لغات متشابه در انگليسي

Irrational غیر منطقی
Irrigation شستشو دادن
Irritation تحریک
.
.By all means با کمال میل
By means of بوسیلهء
.
Myringitis التهاب پردهء صماخ
Meningitis التهاب پرده های مغزی

.Twin دوقلو
Teens 13-19
Twins دوقلوها
Twenties 20-29
Twentieths بیستم
.
Caw قار قار کلاغ
Cow گاو ماده
Ox گاو نر
.
Crow کلاغ
Crew خدمهءکشتی
.
On time سر وقت
In time 5 دقیقه اینور, اونور

Fold چین
5 Fold 5برابر
.
Shot out پخش کردن
Shut up خفه شو
Shut up the house همه جا رو ببند

Value ارزش
با ارزش Valuable
فوق العاده با ارز ش Invaluable

Look at نگاه کردن
جستجو کردن Look for
Look down نگاه با تحقیر
مواظبت کردن Look after

Flying saucer بشقاب پرنده
نعلبکیSaucer

Attitude گرایش
نسبت دادن Attribute to
ارتفاع Altitude
Magnitude بزرگی

نتیجه Conclusion
Inclusion شامل
انسداد Occlusion

بجز Except
Expect انتظار داشتن
پذیرفتن Accept

Succeed موفق شدن
Succession ترتیب- توالی
Substract تفریق کردن

Faith ایمان
سنکوب Faint
Fate سرنوشت
Fade محو شدن

Labile ناپایدار
مستعد به Liable to
Labial مربوط به لب

Spit تف کردن
Split جدا کردن
Splint آتل


گرفتگی cramp
crumb خرده نان
crutch چوب زیر بغل
crust قشر
crash سقوط هواپیما
crush خرد شدن
سخت crucial
cruciate متقاطع

cradle گهواره
candle شمع
candle-stick شمعدان

civil war جنگ داخلی
civil engineer مهندس ساختمان
civil غیر نظامی

involve درگیر شدن
involition برگشت چیزی به حالت اول
revolition انقلاب
involuntary غیر ارادی
invalnerable آسیب ناپذیر

mantte پوشش
mantel طاقچهء روی بخاری

trash آشغال
thrush برفک دهان

comence شروع کردن
comerce تجارت
commend ستودن
command فرمان دادن


abandon رها کردن
abundont فراوان


breach شکاف
breech ته
beach ساحل
peach هلو

later بعدا
the latter آخری

irrigation شستشو دادن
irritation تحریک

by all means با کمال میل
by means of بوسیله ی

myringitis التهاب پردهء صماخ
meningitis التهاب پرده های مغزی

caw قار قار کلاغ
cow گاو ماده

on time سر وقت
in time چند دقیقه اینور, اونور

shot out پخش کردن
shut up خفه شو
shut up the house همه جا رو ببند

fatal کشنده
fetal جنینی

palpitation طپش
palpation لمس

bowl کاسه
bowel روده

require نیاز داشتن
enquire بررسی

wean از شیر گرفتن بچه
win پیروز شدن
weanling بچه ی از شیر گرفته شده

sever بریدن
severe شدید
serve خدمت کردن

lever اهرم
level سطح

blank جای خالی
blanket پتو
blanch سفید شدن

steal دزدی-فولاد
still هنوز-با وجود این-ساکن

obstruction انسداد
obstipation یبوست سرکش

sew دوختن
saw گذشته ی see

thump ضربه
thumbشست

by فرعی-بوسیلهء-تا-کنار
bye خداحافظی
buy خریدن

life-lives زندگیها
leaf-leaves برگها
leave-leaves ترک کردن

as yet تا کنون
as to=in order to برای اینکه


i,m confident=i,m positive=i,m sure = من مطمئنم


any way=any how بهر حال


i,m in the dark اطلاعی از آن ندارم
i,m not in the picture من در جریانش نیستم


Twin دوقلو
Teens 13-19
Twins دوقلوها
Twenties 20-29
Twentieths بیستم


Is used to=get used to=is accustomed to عادت داشتن


Rare کمیاب-خام
Medium نیم پخت
Well done خوب پخته-آفرین


exagrrate زیاده از حد خود را نشان دادن
Aggression تهاجمی


Abbreviation اختصار
Contraction قرارداد-انقباض-مخفف


How do you do?? حالتان چطوره؟(رسمی)
How are you حالتان چطوره؟(خودمونی)

Truth حقیقت
Trust اعتماد
Trash آشغال
Thrush برفک دهان
Trust in GOd توکل به خدا


Nausea تهوع
Sneeze عطسه
Hiccup سکسکه


The rich ثروتمندان -جمع rich
The poor فقیران-جمع poor


Breach شکاف
Breech ته(یک اصطلاح ما ما یی وقتی نوزاد با ته می اید)
Beach ساحل
Peach هلو


Intimatly صمیمی
Intimatly friend دوست صمیمی


Introduce معرفی کردن
Introduction مقدمه


Later بعدا
The latter آخری
The former اولی
The latter +فعل مفرد=آخری
The latter فعل جمع=آخری بجز اولی


موقتی Transient
Transit عبور
Permanent دائمی


Target هدف
Goal=Purpose= Aim هدف