صفحه 22 از 23 نخستنخست ... 12181920212223 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 211 تا 220 , از مجموع 229

موضوع: نوشته های من و تو

  1. #211
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    حرفهايي هست براي نگفتن



    و ارزش عميق هركس



    به اندازه ي حرفهايي است كه براي نگفتن دارد.



    و كتاب هايي نيز هست براي ننوشتن



    و من اكنون رسيده ام به اغاز چنين كتابي



    كه بايد قلم را بكنم و دفتر را پاره كنم



    و جلدش را به صاحبش پس بدهم



    و خود به كلبه ي بي در و پنجره اي بخزم



    و كتابي را اغاز كنم كه نبايد نوشت.



    و شما



    اي گوش هايي كه تنها گفتن هاي كلمه دار را مي شنويد



    پس از اين جز سكوت سخني نخواهم گفت.



    و شما



    اي چشم هايي كه تنها صفحات سياه را مي خوانيد



    پس از اين جز سطور سپيد نخواهم نوشت



    و شما



    اي كساني كه هر گاه حضور دارم بيشترم تا انگاه كه غايبم



    پس از اين مرا كمتر خواهيد ديد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #212
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    نگاه کن

    که غم درون دیده ام

    چگونه قطره قطره آب می شود

    چگونه سایه سیاه سرکشم

    اسیر دست آفتاب می شود

    نگاه کن

    تمام هستی ام خراب می شود

    شراره ای مرا به کام می کشد

    مرا به اوج می برد

    مرا به دام می کشد

    نگاه کن

    تمام آسمان من پر از شهاب می شود




    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #213
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    باز در چهره خاموش خیال
    خنده زد چشم گناه آموزت
    باز من ماندم و در غربت دل
    حسرت بوسه هستی سوزت
    باز من ماندم و یك مشت هوس
    باز من ماندم و یك مشت امید
    یاد آن پرتو سوزنده عشق
    كه ز چشمت به دل من تابید
    باز در خلوت من دست خیال
    صورت شاد ترا نقش نمود
    بر لبانت هوس مستی ریخت
    در نگاهت عطش طوفان بود
    یاد آن شب كه ترا دیدم و گفت
    دل من با دلت افسانه عشق
    چشم من دید در آن چشم سیاه
    نگهی تشنه و دیوانه عشق
    یاد آن بوسه كه هنگام وداع
    بر لبم شعله حسرت افروخت
    یاد آن خنده بیرنگ و خموش
    كه سراپای وجودم را سوخت
    رفتی و در دل من ماند به جای
    عشقی آلوده به نومیدی و درد
    نگهی گمشده در پرده اشك
    حسرتی یخ زده در خنده سرد
    آه اگر باز بسویم آیی
    دیگر از كف ندهم آسانت
    ترسم این شعله سوزنده عشق
    آخر آتش فكند بر جانت
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #214
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    باران که می آید گوش به زنگ صدای تـــــو

    تک تک ترانه های کهنه را کنار هم می چینم

    و

    همیشه به همین حقیقت تـلـــــــ خ می رسم

    که تـــ و با من نیستی

    !

    !

    !
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #215
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پاییز...

    مزرعه....

    زردی گندمزار....



    مترسک می دانست تا او باشد، کلاغها از گرسنگی می میرند

    فردایش متسک خودکشی کرده بود!

    او دیگر کلاغها را فهمیده بود
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #216
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    راستش نمیدانم اقرار به پشیمانی خودش پشیمانی میاورد یا نه...
    اما بگذار آیینه وار اغرار کنم...
    پشیمانم...
    از تمام حس هایی که نثار این یخ بسته های سنگی کردم...
    از تمام لبخند هایی که با تایید اهل دل به روترشی اهل عقل زدم
    از تمام سادگی های بی جواب مانده ام...
    از تمام نیمه های پر لیوان ها که دیدم...
    سخت...
    پشیمانم...!
    پشیمان میشوم شاید...
    از اینکه ماندم و رفتی...
    پشیمان میشوی روزی...
    از اینکه رفتم و ماندی...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #217
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته

    از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

    یک سینه غرق مستی دارد هوای باران

    از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

    امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن

    شرمنده‌ام خدایا امشب دلم گرفته

    خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

    باید شود هویدا امشب دلم گرفته

    ساقی عجب صفایی دارد پیاله تو

    پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

    گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است

    فردا به چشم اما امشب دلم گرفته
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #218
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    کاش میفهمیدی
    در خزانی که از این دشت گذشت
    سبزه ها باز
    چرا زرد شدند
    خیل خاکستری لک لک ها
    در افق های مسی رنگ غروب
    تا کجا های کجا کوچیدست
    کاش میفهمیدی
    زندگی محبس بی دیواریست
    و تو محکوم به حبس ابدی
    وعدالت ستم معتدلیست
    که درون رگ قانون جاریست
    کاش میفهمیدی
    دوستی آش دهن سوزی نیست
    عشق ، باز در متاعجنسی است
    آرزو گور جوانمردان است
    مرده از زنده
    همیشه
    هر آن
    در جهان بیشتر است
    کاش میفهمیدی
    چیزهایی است که باید تو بفهمی اما...
    بهتر آن است کمی گریه کنم

    کیومرث منشی زاده
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #219
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    از دل افروز ترین روز جهان،

    خاطره ای با من هست.

    به شما ارزانی :

    سحری بود و هنوز،

    گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود .

    گل یاس،

    عشق در جان هوا ریخته بود .

    من به دیدار سحر می رفتم

    نفسم با نفس یاس درآمیخته بود .

    ***
    می گشودم پر و می رفتم و می گفتم : (( های !
    بسرای ای دل شیدا، بسرای .
    این دل افروزترین روز جهان را بنگر !
    تو دلاویز ترین شعر جهان را بسرای !

    آسمان، یاس، سحر، ماه، نسیم،
    روح درجسم جهان ریخته اند،
    شور و شوق تو برانگیخته اند،
    تو هم ای مرغك تنها، بسرای !

    همه درهای رهائی بسته ست،
    تا گشائی به نسیم سخنی، پنجره ای را، بسرای !
    بسرای ... ))

    من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می رفتم !
    ***
    در افق، پشت سرا پرده نور
    باغ های گل سرخ،
    شاخه گسترده به مهر،
    غنچه آورده به ناز،
    دم به دم از نفس باد سحر؛
    غنچه ها می شد باز .

    غنچه ها می رسد باز،
    باغ های گل سرخ،
    باغ های گل سرخ،
    یك گل سرخ درشت از دل دریا برخاست !
    چون گل افشانی لبخند تو،
    در لحظه شیرین شكفتن !
    خورشید !
    چه فروغی به جهان می بخشید !
    چه شكوهی ... !
    همه عالم به تماشا برخاست !

    من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می گشتم !
    ***
    دو كبوتر در اوج،
    بال در بال گذر می كردند .

    دو صنوبر در باغ،
    سر فرا گوش هم آورده به نجوا غزلی می خواندند .
    مرغ دریائی، با جفت خود، از ساحل دور
    رو نهادند به دروازه نور ...

    چمن خاطر من نیز ز جان مایه عشق،
    در سرا پرده دل
    غنچه ای می پرورد،
    - هدیه ای می آورد -
    برگ هایش كم كم باز شدند !
    برگ ها باز شدند :
    ـ « ... یافتم ! یافتم ! آن نكته كه می خواستمش !
    با شكوفائی خورشید و ،
    گل افشانی لبخند تو،
    آراستمش !
    تار و پودش را از خوبی و مهر،
    خوشتر از تافته یاس و سحربافته ام :
    (( دوستت دارم )) را
    من دلاویز ترین شعر جهان یافته ام !
    ***
    این گل سرخ من است !
    دامنی پر كن ازین گل كه دهی هدیه به خلق،
    كه بری خانه دشمن !
    كه فشانی بر دوست !
    راز خوشبختی هر كس به پراكندن اوست !

    در دل مردم عالم، به خدا،
    نور خواهد پاشید،
    روح خواهد بخشید . »

    تو هم، ای خوب من ! این نكته به تكرار بگو !
    این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،
    نه به یك بار و به ده بار، كه صد بار بگو !
    « دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !
    « دوستت دارم » را با من بسیار بگو !

    (فریدون مشیری)
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #220
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    زندگی راز بزرگی است كه در ما جاری است.



    زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست.



    زندگی وزن نگاهی است كه در خاطره ها می ماند.



    شاید این حسرت بیهوده كه در دل داری،



    شعله گرمای امید تو را خواهد كشت.



    زندگی درك همین اكنون است.



    زندگی شوق رسیدن به همان فرداییست كه نخواهد آمد.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 22 از 23 نخستنخست ... 12181920212223 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/