمالي و مركزي قرار دارند و دشتهاي جنوبي و شرقي بدليل شور بودن و ريزشهاي جوي كمتر از جمعيت‌پذيري و توان اقتصادي كشاورزي پايينتري برخوردارند.



    رودها و درياچه‌ها

    بواسطه كوهستاني بودن منطقه و وجود دشت‌هاي فراوان در بين ارتفاعات و بسته بودن آنها، چاله‌ها و زمين‌هاي پستي بوجود آمده كه حوضه‌هاي آبريز رودهاي فصلي و دائمي را در منطقه تشكيل مي‌دهند. در سطح استان حوضه‌هاي بسته‌اي نظير درياچه طشك بختگان، مهارلو، كافتر، فامور و غيره وجود دارند كه حوضه آبريز رودهاي مناطق همجوار خود را تشكيل مي‌دهند.

    در كنار درياچه‌هاي دائمي، در زمان پر آبي حوزه‌هاي بسته ديگري بصورت فصلي در سطح استان چهره خود را نمايان مي‌سازند، بعنوان نمونه درياچه‌هاي كاريان، دشت ارژن، كفه خنج در دشت خنج از نمونه مذكور مي‌باشند، وسعت استان و وجود ارتفاعات و ورود توده‌هاي باران‌زاي مديترانه‌اي به منطقه باعث گرديده كه در سطح استان رودهاي دائمي و فصلي فراوان يافت شود. جهت عمومي رودخانه‌هاي استان به تبعيت از جهت ناهمواريها و شيب منطقه بوده بطوريكه اكثراً از شمال و شمال غرب و جنوب غربي بطرف جنوب و جنوب شرقي جريان دارند. با توجه به رژيم زمستانه بارندگي و ذوب شدن برف‌ها در ماه‌هاي فروردين و ارديبهشت رودهاي منطقه داراي بالاترين حجم آب ممكن در سال بوده و فراواني آب و عدم استفاده صحيح از آن در اين زمان منجر به ايجاد سيلاب‌هاي شديدي در منطقه مي‌شود. مهمترين رودهاي استان عبارتند از رودخانه كر كه به حوزه درياچه بختگان طشك مي‌ريزد و رودهاي پرآب ديگري همچون شاپور، دالكي، مندد، رودبال و زهره كه از داخل يا خارج استان سرچشمه گرفته و بعد از طي مسيري نه چندان طولاني به مصب نهايي خود يعني خليج فارس مي‌ريزد.

    در محدوده حوزه رودخانه پاسارگاد كه در تداوم رودخانه مرغاب از كوه‌هاي شمال شرقي منطقه سرچشمه مي‌گيرد در شرق حوزه تاريخي پاسارگاد جريان داشته و در مسير خود در جنوب حوزه به رودخانه كردشول تغيير نام مي‌دهد. رودخانه كردشول پس از عبور از تنگه بلاغي به رودخانه سيوند تبديل شده و امتداد آن در دشت تخت گوهرواقع در شمال تخت‌جمشيد بطرف جنوب غربي جريان دارد.

    از سوي ديگر بهره‌برداري و استفاده از اينگونه جريان‌هاي سطحي در منطقه نسبت به كل منابع آب موجود بسيار كم بوده و همين امر باعث شده كه هيچگونه رابطه منطقي بين ميزان بهره‌برداري از آب‌هاي سطحي و زيرزمين وجود نداشته باشد. عدم استفاده از آبهاي سطحي و نبود بندها و شبكه‌هاي زهكشي و كانال‌كشي در منطقه باعث افزايش بهره‌برداري از منابع آب زيرزميني گرديده و همين عمل منجر به پايين رفتن عمق آب‌هاي زير زميني گرديده است.

    پوشش گياهي

    شرايط متنوع آب و هوايي، تركيب فيزيكي و شيميايي خاك بدليل شرايط توپوگرافي و مكانيسم تخليه و عدم تخليه آب‌هاي سطحي و زيرزميني در كنار ارتفاع متوسط از سطح دريا جامعه گياهي و رويشي متنوعي را در منطقه بوجود آورده است.

    منطقه بدليل قرارگيري در عرض‌هاي جغرافيايي پايين و گرماي زياد و واقع شدن در كمربند خشك بياباني فاقد پوشش گياهي غني بوده و پوشش گياهي موجود نيز بدليل عوامل مختلف منجمله ناهمواري‌ها متفاوت مي‌باشد. مجموعاً در سطح منطقه سه نوع پوشش گياهي غالب ديده مي‌شود. مناطق مرتفع بدليل برخوردار بودن از آب و هواي مرطوب داراي پوشش گياهي از نوع جنگل‌هاي نواحي خشك بوده و درختان عمده در اين مناطق عبارتند از: درختان بلوط، مازو، چنار، زبان گنجشك و گياهاني همچون خار شتر، شيرين بيان، جغجغه، لرك، تلخ بيان و انواع گون .

    نواحي مرتفع و كوهستاني بعنوان چراگاه‌هاي طبيعي مورد استفاده كوچ نشينان قرار مي‌گيرد كه بدليل چراي بيش از حد فرسايش شديد خاك را در پي داشته است، .

    نواحي تخت مركزي داراي نوع پوشش گياهي استپي است و در حوزه‌هاي بسته و نيمه باز بدليل عدم تخليه آب گياهان مقاوم به شوري رشد و نمو مي‌يابند.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/