نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19

موضوع: داستانهای کوتاه

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #8
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    2,699
    تشکر تشکر کرده 
    3,398
    تشکر تشکر شده 
    3,122
    تشکر شده در
    1,393 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1665
    Array

    پیش فرض

    مدیر و مهندس


    مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
    "ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
    مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی "۱٨'۲۴ﹾ ۸۷ و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱ﹾ ۳۷ هستید.
    مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید
    مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟؟"
    مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
    مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید.
    مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟؟؟"
    مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند. اطلاعات دقيق هم به دردتان نميخورد!
    imagephptypesigpicampuserid140ampdateline1327832920

    تا بهشت راهی نیست ...


    خدایا!!! درک من را از خودت و از خودم بیشتر کن



     
    خوشبختي ما در سه جمله است :
    تجربه از ديروز
    استفاده از امروز
    اميد به فردا
    ولي ما با سه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي کنيم :
    حسرت ديروز
    اتلاف امروز
    ترس از فردا

  2. کاربر مقابل از sarbh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/