صفحه 8 از 23 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 229

موضوع: نوشته های من و تو

  1. #71
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    آمدى جانم به قربانت ولى حالا چـــــــرا

    بى‏وفا حالا كه من افتاده‏ام از پا چـــــــرا

    نوشدارویى و بعد از مرگ سهراب آمـدى

    سنگ‏دل این‏زودتر مى‏خواستى،حالاچرا

    عمر ما را مهلت امروز و فرداى تو نیست

    من كه یك امروز مهمان توام فردا چــــرا

    در خزان هجر گل اى بلبل طبع حزیـــــن

    خامشى شرط وفادارى بود غوغا چـــرا

    شهریارا بى‏حبیب خود نمى‏كردى سفر

    این سفر راه قیامت مى‏روى تنها چـــرا




    شهريار
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #72
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    حيف از دلم

    حيف از دلم كه وقف نبود تو مي شود

    با گونه هاي من كه كبود تو مي شود

    حيف از نگاه پنجره من كه تا سحر

    علاف لحظه هاي ورود تو مي شود

    دارد به روي زخم زبان هاي اين و آن

    مردي خراب گفت و شنود تو مي شود

    امشب كنار پنجره از دست مي رود

    =تنها=دلي كه صرف نبود تو مي شود



    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #73
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    تاریک شد این خانه و دیدن نتوانیم
    وین پرده به فریاد دریدن نتوانیم


    وقتی که قدمها همه آلودة یأسند
    پیداست به مقصود رسیدن نتوانیم


    وحشت‌زدگانیم و چه کابوس شگفتی!
    لبریز گریزیم و دویدن نتوانیم


    هرچند بهار آمده، محرومیِ ما بین
    این باغ پُر از میوه و چیدن نتوانیم


    در حنجره‌ها خورد گره حرف دل ما
    فریاد که فریاد کشیدن نتوانیم


    این آینه‌ها نیز به‌ما راست نگفتند
    صد آه که از خویش رمیدن نتوانیم.



    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #74
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    وقتی دلم خیلی می گیره و اشک با من همراه میشه این شعر را زمزمه میکنم.

    می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی

    می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی

    می رسد روزی که تنها در کنار عکس من

    نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #75
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    شبها که سکوت است وسکوت است وسياهی

    آوای تو می خواندم از لا يتناهی

    آوای تو می آردم از شوق به پرواز

    شبها که سکوت است و سکوت است وسياهی

    امواج نوای تو به من می رسد از دور

    دريايی و من تشنه مهر تو چو ماهی

    وين شعله که با هر نفسم می جهد از جان

    خوش ميدهد از گرمی اين شوق گواهی

    ديدار تو گر صبح ازل هم دهدم دست

    من سرخوشم از لذت اين چشم به راهی

    ای عشق تو را دارم و دارای جهانم

    همواره تويی هر چه تو گويی وتو خواهی
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #76
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    نازنينم!

    امروز پشت آن پنجره كه نقش تو افتاد در آن ، دور

    از هرچه در اين دنيا هست ، در همان نقطه بكري كه

    به من جان دادي ، با دوصد ناز وغرور ، زتو يادي كردم

    چه صفايي كردم ، تو زمن پرسيدي ، كه مگر سنك هم

    از ثانيه دركي دارد ؟!

    و من انداز غم خنديدم و به خود باليدم ، كه دل سنگم

    واحساس ترا مي فهمم ، مي شنوم !
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #77
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    عاشق عاشق تر


    نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق

    @@@@@@@ نبودش @@@@@@@@@
    امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه
    فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم
    عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا ازعشقت
    نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
    حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و گنجشک کلاغای
    سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت رو
    طاقچه شده کارش فراموشی ، شده کارش فراموشی ، دیگه بارون نمی
    باره اگر چه ابر سیاه ، تو که نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته
    بازاریست ، تموم گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از
    رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
    گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم
    گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
    به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
    گفتم که تو می دونی،سرخاک
    تو می میرم ، ولی
    تا لحظه مردن
    نمی گیرم
    دل از
    تو
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #78
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    نه صداي پا مي ياد نه زنگ در نه تلفن
    صبرمن تموم شده دير نشده كاري بكن

    دل اين كلون در ميزنه اما بيصدا
    دلهره يه عالمه نفس يه آهه بي هوا
    دم به دم يه حرفي باز مياد ميشينه تو گلوم
    همه جمع ميشه واسه وقتي نشستي روبروم
    نمي شه رو تو حساب كرد مثل آفتاب زمستون
    ميري بي خبر نگفته مي شي باز دوباره مهمون
    نميشه حتي كمت كرد از تو جمع دلخوشي ها
    تو نباشي ديگه از ما چي ميمونه جز يه تنها
    نه هواي جاده ها نه كوچه و خيابونا
    نه غم پياده رو نه گريه هاي ناودونا
    نه سكوت سرد پاك نه سقف دلگير خونه
    تو كه نيستي به دلم حتي غمم نمي مونه
    باشه هرچي تو بخواي هرجوري كه تو راحتي
    تو پري قصه ها نميشي يار پاپتي
    نمي شه رو تو حساب كرد مثل آفتاب زمستون
    ميري بي خبر نگفته مي شي باز دوباره مهمون
    نميشه حتي كمت كرد از تو جمع دلخوشي ها
    تو نباشي ديگه از ما چي ميمونه جز يه تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #79
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    تو از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟
    دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی
    تمام سعی تو كتمان عشقت بود در حالی
    كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی
    فقط يك لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد
    چرا عاقل كند كاری كه بازآرد پشيمانی؟
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #80
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    آمدي وه كه چه مشتاق و پريشان بودم
    تا برفتي ز برم صورت بي جان بودم
    نه فراموشيم از ذكر تو خاموشي بود
    كه در انديشه اوصاف تو حيران بودم
    بي تو در دامن گلزار نخفتم يك شب
    كه نه در باديه ی خارمغيلان بودم
    زنده مي كرد مرا دم به دم اميد وصال
    ورنه دور از نظرت كشته هجران بودم
    به تولاي تو در آتش محنت چو خليل
    گوييا در چمن لاله و ريحان بودم
    تا مگر يك نفسم بوي تو آرد دم صبح
    همه شب منتظر مرغ سحر خوان بودم
    سعدي از جور فراقت همه روز اين مي گفت
    عهد بشكستي و من بر سر پيمان بودم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 8 از 23 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/