صفحه 6 از 15 نخستنخست ... 2345678910 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 147

موضوع: طنز های کوتاه

  1. #51
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    یک نفر عتیقه فروش به منزل روستایی ساده ای وارد شد. دید تغار قدیمی نفیسی دارد و در آن گوشه افتاده است و گربه ای در آن آب می خورد.
    ترسید اگر قیمت تغار را بپرسد روستایی ملتفت مطلب شود و قیمت گزافی طلب کند.
    پس گفت : عمو جان چه گربه ی قشنگی داری ! آیا حاضری آن را به من بفروشی ؟
    روستایی گفت : چند می خری؟
    گفت : هزار تومان.
    روستایی گربه را در بغل عتیقه فروش گذاشت و گفت : خیرش را ببینی.

    عتیقه فروش پیش از آنکه از خانه روستایی می خواست بیرون برود ، با بی اعتنایی ساختگی گفت :
    عمو جان این گربه ممکن است در راه تشنه شود ، خوب است من این تغار را هم با خود ببرم. قیمتش را هم حاضرم بپردازم.
    روستایی لبخندی زد و گفت : تغار را بگذارید باشد ؛ چون که بدین وسیله تا به حال 5 گربه را فروخته ام!!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #52
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.
    آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
    وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.
    یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین.
    بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.
    یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره.
    مرده میپرسه: ” اون گربه کره خر خونس؟”
    زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #53
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    «پدر مقدس، مرا ببخش. در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهودی پناه دادم»
    «مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم»
    «اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد»
    «خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابر این بخشیده می شوی»
    «اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد. حالا میتونم یه سئوال دیگه هم بپرسم؟»
    «چی می خوای بپرسی پسرم؟»
    «به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #54
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    پسرها با ماشين ميرن به بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک
    کارت رو داخل دستگاه ميذارن
    کد رمز رو ميزنن، مبلغ درخواستی رو وارد ميکنن
    پول و کارت رو ميگيرن و ميرن

    اما دخترها

    با ماشين ميرن دم بانک
    در آينه آرايششون رو چک ميکنن
    به خودشون عطر ميزنن
    احتمالاً موهاشون رو هم چک ميکنن
    در پارک کردن ماشين مشکل پيدا ميکنن
    در پارک کردن ماشين خيلی مشکل پيدا ميکنن
    بلاخره ماشين رو پارک ميکنن
    توی کيفشون دنبال کارتشون ميگردن
    کارت رو داخل دستگاه ميذارن، کارت توسط ماشين پذيرفته نميشه
    کارت تلفن رو ميندازن توی کيفشون
    دنبال کارت عابربانکشون ميگردن
    کارت رو وارد دستگاه ميکنن
    توی کيفشون دنبال تيکه کاغذی که کد رمز رو روش ياداشت کردن ميگردن
    کد رمز رو وارد ميکنن
    ۲دقيقه قسمت راهنمای دستگاه رو ميخونن
    کنسل ميکنن
    دوباره کد رمز رو ميزنن
    کنسل ميکنن
    دوست پسرشون رو صدا ميزنن که کد صحيح رو براشون وارد کنه
    مبلغ درخواستی رو ميزنن
    دستگاه ارور (خطا) ميده
    مبلغ بيشتری رو درخواست ميکنن
    دستگاه ارور (خطا) ميده
    بيشترين مبلغ ممکن در خواست ميکنن
    انگشتاشون رو برای شانس رو هم ميذارن
    پول رو ميگيرن
    برميگردن به ماشين
    آرايششون رو توی آينه عقب چک ميکنن
    توی کيفشون دنبال سويچ ماشين ميگردن
    استارت ميزنن
    پنجاه متر ميرن جلو
    ماشين رو نگه ميدارن
    دوباره برميگردن جلوی بانک
    از ماشين پياده ميشن
    کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر ميدارن. (حواس نمی‌ذار برای آدم
    سوار ماشين ميشن
    کارت رو پرت ميکنن روی صندلی کنار راننده
    آرايششون رو توی آينه چک ميکنن
    احتمالاً يه نگاهی هم به موهاشون ميندازن
    مندازن توی خيابون اشتباه
    برميگردن
    ميندازن توی خيابون درست
    پنج کيلومتر ميرن جلو
    ترمز دستی رو آزاد ميکنن. (ميگم چرا انقدر يواش ميره
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #55
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    مرده زنده میشه و همه فرار می کنن. بعد از یکی دو دقیقه غضنفر داد می زنه: برگردید برگردید، نترسید، کشتمش.
    به غضنفر ميگن اگه آب نبود چي مي شد؟ ميگه شنا ياد نمي گرفتيم در نتيجه همه خفه ميشديم..
    شما هم با اضافه کردن یک بخاری روشن در تعطیلیه مدارس و دانشگاهها سهیم باشید هم اکنون نیازمند یاری بخاریهایتان هستیم..
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #56
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    یه خسیس تو خواب میبینه به فقیر 1000 تومان داده وقتی بلند میشه میگه :: اجب كاووسی بود.
    یارو رو داشتن به جرم قتل زنش محاكمه می كردن . دادستان می گه : سنگدل ?! تو وقتی داشتی زنت رو می كشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی ؟! طرف می گه : نه والله ! بس كه این زنیكه جیغ و داد میكرد مگه می ذاشت ما چیزی بشنویم ؟!!
    ازدواج تنها جبهه ای است که شبها را میتوان با دشمن در یک سنگر خوابید
    دعای خانومها با خدا
    خدایا ! به من عشق بده تا شوهرم را درک کنم
    صبر بده تا او را بپذیرم
    ولی قدرت نده که میزنم لهش میکنما

    یه نفر بچش میگه برو دو تا نون از خونه همسایه بگیر . بچه میره و برمیگرده میگه نون ندادند.باباهه میگه : همسایه چه خسیسه؟! برو از تو یخچال خودمون بیار !
    به یک نفر ميگن چرا مشکي پوشيدي ؟ ميگه بابام مرده ميگن حالا چرا پاره پوره ؟؟؟ ميگه خدا بيامرز نميزاشت خاکش کنيم !!!
    یک نفر تو كيوسك تلفن بوده، بيرون كه مياد ازش مي‌پرسند سالمه؟ ميگه: سالمه فقط آفتابه نداره
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #57
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه نشسته كنار خیابون گریه میكنه.
    جلو میره و میگه چی شده عزیزم ،
    پسر بچه میگه سكه ۲۵ تومانی ام را گم كرده ام.
    مرد میگه اینكه گریه نداره بیا این۲۵ تومانی مال تو!
    باز هم به گریه كردن ادامه میده ،
    مرد میپرسه دیگه چیه ؟
    بچه میگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان ۵۰ تومن پول داشتم .
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #58
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    آورده اند روزی میان یک ماده شتر و فرزندش گفت وگویی به شرح زیر صورت گرفت:


    بچه شتر: مادر جون چند تا سوال برام پیش آمده است. آیا می تونم ازت بپرسم؟


    شتر مادر: حتما عزیزم. چیزی ناراحتت کرده است؟

    بچه شتر: چرا ما کوهان داریم؟شتر مادر: خوب پسرم. ما حیوانات صحرا هستیم. در کوهان آب و غذا ذخیره می کنیم تا در صحرا که چیزی پیدا نمی شود بتوانیم دوام بیاوریم.

    بچه شتر: چرا پاهای ما دراز و کف و پای ما گرد است؟

    شتر مادر: پسرم. قاعدتا برای راه رفتن در صحرا و تندتر راه رفتن داشتن این نوع دست و پا ضروری است.


    بچه شتر: چرا مژه های بلند و ضخیم داریم؟ بعضی وقت ها مژه ها جلوی دید من را می گیرد.
    شتر مادر: پسرم این مژه های بلند و ضخیم یک نوع پوشش حفاظتی است که چشم ها ما را در مقابل باد و شن های بیابان محافظت می کنند.
    بچه شتر: فهمیدم. پس کوهان برای ذخیره کردن آب است برای زمانی که ما در بیابان هستیم. پاهایمان برای راه رفتن در بیابان است و مژه هایمان هم برای محافظت چشمهایمان در برابر باد و شن های بیابان است… .
    بچه شتر: فقط یک سوال دیگر دارم… ..
    شتر مادر: بپرس عزیزم.
    بچه شتر: پس ما در این باغ وحش چه غلطی می کنیم؟
    نتیجه گیری: مهارت ها، علوم، توانایی ها و تجارب فقط زمانی مثمرالثمر است که شما در جایگاه واقعی و درست خود باشید… پس همیشه از خود بپرسید الان شما در کجا قرار دارید؟
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #59
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    چرچيل روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر بی بی سی برای مصاحبه می‌رفت.

    هنگامی که به آن جا رسيد به راننده گفت

    “آقا لطفاً نيم ساعت صبر کنيد تا من برگردم.”

    راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم سريعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچيل را

    از راديو گوش دهم”

    چرچيل از علاقه‌ی اين فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد

    و يک اسکناس ده پوندی به او داد.

    راننده با ديدن اسکناس گفت:

    “گور بابای چرچيل! اگر بخواهيد، تا فردا هم اين‌جا منتظر می‌مانم”
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #60
    موسس و مدیر
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24982
    Array

    پیش فرض

    تحقیقات محلی برای بررسی شرایط داماد

    مکان: یکی از محلات قدیمی………… زمان : وسط ظهر خ.ع = خانواده عروس ه = همسایه داماد
    خ . ع: ببخشید ما در موردی یه امری خیری خِدمِت رسیدیم میخواستیم یه اطلاعاتی در موردی این همسایه بغلیدون بیگیریم بیبینیم چه جور آدمایی هستن؟
    ه: والا خیلی آدمهای محترمین! پِسِرشونم بِچهِ ای خوبیِس اما اِگه این سیگاره رَم نیمیکشید دیگه نوری علی نور بود!
    خ.ع: ببخشید!! مگه دوماد سیگارم میکشن؟!!
    ه: سیگار که نه!! اما خوب شوما حَساب کون بعدی یه بس تِریاک، خوب یه نخ سیگارم میچِسبِد!!
    خ.ع: اِ !! مگه دوماد تریاکیند!!
    ه : تریاکی که نه اما خوب وقتی آدم صپی اولی وخ (صبح اول وقت) بعدی یه شب بیداری خسته و شب بیداری اِز دزدی میاد خونه خوب یه بس تریاکم میچسبد!!!
    خ.ع: دزدی؟!!! دوماد دزدم تشریف دارن؟!!
    ه: دزد که نه! اما خوب خرجی خانوم بازی و عرق خوری و اینا باید از یه جایی در بیاد دیگه!!!
    خ.ع: خانوم باز ؟!! عرق خور؟!!!
    ه: نه به اون صورِتی که شوما فکر میکونین!! اما خوب این آقا دوماد اِز وقتی که رَف حبس تو زندان با یه سری لات و لوت و دزد و چاقو کش و کلّاش آشنا شد خوب اونام زیری پاش نیشستن! والا خودش بچه یی خوبیِس!!!
    خ.ع : زندان؟!!!!
    ه : زندان که نه!! اما خوب جوونند و جاهل دیگه شانس اُورد خونواده مقتول رضایت دادن اِگِه نه حالا حالا تو حبس بود شایدم دارش میزدن!!
    خ.ع : مقتول؟!!!! قتل هم کردن ایشون؟!!
    ه : قتل که نه …..اصن ولش کون به ما چه!! آدم خوب نیس پش سری مردوم صفه بزارِد. بخصوص در امری خیر!! این یخده (یه خورده) ایرادو دارِد اما رو هم رفته بچه ای خوبیس!!!
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 6 از 15 نخستنخست ... 2345678910 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/