خدایی می شناسم که آنقدر مهربان و بخشنده است که درک آن برای من ممکن نیست.
من از بخشندگی او سوء استفاده می کنم، به امید بخشش از فرمانش سرپیچی می کنم.
او را از یاد می برم...
می دانم که باید به سوی او بروم، ولی باز شیطان از جای دیگر صدایم می زند و خدا را فراموش می کنم...
می گویم بگذار من فعلاً به دنیا مشغول باشم... فرصت زیاد است!!!
ولی هر وقت لحظه ای به او فکر می کنم، حس می کنم او هنوز مشتاقانه منتظر من نشسته است!
مثل یک عاشق که منتظر یارش هست و یارش بی وفاست...
پس شما هم آن خدا را می شناسی...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)