نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: ♥♥بیا از دل تنگیات بگو♥♥

  1. #1
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض ♥♥بیا از دل تنگیات بگو♥♥

    همینطور که از اسم تایپیک معلومه از دل تنگیاتون بگید مخصوصا روزهائی که حس تنهائی میکنید این قسمت سنگ صبور شماست

    wwwsevdaselinetr61

    wwwsevdaselinetr62
    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  2. 2 کاربر مقابل از P a R y A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    »»»---(¯*¤پری سایت¤*¯)--»
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡ ̴̡ı̴̴̡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫
    نوشته ها
    1,056
    تشکر تشکر کرده 
    209
    تشکر تشکر شده 
    680
    تشکر شده در
    248 پست
    قدرت امتیاز دهی
    87
    Array

    پیش فرض



    وه که امروز چه بی پایان است...


    لحظه انگار که در زنجیر است...

    womanintherain


    حادثه پشت زمان خوابیده...


    ساعت از عقربه ها بی زار است...


    مرگ در یک قدمی پنهان است...
    63slfh4am9zv6yi4




    عشق در زنگیم گم شد باز...


    خاطراتم همه پژمرد افسوس...



    باز من پر شدم از تنهایی...



    yamureh0


    فارغ از لذت با هم بودن...


    من از این فاصله ها غمگینم...


    و از این ثانیه های دوری

    49is
    بنــــــــــــد نمی آید دوست داشتنت !
    مثل آنکه شاهــــــــــرگ
    احســـــــــــــاسام را بریده باشی !

    141
    142
    85214085768964716462



  4. 2 کاربر مقابل از P a R y A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #3
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    2,867
    تشکر تشکر کرده 
    9,600
    تشکر تشکر شده 
    10,334
    تشکر شده در
    2,560 پست
    قدرت امتیاز دهی
    6929
    Array

    پیش فرض عاشق

    توی رویا در خواب ، در کنار مرداب

    عاشقی بنشسته ، بی قرار و بی تاب



    گوشه ی لبهایش ، گاهی یک لبخند است

    اثر یک رویا ، خاطره چون قند است



    گاهی اما چشمش ، خیس و تر می گردد

    چشم را می بندد ، آری بر می گردد!



    دست خود را بر آب ، می زند با یک یاد

    مشت خود را بر خاک ، می زند با فریاد:



    آه ؛ او ترکم کرد ، او مرا تنها کرد

    او مرا در پاییز ، ترک و بی رویا کرد



    کاش او بر گردد ، قلبم از درد شکست

    بر دلم چون عشقش ، غمی از عشق نشست



    آسمان می غرد ، اشک خود می بارد

    عاشق اما تنها ، بی نفس می نالد:



    کاش او بر گردد

    کاش او بر گردد. . .

  6. 2 کاربر مقابل از Sada عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. #4
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    2,867
    تشکر تشکر کرده 
    9,600
    تشکر تشکر شده 
    10,334
    تشکر شده در
    2,560 پست
    قدرت امتیاز دهی
    6929
    Array

    پیش فرض ازین شبهای بی پروا میترسم


    از این شب های بی پروا می ترسم

    مرا در هاله ای از وهم

    مرا در سایه می گیرند

    من اندر بهت می لرزم

    از این رویای بی انجام می ترسم . . .

    من از پیدا شدن در حسرت چشمت

    از این خاموشی رویای بی رنگت

    من ازآن لحظه ی نایاب ، که عاشق می شوی با من

    و لبخندی به رو داری

    از این لحن پر استهزا

    که وقت گفتن راز مگو داری

    می ترسم

    من از عاشق شدن در وادی رویا

    من از بودن کنار تو تک و تنها

    می ترسم

    از این شب ها که من را سخت در آغوش می گیرند

    از آن چشمان بی احساس و بی باکت

    که می دزدند نگاه از من

    که می دزدند مرا از من

    و از سر هوش می گیرند

    می ترسم

    من از خفتن در این شب ها

    وزین راهی که جز مردن گریزی نیست

    آری ، سخت می ترسم

    ولی ترسانم از ترسم

    که وقت بودن با تو من این ترسیدنم را دوست می دارم

    که در آغوش بی تابت من این لرزیدنم را دوست می دارم

    و در اغوای بی رحم دو چشمانت

    من این بی من شدن را دوست می دارم . . . !


  8. 2 کاربر مقابل از Sada عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. #5
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    2,867
    تشکر تشکر کرده 
    9,600
    تشکر تشکر شده 
    10,334
    تشکر شده در
    2,560 پست
    قدرت امتیاز دهی
    6929
    Array

    پیش فرض محكوم

    به جرم عاشقی محکومم ای دوست

    ز دیدار رخت محرومم ای دوست




    ندیدم ذره ای آسایش اینجا

    به زهر این جهان مسمومم ای دوست



    تو لیلایی در این عصر و زمانه

    چومجنون نیست من مظلومم ای دوست



    من آن مرغ خوش الحان بهشتم

    به دنیا غمزده مغمومم ای دوست



    بیا گاهی ملاقاتم به زندان

    به جرم عاشقی محکومم ای دوست






  10. 2 کاربر مقابل از Sada عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. #6
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    2,867
    تشکر تشکر کرده 
    9,600
    تشکر تشکر شده 
    10,334
    تشکر شده در
    2,560 پست
    قدرت امتیاز دهی
    6929
    Array

    پیش فرض کنارم بخواب و به دورم بتاب و ...


    کنارم بخواب و به دورم بتاب و


    از این لب بنوش و چو تشنه که آب و


    گل آتشی تو حرارت منم من


    که دیوانه ی بی قرارت منم من


    خدا دوست دارد لبی که ببوسد


    نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد


    خدا دوست دارد من و تو بخندیم


    نه در جاهلیت بپوسیم بگندیم


    بخواب آرام پیش من لبت را بر لبم بگذار


    مرا لمسم کن و دل را به این عاشق ترین بسپار



    بخواب آرام پیش من منی که بی تو می میرم


    لبت را بر لبم بگذار که جان تازه می گیرم


    خدا دوست دارد لبی که ببوسد



    نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد


    خدا دوست دارد من و تو بخندیم



    نه در جاهلیت بپوسیم بگندیم

  12. 3 کاربر مقابل از Sada عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/