عشق تو بلاي دل درويش منست
بيگانه نميشود مگر خويش منست
خواهم سفري کنم ز غم بگريزم
منزل منزل غم تو در پيش منست
درديکه ز من جان بستاند اينست
عشقي که کسش چاره نداند اينست
ابوالسعید ابوالخیر
عشق تو بلاي دل درويش منست
بيگانه نميشود مگر خويش منست
خواهم سفري کنم ز غم بگريزم
منزل منزل غم تو در پيش منست
درديکه ز من جان بستاند اينست
عشقي که کسش چاره نداند اينست
ابوالسعید ابوالخیر
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)