نقش هايى كه افراد در طول زندگى و در زمان هاى مختلف مى پذيرند، انتخابى و يا اجبارى است. افراد بر اساس ويژگى هاى فردى همچون سن، جنس، تحصيلات، نژاد، طبقه اجتماعى در طول زندگى شرايط پذيرش و ايفاى نقش هاى متفاوتى را پيدا مى كند. اين نقش ها با تغيير هر يك از ويژگى ها دستخوش تغيير مى شوند. صحنه تئاتر را بار ديگر به خاطر بياوريد. بازيگران در تئاتر بر اساس سناريوى نوشته شده نقشى را ايفا مى كنند. در پايان نمايشنامه، نقش بازيگر هم به پايان مى رسد. در اينجا بازيگر منتظر مى ماند تا نقش ديگرى را به او پيشنهاد دهند. بازيگرى توانمند و هنرمند است كه بتواند نقش هاى مختلف را در نمايشنامه هاى متفاوت خوب اجرا كند. در زندگى نيز افراد بر اساس ويژگى هاى ياد شده نقش هاى متفاوتى را در طول زندگى اجرا مى كنند. مهم اين است كه محتواى اصلى نقش را خوب درك و آن را به بهترين نحو ممكن اجرا كرد. يكى از تأثيرگذارترين ويژگى ها در پذيرش و تغيير نقش ها سن افراد است. اين درحالى است كه در بيشتر جوامع سن مانع از پذيرش بعضى از نقش هاى اجتماعى مى شود. در اين جوامع، موقعيت ها و پست هاى اجتماعى، حقوق، وظايف و مزاياى ويژه، هميشه به گروه هاى سنى خاصى تعلق دارد و افراد داراى سنين بالا از پذيرش اين نقش ها محروم مى شوند.
اما مى بايست هميشه به اين واقعيت توجه كرد كه در هر حال با گذشت زمان و افزايش سن در طول زندگى، نقش هاى اجتماعى كه افراد مى پذيرند و در قالب آن ايفاى نقش مى كنند، در حال تغيير است.
گروه هاى اجتماعى نيز از سنين مختلف توقعات و انتظاراتى متفاوت دارند. براى مثال، در جامعه انتظارى كه از يك جوان در مورد ساعات، نوع و نحوه اشتغال مى رود، با يك فرد مسن بسيار متفاوت است.
اصطلاح هنجار سنى در بسيارى از جوامع مصطلح است. در واقع هنجار سنى به ما مى گويد كه افراد در موقعيت ها و برهه هاى مختلف زندگى چه نقشى را بايد ايفا كنند.
بعضى از نقش ها توسط قوانين تعريف مى شوند، درحالى كه بعضى از نقش ها در فرهنگ و آداب جامعه شكل مى گيرند. در هر حال، اكثر نقش ها تحت تأثير سن قرار دارند، به طول مثال، در اكثر جوامع بشرى محدوديت هاى فراوانى براى كودكان و سالمندان وجود دارد كه ناشى از آن است كه ديگران گمان دارند كه آنان توانايى، ظرفيت، دانش و قدرت فيزيكى لازم براى ايفاى بسيارى از نقش ها را ندارند.
اصل بسيار مهم در نقش هاى اجتماعى، اصل تغيير نقش هاست. افراد بويژه سالمندان بايد آمادگى لازم براى تغيير نقش ها را داشته باشند. آنان بايد بتوانند نقش هاى گذشته را كه زمان ايفاى آنها سپرى شده است، به فراموشى بسپارند و مهياى پذيرش نقش هاى جديدى شوند.
تغيير نقش والدين
فرزندان با رسيدن به بلوغ جسمى و فكرى به تشكيل خانواده مستقل و ترك والدين خود مى انديشند. تعداد زيادى از فرزندان به دلايل مختلف شغلى، تحصيلى و ساير موارد مجبور به ترك خانه پدرى و حتى مهاجرت به شهرهاى دور و كشورهاى ديگر مى شوند. در اينجا، نقش والدين دچار تغيير مى شود و پدرها و مادرها بايد اين تغيير نقش را به خوبى درك كرده، خود را آماده پذيرش نقش هاى جديد در قبال فرزندان خود كنند. آنانى كه نمى توانند اين تطابق را به خوبى درك كرده، از پذيرش نقش جديد عاجزند، خود و فرزندان خود را با مشكلات فراوان مواجه مى سازند.
در اين مورد ارائه خدمات مشاوره به سالمندان و خانواده هاى آنان مى تواند در پذيرش نقش هاى جديد مفيد باشد.
بازنشستگى
يكى ديگر از نقش هايى كه در دوران سالمندى دستخوش تغيير مى شود، نقش شغلى افراد است. با رسيدن به سن بازنشستگى، فرد موقعيت شغلى خود را از دست مى دهد. متعاقب آن تغييراتى در وضعيت اقتصادى و استقلال مالى فرد به وجود مى آيد. پيامدهاى بازنشستگى با توجه به اختيارى بودن و يا اجبارى بودن آن در ميان سالمندان متفاوت است، ولى آنچه اهميت دارد اين ست كه سالمندان و نظام هاى حمايتى اجتماعى بايد به دنبال تعريف نقش هاى جديد و جايگزين كردن آن با نقش قبلى باشد.
ايجاد شغل هاى پاره وقت، نيمه وقت و استفاده از تجارب سالمندان با تجربه به عنوان مربى، راهنما، مشاور، بازرس و ارزياب، امكان ايفاى نقش هاى جديد براى آنان را در دوران پس از بازنشستگى فراهم مى آورد.
از طرفى، باتشكيل شبكه هاى اجتماعى (كانون هاى مختلف سالمندى) براى سالمندان مى توان امكان و موقعيت هاى اجتماعى فراوانى را براى آنان فراهم كرد تا نقش هاى اجتماعى جديد را بپذيرند.
همسرى
متأسفانه در دوره سالمندى، احتمال از دست دادن همسر و ادامه زندگى به تنهايى بسيار فراوان است. با توجه به اين كه نرخ اميد به زندگى در زنان بيشتر است و احتمال عواملى همچون تصادفات جاده اى، حوادث كار و جنگ براى مردان بيشتر است، تنهايى در زنان شايع تر است.
در ايران حدود ۶۰ درصد از زنان سالمند به تنهايى (بدون همسر) زندگى مى كنند كه ناشى از بالاتر بودن نرخ اميد به زندگى در آنان نسبت به مردان و احتمال بيشتر وقوع حوادث همچون تصادفات جاده اى و حوادث هنگام كار در مردان نسبت به زنان است. از طرفى، مردان با مرگ همسرانشان شانس بيشترى براى ازدواج مجدد دارند كه اين امر در زنان كمتر اتفاق مى افتد.
با از دست دادن همسر، نقش همسرى و بعضى از نقش هاى عاطفى كه افراد ايفا مى كنند از بين مى رود و حتى نقش هويتى افراد نيز دچار تغيير مى شود؛ بويژه اگر آنان وابستگى زيادى به همسرشان داشته باشند.
اما بايد توجه داشت كه براى اين افراد هميشه فرصت هاى مناسب براى پذيرش نقش هاى جديد وجود دارد. آنان بايد آمادگى ايفاى نقش هاى جديد را در خود فراهم آورند و در جست وجوى نقش هاى اجتماعى متناسب با سن، موقعيت و شرايط خود باشند.
تغيير نقش سلامت جسمى
ناتوانى هاى جسمى مانند كاهش قدرت عضلات، كم تحركى، درد مفاصل، كاهش قدرت بينايى، كاهش قدرت شنوايى، كاهش انعطاف پذيرى و عضلات و اندام ها نقش جديدى است كه افراد با افزايش سن و رسيدن به كهنسالى تجربه مى كنند. البته درجه و شدت آنان در افراد مختلف متفاوت است و البته بستگى زيادى به سبك زندگى آنان دارد.
نقش استقلال فردى
يكى از نقش هايى كه ممكن است در دوران كهنسالى حادث شود، وابستگى افراد است كه اين وابستگى امكان دارد جسمى و يا اقتصادى باشد.
وابستگى جسمى، زمانى رخ مى دهد كه فرد براى انجام فعاليت هاى روزمره خود از قبيل بهداشت فردى، استحمام، لباس پوشيدن، بيرون رفتن، غذا خوردن به كمك ديگران نيازمند باشد.
وابستگى اقتصادى زمانى است كه فرد سالمند براى برآوردن نيازهاى خود استقلال مالى نداشته باشد.
در اين جا، نقش خانواده، جامعه و نظامهاى حمايتى دولتى و غير دولتى از اهميت ويژه اى برخوردار است. آنان با كمك فرد سالمند مى بايست از تمامى امكانات، تجهيزات و منابع جامعه استفاده كنند تا استقلال فردى سالمند را حفظ كنند. در بسيارى از مواقع، مى توان با بهره جستن از فناورى هاى نوين، استفاده از وسايل توان بخشى، مناسب سازى محيط و تأمين اجتماعى مشكلات جسمى و استقلال سالمندان را تنظيم كرد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)