شاه لیر
![]()
"شاه لیر و دلقک در توفان، اثر ویلیام دایس (۱۸۰۶ -
۱۸۶۴).
شاه لیر را یکی از بزرگترین و ارزندهترین تراژدیهایی که ویلیام شکسپیر نوشتهاست میدانند، که به احتمال زیاد در سال ۱۶۰۵ (میلادی) به دست او نوشته شدهاست.
شخصیتهای موجود در نمایشنامه
- لیرشاه پادشاه بریتانیا که در آخر عمر کشورش را بین دخترانش تقسیم میکند.
- گانریل دختر بزرگ لیرشاه و زن دوک آلبانی
- ریگان دختر دوم لیرشاه و زن دوک کورنوال
- کردلیا دختر کوچک لیرشاه و زن پادشاه فرانسه
- دوک آلبانی همسر گانریل
- دوک کرنوال همسر ریگان
- امیر گلاستر پدر ادگار و ادموند
- امیر کنت ندیم پادشاه
- ادموند پسر نامشروع امیر گلاستر که در نهایت به پدر خود خیانت میکند.
- ادگار پسر امیر گلاستر
- دلقک
- ازوالد خدمتکار گانریل
- پادشاه فرانسه همسر کردلیا
- دوک برگاندی از خواستگاران کردلیا
پرده نخست
- صحنه نخست: در این صحنه تمام شخصیتهای برجسته بازی به جز ادگار و دلقک معرفی میگردند و طرح اصلی و فرعی داستان آشکار میشود. آزمایش عشق و محبت دختران لیر، تقسیم و تفکیک مملکت، محروم شدن کردلیا از میراث پدر و تبعید امیر کنت همه به دست لیر وقایع این صحنه را تشکیل میدهد.
- صحنه دوم: ظهر ادماند بر روی صحنه و مکالمه او با خویشتن که شرارت و رذالت مخوفش را آشکار میسازد و با نامهای مجهول امیر گلاستر را مرعوب و مفتون فکر خود میسازد و ادگار را توطئهگر علیه او جلوه میدهد.
- صحنه سوم: گانریل اکنون بر نیمی از مملکت حاکم است و از رفتار و کردار و مخصوصاً از مکالمهاش با ازوالد معلوم میگردد که چه شیوهای را نسبت به پدرش تعقیب میکند. امیر کنت با لباس مبدل در زمره خدمتگزاران لیرشاه وارد میشود.
- صحنه چهارم: در این صحنه دلقک آشکار میشود. لیر که در قصر گانریل است با توجه به رفتار او از رفتار پر خطای خود با کردلیا پشیمان میشود، اما هنوز به ریگان امیدوار است و راهی قصر او میشود.
پرده دوم
- صحنه نخست: ادماند، ادگار را در نظر امیر گلاستر فرزندی ناخلف و توطئهگر نشان میدهد که این طرح داستان با آمدن ریگان و گانریل به قصر امیر گلاستر با طرح اصلی داستان متحد میشود.
- صحنه دوم: در حالی که ریگان با گلاستر مشغول مذاکرهاست و او را از جریان اوضاع آگاه مینماید و امیر کرنوال ادماند را مورد لطف قرار میدهد، ازوالد و امیر کنت با هم میجنگند و در نتیجه امیر کنت تنبیه میشود.
- صحنه سوم:ادگار درصدد است که با لباس مبدل نقش یک دیوانه را بازی کند.
- صحنه چهارم: لیر با دیدن برخورد بد ریگان با امیر کنت ناراحت میشود و از منزل ریگان بیرون میآید و در طوفان ناپدید میشود.
پرده سوم
- صحنه نخست: امیر کنت خبر میدهد که پادشاه فرانسه در صدد حمله به بریتانیا است.
- صحنه دوم: لیر و دلقک و امیر کنت در طوفان گرفتارند.
- صحنه سوم: گلاستر به ادماند میگوید که قصد دارد لیر را کمک کند و ادماند نیز درصدد است که این مسئله را به امیر کرنوال بگوید.
- صحنه چهارم: امیر کنت، دلقک و لیر در طوفان به کلبهای که ادگار در آن است پناه میبرند. امیر گلاستر برای پناهدادن به لیر اقدام میکند.
- صحنه پنجم: ادماند امیر کرنوال را از عمل امیر گلاستر با خبر میکند.
- صحنه ششم: امیر گلاستر لیرشاه و همراهانش را به منزلی روستایی در نزدیکی قصرش پناه میدهد. لیر در دادگاهی خیالی ریگان و گانریل را محاکمه میکند که ادگار و دلقک قاضیهای این محاکمه هستند.
- صحنه هفتم: امیر گلاستر را دست بسته پیش امیر کرنوال میبرند و اورا شکنجه میدهند و در نهایت چشمانش را کور میکنند. گلاستر در نهایت میفهمد که ادماند او را لو دادهاست. در این گیرودار یکی از نوکران کرنوال با شمشیر او را زخمی میکند که به مرگ او میانجامد.
پرده چهارم
- صحنه نخست: امیر گلاستر توسط ادگار از قصر خارج میشود.
- صحنه دوم: بین ادماند و گانریل عشقی به وجود میآید. امیر آلبانی از شرایط به وجود آمده (رفتار با لیرشاه و امیر گلاستر) ناراضی است.
- صحنه سوم: امیر کنت با قاصدی از کردلیا روبرو میشود و از وقایع با خبر میشود. (این صحنه در تمامی نسخهها وجود ندارد)
- صحنه چهارم: کردلیا آمادهاست تا از پدرش پذیرایی کند.
- صحنه پنجم: ریگان نیز گرفتار عشق ادماند شدهاست و سعی میکند که به ازوالد بقبولاند که او را در این را کمک کند که موفق نمیشود.
- صحنه ششم: ادگار امیر گلاستر را که قصد خودکشی داشت را متعاقد میکند که با وجود آنکه وی به قعر پرتگاه فرو افتاده اما به طرزی معجزهآسا زنده متاندهاست. در این حال لیر با امیر گلاستر دیدار میکند و فرستادهای از سوی کردلیا لیر را با خود به سمت لشگر فرانسه میبرد. پس از رفتن آنان ازوالد به امید دریافت پاداشی، آهنگ کشتن امیر گلاستر را میکند که در نهایت ادگار او را میکشد. ادگار نامه گانریل به ادماند را در جیب ازوالد پیدا میکند.
- صحنه هفتم: لیر در حال استراحت در چادری در لشکر فرانسویان است. بین کردلیا و پزشک معالج لیر گفتگویی در جریان است.
پرده پنجم
- صحنه نخست: امیر آلبانی و ادماند در حال آمادهکردن لشکریان برای مبارزه با لشکر فرانسه هستند. ادگار نامه گانریل را به امیر آلبانی میدهد.
- صحنه دوم: لشکر فرانسه شکست میخورد و لیرشاه و کردلیا دستگیر میشوند.
- صحنه سوم: ادماند کسی را مأمور میکند که لیرشاه و دخترش را در زندان بکشد.
- صحنه چهارم: امیر آلبانی ادماند را به جنگ تنبهتن دعوت میکند. ادگار وارد میدان میشود و با ادماند میجنگد و او را میکشد. ریگان در اثر سمی که گانریل به او داده میمیرد و گانریل نیز بعد از مرگ ادماند خود را با خنجر میکشد. امیر کنت وارد میشود و سراغ لیرشاه را میگیرد. در این هنگام لیرشاه با جسد کردلیا در دست وارد میشود و میگوید که جلاد کردلیا را کشتهاست. او خبر میدهد که دلقک را نیز اعدام کردهاند و بعد از شدت غصه میمیرد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)