این یك فاجعه نیست. كمی قطبی مقصر است،‌ كمی فدراسیون،کمی بازیکنان، كمی مطبوعات و كمی هم دیگران. فوتبال دیگر زندگی ما را تحت الشعاع قرار نمی‌دهد.


1- پانزده سال قبل وقتی تیم ملی ایران در نیمه نهایی جام ملت‌های 1996 در ضربات پنالتی مغلوب عربستان شد و از صعود به فینال بازماند، بغض فرو خورده جامعه از این اتفاق را می‌شد لمس كرد. یك روز بعد همه با حسرت از فینالی كه از دست رفت حرف می‌زدند.
عكس علی دایی كه پس از هدر دادن ضربه پنالتی با بهت به دروازه عربستان نگاه می‌كرد روی جلد مطبوعات رفت و كمتر رهگذری بود كه با دیدن این تصویر سری به علامت افسوس تكان ندهد. در پیاده رو كه قدم می‌زدی رخوت و بی‌حوصلگی عمومی فریاد می‌زد، معلم زیست شناسی آن روز ترجیح داد فصل جدید را درس ندهد.
گچ را كنار گذاشت و گفت: «پنالتی‌های دایی كه همیشه گل می‌شد. یكی مثل او نباید خراب می‌كرد.» پانزده سال بعد تیم ملی ایران در مرحله یك چهارم نهایی در وقت‌های تلف شده به كره جنوبی می‌بازد اما خبری از آن حس و حال نیست. انگار همه منتظر این شكست بودند. فوتبال در این سال‌ها آن قدر به آرزوهای مردم پوزخند زده كه دیگر حسابی روی آن باز نمی‌كنند و ناخودآگاه از فهرست علاقه‌مندی‌های شان حذف شده. یك روز پس از شكست مقابل كره جنوبی همه چیز عادی است. فوتبال دیگر جزئی از زندگی مردم نیست و خودش خواست كه اینطور باشد.
931354496716521913415121319913614813172166
2 - حتی عكس اول روزنامه‌های سیاسی هم به قاب شكست تیم ملی ایران مقابل كره جنوبی اختصاص دارد. پوچی و دردناكی ماجرا اینجاست كه موضع گیری مطبوعات ورزشی و غیر ورزشی در قبال تیم ملی هم در این مدت كوچك‌ترین ارتباطی با آنچه حول و حوش این تیم در جریان بود نداشت و معركه‌ای پرهیاهو و كم مایه میان طرفداران و مخالفان افشین قطبی در گرفته بود. طیف هواداران سرمربی سابق تیم ملی عمدتا نه به دلیل توانمندی‌های تخصصی او كه به واسطه تله پاتی مثبتی كه با ادبیات، چهره، تیپ و كاراكتر این مربی برقرار می‌كردند برای او هورا می‌كشیدند.
آنها برای تایید قطبی به فاكتورهایی اشاره می‌كردند كه بیشتر در منفور یا محبوب شدن بازیگران سینما تاثیر دارد تا یك مربی فوتبال. روزنامه‌نگاران علاقه‌مند به قطبی به تدریج به دوستان نزدیك این مربی تبدیل شدند و در نقطه مقابل آنها گروهی دیگر صرفا برای مخالفت با این عده، افشین قطبی را زیر سوال می‌بردند. احساس مخالفان این بود كه قطبی طیف خاصی از روزنامه‌نگاران را به خود نزدیك تر می‌داند و دیگران را در حاشیه قرار داده است. چنین ساز و كاری در گذشته در خصوص دیگر مربیان تیم ملی هم صادق بود و اساس كار حمایت یا لجاجت مطبوعات را شكل می‌داد. در این فضا نه دوستان قطبی دلایل محكمی برای حمایت از او داشتند و نه دشمنان او موجه و فكور به نظر می‌رسیدند. این یك نبرد مصلحت اندیشانه بود كه سطر و ستون روزنامه‌ها را اشغال می‌كرد و خوراك حقیری را در سفره توده‌ای كه تحلیل هایشان از تیم ملی بر پایه‌ها خوانده‌ها و نوشته‌ها شكل می‌گرفت، می‌گذاشت.
482627175088244196247324749022623210
3 - ناكامی‌های پیاپی فوتبال ایران تحلیل‌های تكراری را تغییر داده و دیگر كسی پس از حذف تیم ملی از جام ملت‌های آسیا از بركناری رئیس فدراسیون فوتبال، بازیكنان كم كار و مربی ناكارآمد صحبت نمی‌كند. غالبا پذیرفته ایم كه توان فوتبال ایران بیش از این نیست و قرار نیست مقابل تیم‌های درجه اول قاره پیروز باشیم. غلام پیروانی پس از ناكامی تیم ملی امید در بازی‌های آسیایی گفت باختن به ژاپن و كره جنوبی برای فوتبال ایران یك اتفاق معمولی است. حالا تیم ملی بزرگسالان ایران هم به كره جنوبی باخته و ما دقایقی پس از این اتفاق بی‌دغدغه به رختخواب می‌رویم و پلك هایمان سنگین می‌شود. شكست همیشه تلخ است.
كسی انتظار ندارد سوریه مقابل ژاپن به برتری برسد اما سوری‌ها هم وقتی می‌بازند دقایقی روی زمین ولو می‌شوند و افسوس می‌خورند. این خودخوری چند دقیقه بیشتر طول نمی‌كشد و دوباره همه چیز به شرایط عادی برمی گردد. ما هم مثل اردن و سوریه و عراق. دلیلی ندارد زانوی غم بغل بگیریم وقتی همه می‌دانیم شانسی برای قهرمان شدن نداشتیم.
4 - تیم افشین قطبی در جام ملت‌ها سازماندهی خوبی داشت. او تلاش می‌كرد اصول اولیه فوتبال استاندارد را در سبك بازی رعایت كند و می‌توان گفت این تیم به لحاظ اتحاد و دوری از حواشی اردویی، سالم ترین تیم سال‌های اخیر فوتبال ایران بود. قطبی تیم یكدست و با انگیزه‌ای را به دوحه برد و در مرحله مقدماتی امیدواری‌هایی را در دل كسانی كه هنوز افتخارات فوتبال ایران در سال‌های دور را از یاد نبرده‌اند زنده كرد. برتری بی‌دغدغه مقابل تیم‌هایی مثل عراق، كره شمالی و امارات از مدت‌ها قبل اتفاق نیفتاده بود و به همین دلیل خیلی از منتقدان پیش بینی می‌كردند تیم قطبی حتی از مرحله گروهی هم صعود نمی‌كند.
1957819475334208161807044151663211116
تیم ملی ایران در خط دفاعی كم اشتباه تر از همیشه بود و خصوصا هادی عقیلی و جلال حسینی بسیار با صلابت ظاهر شدند. در كناره‌ها احسان حاج صفی ثابت كرد می‌تواند تا سال‌ها این دغدغه همیشگی تیم ملی ایران را برطرف كند. در خط میانی هم بازیكنان دونده‌ای مثل پژمان نوری و آندرانیك تیموریان داشتیم و هم فانتزیست‌های خلاقی مثل محمد نوری،‌ ایمان مبعلی و قاسم حدادی فر. در خط حمله دوندگی و تاثیرگذاری هافبك – مهاجم‌هایی مثل خلعتبری و رضایی اتفاق تازه‌ای بود و همه امیدوار بودند كریم انصاری فرد میخش را در نوك خط حمله محكم بكوبد. جنس قطبی جور بود و این نفرات در قالب یك سازماندهی اصولی به شكست طلسم ناكامی‌ها نزدیك شدند.
5 - دوری از آنچه در سه بازی نخست زمینه برتری تیم ملی ایران را فراهم كرد باعث شد راحت تر از حد تصور مقابل كره جنوبی تسلیم شویم. تیم ایران با نكونام، پژمان نوری و آندو در میانه میدان هافبك خلاقی كه بتواند رضایی و خلعتبری را از كناره‌ها راه بیندازد، در اختیار نداشت. قطبی از سه هافبك مركزی دونده استفاده كرد تا فضا را از بازیكنان پابه توپ و سرعتی كره بگیرد. این پلان در فاز دفاعی جوابگو بود اما وقتی تیم ایران صاحب توپ می‌شد پلان دومی برای حركت به سمت دروازه حریف وجود نداشت و خلعتبری، رضایی و انصاری فرد اغلب به دنبال توپ‌های مرده‌ای می‌دویدند كه بلند از خط دفاعی به زمین كره ارسال می‌شدند.
11182292372091251172119222192393424126157
افشین قطبی می‌توانست به قهرمان فوتبال ایران تبدیل شود اگر در دقایقی از نیمه دوم كه تیم ایران تسلط اندكی بر بازی پیدا كرده بود یك هافبك خلاق را به جمع هافبك‌هایش اضافه می‌كرد و در رویای پیروزی در ضربات پنالتی فرو نمی‌رفت. ایمان مبعلی و محمد نوری در بازی با عراق و امارات از تاثیرگذارترین مردان او در فاز هجومی بودند اما قطبی به آنها میدان نداد و در عوض مربی كره در دقایقی كه احساس می‌كرد ایران آرام آرام در حال نزدیك شدن به دروازه این تیم است یك تعویض تهاجمی دیگر انجام داد و بازی را به سود كره درآورد.
تعویض مسعود شجاعی، افشین قطبی را در قامت یك مربی كاملا بازنده فرو برد. بی‌تردید او نمی‌توانست مصدومیت این بازیكن را پیش بینی كند اما شجاعی از همان لحظه‌ای كه برای حضور در زمین كنار خط حاضر شد چهره یك بازیكن با انگیزه و تشنه موفقیت را نداشت. او كه داعیه ثابت بازی كردن در تیم ملی را دارد دقایق زیادی را روی نیمكت ذخیره‌ها سپری كرده بود و به لحاظ روحی نمی‌توانست وزنه قابل اتكایی برای تیم ایران باشد.
قطبی در بازی با عراق شجاعانه از ابتدا به ایمان مبعلی میدان داد و این بازیكن به رغم اینكه در نیمه اول نمایش متوسطی داشت در نیمه دوم تیم ملی را نجات داد تا همه از درایت سرمربی تیم ملی ایران صحبت كنند. آن روز اگر ایران به عراق می‌باخت قطبی می‌توانست مدعی شود چوب شجاعتش در چیدمان تركیب را خورده و این مسلما به باختن با ارائه یك نمایش دفاعی ارجحیت دارد. افشین قطبی در حساس ترین مسابقه‌ای كه به عنوان سرمربی روی نیمكت ایران نشست اشتباه استراتژیكی را مرتكب شد و بازی را باخت. او احتمالا روی نیمكت شیمیزو اسپالس در شرایطی مشابه به یاد بازی ایران و كره در جام ملتها، تصمیم دیگری خواهد گرفت.
6 - این یك فاجعه نیست. كمی قطبی مقصر است،‌ كمی فدراسیون، كمی مطبوعات و كمی هم دیگران. فوتبال دیگر زندگی ما را تحت الشعاع قرار نمی‌دهد. پس این نمی‌تواند یك فاجعه باشد.