صفحه 21 از 23 نخستنخست ... 1117181920212223 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 201 تا 210 , از مجموع 229

موضوع: نوشته های من و تو

  1. #201
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    رسوای دل

    همچو نی می نالم از سودای دل
    آتشی در سینه دارم جای دل
    من که با هر داغ پیدا ساختم
    سوختم از داغ نا پیدای دل
    همچو موجم یک نفس آرام نیست
    بسکه طوفان زا بود دریای دل
    دل اگر از من گریزد وای من
    غم اگر از دل گریزد وای دل
    ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
    نامور شد هر که شد رسوای دل
    خانه مور است و منزلگاه بوم
    آسمان با همت والای دل
    گنج منعم خرمن سیم و زر است
    گنج عاشق گوهر یکتای دل
    در میان اشک نومیدی رهی
    خندم از امیدواریهای دل
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #202
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    مدتی‌ست دیگر صدايم را نمی‌شنوی،

    صدایت را نمی‌شنوم،

    درست از همان روز که گفتی تنهایت نمی‌گذارم.

    می‌نويسم شاید بخوانی

    اما حالا دیگر خواندنت هم دردی را از من دوا نمی‌کند،

    می‌دانی؛

    روزها می‌گذرند

    ماه ها می‌گذرند

    و سال‌ها نیز خواهند گذشت

    اما چيزی در من تغيير نمی‌کند.

    هیچ چيز،

    انگار كه چيزی را گم کرده باشم،

    هر روز به دنبال‌اش می‌گردم.

    نمی‌دانم گم کرده‌ام

    یا جایی جا مانده است

    یا شاید تو آن را با خود برده‌ای.

    جایش خالی است
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #203
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    وقتی که تو را دوست می دارم

    بارانی سبز می بارم

    بارانی آبی

    بارانی سرخ

    بارانی از همه رنگ.

    از مژگانم گندم می رویید

    انگور

    انجیر

    ریحان و لیمو.

    وقتی که تو را دوست می دارم

    ماه از من طلوع می کند

    و تابستانی زاده می شود

    گنجشگان مهاجر باز می آیند

    و چشمه ها سر شار می شوند.

    وقتی به قهوه خانه می روم

    دوستانم

    گمان می کنند که بوستانم!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #204
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    من آن آرامترین موج




    و تو طوفانیترین احساس من




    من زیباتری جویبارم




    و تو زیباترین زمزمه من




    من دشت سراسر گل




    و تو قشنگ ترین آهنگ من




    من بلند تری آواز




    و تو قشنگ ترین آهنگ من




    من زیباترین شروع




    و تو قشنگترین انتهای عالم




    من سراسر سبز




    و تو سراسر یکرنگی




    من سراسر روشن




    و تو نور خدائی




    من همه صداقت




    و تو تمام عشق




    تو قشنگترین مفهوم برای ستایش خدا




    تو والاترین واژه دفتر شعر من




    تو سراسر عشق




    تو بی مانند نگهبان احساس




    تو مفهوم خلوص




    و من
    .
    .
    .
    .




    واژه آرام سکوت
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #205
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    تو دربدر بدنبال آوایی آشنا




    بی نتیجه میگردی.




    بر رود یادها آهسته میرانی.




    ساختمانها و درختان برای تو خاطره میشوند.




    در همهمه بازار




    و زمزمه دیدار




    زبان تو از رواج می افتد.




    صدای تو رسا نبوده؛




    سکوتت عادی میشود.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #206
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را

    کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!

    ومن چون شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند

    ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!

    درون کلبه ی خاموش خویش اما

    کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!

    و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم

    درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!

    کسی حال من تنها نمی پرسد

    ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!

    که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او

    ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #207
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم



    امروز هم گذشت



    با مرور خاطرات دیروز



    با غم نبودنت..و سکوتی سنگین



    و من شتابان در پی زمان بی هدف



    فقط میروم ..فقط میدوم



    یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما



    گرمی مهر تو را میخواهند



    غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند



    میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی



    صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی



    فقط صدایی مبهم



    قول داده بودی برایم سیب بیاوری



    سیب سرخ خورشید



    سیب سرخ امید



    یادت هست؟؟؟



    تو رفتی و خورشید را هم بردی



    و من در این کوچه های تنگ و تاریک



    سرگردانم و منتظر



    برگی از زندگی ام را ورق میزنم



    امروز به پایان دفترم نزدیکم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #208
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    خدا آن حس زیباییست



    که در تاریکی صحرا



    زمانی که هراس مرگ



    می دزدد سکوتت را



    یکی اهسته



    همچون نسیم دشت میگوید:



    "کنارت هستم ای تنها "
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #209
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    حکایتم کن



    برای دستهایی که مرا جستند



    و برای چشمانی که مرا قطره قطره...



    برای لبهایی که ترانه ام کردند



    و بعد شاید مرثیه ای



    حکایتم کن به غروب رسیده ام!!!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #210
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    ذهنم هنوز می تپد و قلبم آزاد است .


    پر می کشم ,



    اوج می گیرم ,


    می خندم و زندگی را معنا می بخشم .



    درست است..



    من برای زندگانی کردن آمده ام نه زنده ماندن ...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 21 از 23 نخستنخست ... 1117181920212223 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/