صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21

موضوع: ازبرکت عشق...

  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    ازبرکت عشق...

    هر چه خوبی وزیبایی در این جهان دیده میشود ازبرکت وجود عشق است لطافت ورنگ و بو و جلوه و جلال هرزیبایی که تجلی مین مایید مظهرعشق است......

  2. 2 کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    (فقط به خاطرتو)

    یک قصه بیش نیست غم عشق واین عجب
    از هر کسی که میشنوم نامکرر است

    عشق چیست؟سرعشق برابناء بشر مکتوب است و عروس پرده نشینی است که فقط اسم او درعالم شمرده شده وهمه را شیفته خود کرده است.که همه موجودات عالم را بسوی خود میکشد و چون نور روشنایی شمعی است که دائما میسوزدو عشاق پروانه واربسوی اومیروند پی باید گفت عشق کمال ذوق است،کمال خواستن است.
    اری عشق پیر مغانی است که جام شراب ذوق وجذبه وطلب را بخراباتیان میدهد و در اثر مستی ان نشاط ووجدوشکوه زیبائیهای جمال الهه محبت وخیالات شیرین را در نظر انان جلوه وتجسم میدهد ورهروان جستجوی حقیقت انرا وادی دوم سیر و سلوک دراین راه مینامند که شرح ان درگفتارهای پیشین گذشته است.عشق راهنمای برگزیدگان بشروموجب وحی والهام پیامبران است چراکه درس توحید را عشق به انان اموخته و انان ان درس را در جهان بشریت ندا داده اند.هر چه خوبی وزیبایی در این جهان دیده میشود ازبرکت وجود عشق است لطافت ورنگ و بو و جلوه و جلال هرزیبایی که تجلی مینماییدمظهرعشق است عشق استادی است که دانشمندان بزرگ عالم شاگرد مکتب او بوده وهمه چیز را از او اموخته اند که یکی از این بزرگان جناب مولانا جلال الدین بلخی است که عده ای ازسر بی اطلاعی وی را رومی میخوانند وعده ای دیگر ازسرجهالت وی راسنی میدانند که البته بیان این مطالب بحث را به درازا میکشاند پس باید بگوییم این زمان بگذار تا وقت دگر.
    ان جناب میفرمایید:
    شادباش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله علتهای ما
    ای تو جالینوس و افلاطون ما ای دوای نخوت وناموس ما
    عشق بوته ایست که مس وجود بشر را گداخته وبا کیمیای خود به زر مبدل میسازد

  4. 2 کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    چه کس مي داند دیداراول چه خواهد گذشت
    من از خالي خالي تر گشتم
    و گذشتم و نوشتم و سرشتم

    اين گونه که شايد اولين بوسه عشق
    لبان ترک خورده از عطش تنهايي را تجربه کنم
    نوشين لبان کجاين بينند
    حماسه آغوش گرم و نازو بالين مهر و ماهتاب نور افشان
    من از هوي که هو هوي عشق زدم
    رقص کنان باده زنان
    مصافي نيست
    من رند را اين گونه گر خواهي
    بشتاب به ميدان
    رجز مخوان بيش
    حوالت دار آتشين بوسه



  6. 2 کاربر مقابل از R A H A عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. #4
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    و چه مي داني از اولين چکه نگاهت
    پنجره هاي دلم گشوده شد

    اين گونه که خداي عزوجل دادند
    و بس نکهت خنده هايي که وام از بهارين روز هاي روشن دارند
    مرده زنده مي کند به معجتي مسيح وار
    گاه من از ته مايه هاي قومي بدوي
    تو را چون پيامبري از خداونگار عشق
    مي خوانمت
    ماندن را در پرتوي از وحي عاشقانه معنا کن و بمان



  8. #5
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    ذهنم خالي از خاطرات دهشتناک تنهايي است
    با تو بي تو بودن نمي دانم با من بودن را بياموز
    اي کاش موسيقي چشمانت

    امشب هم لالايي سحر گون خوابم باشد
    راستي چرا به خوابم نمي آيي؟

  9. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خوب مي داني که قلم بر دستان جوهر ندارد
    رقص آن بر کاغذ بي درنگ با ترانه اصوات تو است

    نمیدانم قلم را ستايش کنم در توصيفت
    يا تو را بنگرم و قلم کناري نهم
    که عجب نقش عجيبي و تماشا داري



  10. #7
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    مي آيم
    اما ليک بدان که تني سرد دارم
    مي آيم اما بدان که غربت تنهايي رمقي باقي نگذاشته
    مي آيم اما بدان که مرگ مدت هاست بر لبانم بوسه زده
    مي آيم اما بدان که من لوحي محفوظ دارم
    که نه ديده شود که خوانده و رمزي است بر آن
    و آن نام تو مي پذيري اين گونه گر بيايم؟



  11. #8
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    گر اين گونه مهر داري و محبت به تخته سياه روزگار مي نگاري
    يادگاري مي گساري با تو را انديشه دارم

    مي نه آن مي که دگر انديش سازد
    عقل را آري آري
    مي به نام عشق خواهم
    کم کن تو کاري تا گر که داري
    من هم از بس رفت در پشت نقاب خنده و گريه چهره ام
    شدم اين گونه صاحب حال زاري
    قدح پر کن ببين ياري به کاري التماس عشق را ناري فکاري
    يا که اصلا بي توجه باش و برگو
    هاي اي مردم ببنيد اين همان است که مي گفت منم
    عاشق زاري بکنم گردش و از هيچ نترسم
    به هر آنچه که در ذهن مقدس مي شماري








  12. #9
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    سردی اون نگاه وبشکن
    فاصله سزای ما نیست
    تو بمون واسه همیشه
    این جدایی حق ما نیست
    بودن تو آرزومه
    حتی واسه یه لحظه
    میمیرم بی تو
    خوندن من یه بهانه است
    یه سرود عاشقانه است
    من برات ترانه میگم
    تابدونی که باهاتم
    تو خود دلیل بودنم
    بی تو شب سحر نمیشه
    می میرم بی تو
    من عشقت رو به همه دنیا نمیدم
    حتی یادت رو به کوه ودریا نمیدم
    با تو می مونم واسه همیشه
    خاطرات تورو چه خوب چه بد حک میکنم
    توی تنهایی هام فقط به تو فکرمیکنم
    با تو میمونم واسه همیشه
    اگه دنیا بخواد من وتوتنها بمونیم
    واست می میرم جواب دنیارو میدم
    با تو می مونم واسه همیشه

  13. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    تو اي ستاره عشق ندانمت كجايي


    ديجور عشق سخت است مگر تو ره نمايي


    ز هجر رويت اي يار غمي فتاده در دل


    پايان ندارد اين غم مگر كه تو بيايي


    هر شب به كارزارت آرم دلم به صد شوق


    تا پيش ابروانت دل را كنم فدايي


    عمريست سر به پايت بنهاده‌ام چو عبدي


    ترسم به كفر گويم كاي جان من خدايي


    از هر طرف چو آيد هر گفته‌اي به گوشم


    پندارمش كه آيد از كوي تو صدايي


    خيره است چشم عقلم بر گوشه دوچشمت


    تا بشنود ز چشمت اسرار ماورايي


    افتاده عقل عالم در بند گيسوانت


    هر گز رها نگردد زين دام دلربايي


    افتاده در هوايت اين دل بسان مرغي


    لطفي نماي صياد بر اين دل هوايي


    اين عندليب ديگر طاقت ندارد اي گل


    انصاف ده عزيزا وقت است رخ نمايي
    عندلیب



صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/